متن خطبه های نمازجمعه 11 اسفند ماه 1396 شهرستان قائم شهر – خطیب: حجت الاسلام والمسلمین حسینی + فایل صوتی

ttam_img_2137.jpg

خطبه اول:

السلام علیکم و رحمة الله

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الصلوة و السلام علی سیدنا و مولانا اباالقاسم المصطفی محمد (ص) و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی  اعدائهم  اجمعین « اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ  فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ  وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا » اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوالله والورع عن محارم اللهو مثل همیشه خودم و همه شما عزیزان نمازگزار روز جمعهخ را به تقوای الهی و دوری از معاصی و گناهان و انجام فرامین الهی و دوری از منعیات سفارش می‌کنم. عرض تسلیت دارم سالروز 2ارتحال جانسوز حضرت ام البنین (س) را محضر مقدس و ملکوتی بقیة الله الاعظم حضور همه شما عزیزان. ویژگیهای شخصیت حضرت ام البنین بسیار متعدد است که من در این فرصت به برخی از این خصوصیات و ویژگیهای شخصیت حضرت ام البنین اشاره می‌کنم، بیشتر به آن ویژگیهایی می‌پردازیم که در فرزند بزرگوارشان حضرت ابالفضل العباس (ع) ظهور پیدا کرد. شخصیتی که از مادر به فرزند ظهور پیدا رد یکی از این ویژگیها ادب حضرت ام البنین بوده. حضرت ام البنین بانوی مؤدبی است و این ادبو اخلاق آن حضرت به فرزندش حضرت ابالفض العباس به ارث رسید. ادب و اخلاق زینت انسان است وموجبات رشد و کمال انسانی را فراهم می‌کند. همه انسانها اینچنین هستند و قابل تعلیم و تعلم و تربیت و تأدیب هستند . پیامبراکرم (ص) فرمودند:«ادّنی ربی احسن التأدیب» یعنی خداوند سبحان مرا ادب کرده به بهترین ادب‌ها. ادب الهی مثل خلقت الهی است. همانطوری که خلقت الهی احسن الخالقین است یا همانگونه که تفسیر الهی احسن التفسیر است و یا قصه هایی که قران بیان می‌کند احسن القصص است، همانطور تأدیب الهی هم احسن التأدیب است، یعنی بالاترین خلقت، برترذین ادب، بالاترین قصه ها، از همه بالاتر. پیامبر فرمود خدا مرا ادب کرده، نتیجه ادب الهی در پیامبر اکرم این شد که قرآن فرمود:«انّک لعلی خلقٍ عظیم» اخلاق عظیم از این ادب الهی است. زیرا ادب و اخلاق کاملاً با هم مرتبط هستند البته تفاوتهایی دارند. اخلاق یعنی مجموعه ای از ملکات نفسانی انسان، مجموعه ای از ویژگیها و صفاتی که دائماً در انسان هستند و به صورت عادی و بدون فکر مکردن در انسان ظهور پیدا می‌کنند این اخلاق انسان را شکل می‌‌دهد ملکات انسانی است. گاهی از انسان اگر رفتاری سر بزند آن اخلاق انسان نیست، اخلاق انسان آنی است که در وجود او به صورت ملکه در آمده مثل یک شناگر که هر وقت در آب بیافتد شنا می‌کند، مثل یک راننده که وقتی رانندگی می‌کند نیازی نیست به رانندگی‌اش فکربکند،خود به خود این رفتار ازش سرمی‌زند. اخلاق این است. اما ادب یعنی حفظ حد و مرزها، یعنی انسان  پایش را بیشتر از گلیمش دراز نکند. ادب در سخن گفتن یعنی بیش از اندازه سخن نگوید، حرفهای رکیک نزند، فحش ندهد، در غذا خوردن در حد اعتدال بخورد. ادب در راه رفتن و لباس پوشیدن و رفتار انسان ظهور پیدا می‌کند و آن چیزی است که از حد اعتدال و مرز خودش خارج نمی‌شود. اما متأسفانه در جامعه ما این عامل زینت وکمال و رشد انسان کمیکمرنگ و ضعیف شده. مثل گذشته ها ادب آنطوری که باید مراعات شود، حرمت بزرگترها حفظ نمی‌شود. حضرت ام البنین دارای آداب و اخلاق الهی است و این در وجود فرزند نازنینش ابالفضل العباس تجلی پیدا کرده، یکی دو نمونه بگویم از ایشان که در خود ام البنین بود، فرمود: علی جان، درست است که نامم فاطمه است امانمی‌خواهم پیش فرزندان اسمم را ببری که نکند بچه ها به یاد مادرشان بیافتند، این ادب ام البنین است. می‌فرماید تو مولای من هستی و من در خانه تو کنیز فرزندان تو هستم، این را ببینید که در وجودنازنین حضرت ابالفضل العباس (ع) نمود پیدا می‌کند که همواره ابی عبدالله را مولا صدا می‌زندف می‌گوید: مادر بوده کنیز و من تو را هستم غلام/این غلامیِ تو افتخارم یا حسین. این ادب را از مادر به ارث برده. درواقع در نمونه های مختلفی که در وجود نازنین اهل بیت یا علما و بزرگان ما در ادب بیان می‌شود عامل رسیدن به فلاح و رستگاری  را ادب معرفی می‌کنند. امیرالمؤمنین (ع) در یک روایت کوتاهی می‌فرمایند :«هر کسی که مؤدب به آداب الهی شودخدا او را به رستگاری همیشگی و دائم می‌رساند» یک نمونه‌اش حرّابن یزید ریاحی است. کسیکه در دوم محرم جلوی ابی‌ عبدالله را گرفت، امام فرمود برمی‌گردم، گفت اجازه نداری برگردی گفت به راست می‌روم، به چپ می‌روم، اصلاً اجازه حرکت نداد. امام فرمود:سکلتک امُّک. اما حضرت ابالفضل عباس(نمی‌خواهیم مقایسه بکنیم با حرّ ابن یزید ریاحی)اما حر هم اینجا آن ادبی که نسبت به فاطمه(س) علیه داشت بعد از گذشت 5-6 روز (تا 8 روز) تا روز عاشورا برگشت. حرّ از عمق جهنم به اوج بهشت رسید با یک ادب در برابر نام فاطمه زهرا (س). آن وقت چطور ممکن است کسی ادب در گفتار و رفتار نداشته باشد و بخواهد به بهشت برسد. اصلاً ممکن نیست انسانی که به والدین به پدر و مادر بی حرمتی و بی ادبی کند بهشت مادر و پدر انسان است. امیرالمومنین (ع) می‌‌فرماید: ادب انسان را به آن ملکات و فلاح و رستگاری می‌رساند. چند نمونه در رفتار علما عرض کنم، حضرت امام رضوان الله تعالی علیه  وقتی که از فرانسه به تهران برمی‌گشتند برادر بزرگتر ایشان آمدند در هواپیما به استقبال امام، حضرت آیت الله پسندیده اما هنگامی که می‌خواستند پیاده شوند امام به خودش اجازه نداد جلوی برادر بزرگترش قدم بردارد، گفتند خبرنگارها از کشورهای مختلف، اینهمه جمعیت منتظرند که شما بفرمایید گفت نه اصلاً امکان ندارد، اینها از هر جایی که آمده باشند احترام شما بر من واجب است. آیت الله پسندیده پیاده شدند و مدتی گذشت، بعد امام آن صحنه تماشایی را ایجاد کردند و از هواپیما پیاده شدند. مرحوم ملا صدرای یرازی رحمت الله تعالی علیه آن فیلسوف مشهورآ از «کَهَک» قم که از قم فاصله دارد با پای پیاده برای زیارت قبر حضرت فاطمه معصومه (س) می‌آمدند، یک انسان فیلسوف،دانشمند برای دختر امام کاظم (س) زانوی ادب می‌زد در برابر حضرت معصومه. کم نداریم علمایی را که اینچنین بودند و تراز علمی ‌آنان بسیار بالا بود و جریان مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی را عرض کنم، که دانشگاهی در تهران هم به اسم  ایشان است از علما قرن 6-7 بوده در نیمه قرن هفتم از دار دنیا رفت. مدتی در منطقه  الموت تبعید بود و بعد وقتی که  هلاکو خان مغول آمد و منطقه ها را گرفت و وقتی به دانش و درایتن و علم خواجه نصیرالدین طوسی پی برد او را با خود به بغداد برد. در بغداد خواجه نصیر مباحث اجرایی و علمی را گسترش داد. رصد خانه مراغه را در همان زمان و کاتبخانه  عظیمی که 400.000 نسخه کتاب داشت را در کنار آن رصدخانه ایجاد کرد. ریاضیان و فیلسوف بود و ابن سینا را دوباره ایشان احیا کرد. کتابهای مختلفی را در هندسه نوشت. در مهندسی که همین هفته های قبل که سالروز مهندسین بود سالروز ولادت خواجه نصیر الدین طوسی را بعنوان روز مهندس اعلام کردند. ایشان در بغداد به فرزندانش وصیت می‌کند که من وقتی مردم، مرا در جلوی پای امام کاظم در ورودی این حرم دفن کنید که همه زائرین بیایند روی قبر من رد شوند. حرمتی که برای امام کاظم قائل است را ببینید. بعد روی قبر من اصلا ننویسید فلان عالم و.. چیزی از اوصاف من روی قبرم ننویسید، گفتند اینطور که نمی‌شود، روی سنگ قبر خالی باشد، گفت اگر خواستید آیه ای بنویسید این آیه را بنویسید :« وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ» همان غاری که اصحاب کهف در آنجا بودند و سگی که در دم درب آن غار بود. یعنی خودش را با آنکه دانشمند تراز اول دنیاست، نه جهان اسلام، بعنوان سگ درگاه اهل بیت می‌داند و می‌گوید من شایسته نیستم. این ادب است، اوج کمال است. بزرگان و اندیشمندان و علماء ما اگر به این مقامات عظیم رسیدند با همین حفظ مراعات ادب در مقابل دیگران رسیدند. نکته دیگری که باز از ویژگیهای حضرت ام البنین است و ما به صورت گسترده آن را در وجود نازنین منیر بنیهاشم حضرت ابالفضل العباس می‌بینیم شجاعت ایشان است. امیر المومنین به براردش عقیل فرمود که برادر جان برو در میان قبیله ها و اقوام عرب یک خانواده اصیل را که خیلی شجاع و با جسارت و قدرت باشند از آناه یک همسری را برای من انتخاب کن. عقیل رفت و چرخید و خانواده خُزانه را پیدا کرد و دخترش را برای حضرت امیر انتخاب کرد و گفت یا علی من بزرگتر و شجاع تر از این خانواده نمی‌شناسم. که بالاخره  ام البنین با حضرت ازدواج کرد و فرزندان متعددی مثل  عثمان و عبدالله و جعفر و منیر بنی هاشم ابالفضل عباس ثمره این ازدواج بود. هر چند که  حضرت ابالفضل شجاعت را از پدر هم به ارث برده بود ولی انسان مرکب از پدر و مادر است، که در کتابهای مختلف این قضیه نقل شده است. در کتاب «کبریت الاحمر» و مجله «مبلغان» داستان  جنگ صفین و نبرد حضرت ابالفضل عباس آمده و مرحوم شیخ طوسی هم در کتاب «عمالی» هم ذکر کرده که امیرالمومنین روز یدر صفین منیر بنی هاشم را که یک نوجوان 16-17 ساله بود به میدان فرستاد، لباس  رزم پوشید و رد مقابل معاویه که رفت با نقابی بر چهره، معاویه به ابوشعثا گفت آماده میدان شو، دلاور و قهرمان آنها بود، گفت من بروم با این نوجوان بجنگم؟ عرب به من می‌گوید تو یک تنه در مقابل صدها نفر می‌ایستیف برای من نیست، فرزندش را فرستاد. فرزندش رفت و جنگید و به هلاکت رسید، فرزند دوم و سوم و چندتا از فرزندانش همکگی به هلاکت رسیدند و آخرش هم خجالت می‌کشید که بچه هایش رفتند و خودش نرود و هم می‌ترسید که اگر برود کشته شود. رفت و در این نبرد او هم به هلاکت رسید. همه تعجب می‌کردند که این نوجوانی که نقاب به چهره دارد مگر کی هست؟ وقتی که برمی‌گشت و نقاب از چره برداشت همه دیدند که او منیر بنی هاشم ابالفضل عباس (ع) است. آمدند پیش امیر المومنین کهآقا اگر یکبار دیگر او به میدان برود چنتای دیگر از این دشمنان را بکشد جنگ به پیروزی می‌رسد. این جمکله در این کتابها ذکر شده:امیر المومنین مخالفت کردند و فرمودند:«انه ذخرٍ للحسین» او باید بماند، او ذخیره حسین من است. فدایی حسین من است و مانع شد و نذاشت آن شجاع میدان صفین برود. نمونه های این مکتب ادبی را درس‌خاونده های مکتب ام البنین و حضرت ابالفضل عباس شهدای ما هستند. یکی دو نمونه بگویم و خطبه اول را به اتامم برسانم. خلبان بزرگوار شهید عباس بابایی را همه شما می‌شناسید، حقیقتاً اباالفضل زمان ما بود. شجاعتش در  یکی از این پروازها که به آسمان بغداد رفت و خواست یک پلی را در بغداد بزند دید روی این پل چند نفر عابر در حال حرکت هستند، این پل را نزد، اینهمه ضد هوایی‌هایی که به سمت او شلیک می‌کردند در آسمان بغداد دور می‌زند تا این چند نفر از روی این پل رد شوند. شجاعت یعنی این که انسان جان خودش را برای دیگران به خطر بیاندازند. شجاعت این نیست که به دیگران بازو  و ماهیچه نشان دهد و تا یک بوقی پشت سر ماشینش می‌زنند، درب را باز کند و یک قمه بگیرد و بیاید بیرون. نه این شجاعت نیست. گر بر سر نفس خود امیری مردی! اینجا که باید دست افتاده ای را بگیری. شجاع آن رزمنده ای است که در هشت سال دفاع مقدس وقتی که در مقابلش یک عراقی مجروح افتاد که اسیر است و ممکن است یک مدت بعد کشته شود، وقتی شیمیایی می‌زنند رزمنده شجاع ماسک را از صورت خودش برمی‌دارد و به صورت این مجروع عراقیِ اسیر می‌گذارد، این شجاعت است، این مکتب علوی و مکتب ابالفضل عباس (ع) است. کجای دنیا چنین سراغ دارند، نمونه های داعشیاهای پلید را دیدیدم که با محسن حججیها چه ها کردند. اسیر دست انها بودند، شجاعت مثل حسین خرازی‌ها از مکتب حضرت ام البنین و ابالفضل عباس درس یاد گرفتند که دستش  در جنگ قطع شد، با یک دست، با آستینی که دست در آن وجود نداشت، یک دست در میدان‌های نبرد می‌جنگید و ایثار می‌کرد و جانش را هم داد و به شهادت رسید.مادران شهدای ما که امروز روز تجلیل از مادران و همسران شهداست این شجاعت مثل ام البنین را داشتند که با شیر دادن به چنین فرزندانی آنها را به این کمالات معنوی رساندند. شما شنیدید این جریان را  که مادر چهار شهید بهش اجازه دادند به ملاقات حضرت امام رضوان الله تعالی علی. وقتی به محضر امام رسید عکس فرزندانش را درآورد گفت آقا این عکس محمد من است که در فلان عملیات شهید شد، این عکس محسن من است که در فلان عملیات شهید شد، دید اشک امام جاری شد، عکسها را جمع کرد و بقیه را نشان نداد. گفت من این بچه‌ها را فرستادم جانشان را دادند که اشک شما را نبینم، مادر چهار شهید! اینها از ام البنین درس گرفتند. ام البنینی که گفت همه فرزندانم فدای حسین. در بقیع چهار صورت قبر درست کرد، کنار این چهار صورت قبر که کنار قبر بود می‌نشست و در فراغ فرزندان شهیدش در کربلا اشک می‌ریخت، یک قبری هم بالاتر  این چهار قبر درست کرد، گفتند ام البنین این قبر چه کسی هست، گفت این قبر ابی عبدالله الحسین است. بشیر وارد مدینه شد و صدا زد «یا اهل یثرب لا مقام لکم» مردم مدینه برخیزید که کاروان حسین برگشته. مردم مدینه یکی پس از دیگری بیرون می‌آمدند و به سوی دروازه شهر می‌رفتند، بشیر می‌گوید نگاه کردم دیدم از دور یک بانوی بلند بالایی به سوی من می‌آید، گفتم حتماً این ام البنین است وقتی نزدیک شد دیدم بلبه خودش است. گفت بشیر از کربلا چه خبر آوردی؟ می‌گوید نمی‌توانستم یکدفعه بگویم فرزندانت همه شهید شدند گفتم جعفرت در کربلا شهید شد آن بانوی باوفا و مودب و شجاع فرمود بگو از حسین چه خبر آوردی؟ گفت عون و عثمان هم در کربلا به شهادت رسیدند، گفت بگو از حسین فاطمه چه خبر آوردی گفت جرات کردم و گفتم عباس را هم در کربال شهید کردند، دستانش را از بدن جدا کردند و گُرز آهنین بر سرش زدند، گفت بگو از حسین زهرا چه خبر آوردی؟ گفت حسین فاطمه را هم با لبان تشنه کنار شریعه فرات به شهادت رساندند. لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم، حسبنا الله نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر. پروردگارا اندک طاعات و توسلات و روضه خوانی را از همه ما به کرمت قبول بفرما.

{{اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ؛ بسم الله الرحمن الرحیم ؛ قل هو الله احد ؛ الله الصمد؛لم یلد و لم یولد ؛ و لم یکن له کفواً احد }}

پایان خطبه اول//

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن رحیم ؛ الحمد لله رب العالمین ، نحمده و نستعینه ، و نستغفره و نتوکل علیه ؛ اللهم صل و سلّم علی حبیبک و صفیّک ، سیدنا و مولانا اباالقاسمم المصطفی محمد. و صل و سلم علی علیٍّ امیرالمومنین و علی فاطمة الزهرا سیّدةِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنةِ أجمعین و علی  علی ِ بنِ الحسین سید العابدین و محمدِ بن علیٍ الباقر و جعفرِ بن محمدٍ الصادق و موسیَ بن جعفرٍ الکاظم و علیِ بن موسی الرضا المرتضی و محمدِ بن علیٍ التقی و علیِ بن محمدالنقی و الحسنِ بن علیٍ العسگری و الخلف القائم المهدی . حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک ، صلاةً کثیرةً دائمة ، متواصلةً مترادفة ، کأفضل ما صلّیتَ علی احدٍ من اولیائک .

مجدداً خودم و همه ی شما عزیزان نمازگزار ظهر جمعه را به تقوای الهی ، به دوری از معاصی و گناهان سفارش میکنم . مناسبت های متعدد وجود دارد که من خیلی مختصر به برخی از اینها اشاره میکنم ، با توجه به ضیق وقت . یکی از این مسائل این روز های جهان اسلام و ایران اسلامی ، تلاش گسترده ی استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا برای مقابله ی با ایران اسلامی است . چه تلاش هایی که در داخل کشور انجام میدهند و چه تلاش های گسرده ای که در بیرون ایران اسلامی در مقابل جمهوری اسلامی انجام میدهند . آن هم به جهت اینکه وقتی که میبینند پشت سر هم عدم موفقیت های خودشان را و پیروزی های گسترده ی روز به روز جمهوری اسلامی و جبهه ی مقاومت را ، بلأخره نمیتوانند ساکت بنشینند ؛ دشمن هستند . وقتی نگاه میکنند که ایران اسلامی نفوذش در کشورهای منطقه دارد بیشتر میشود ؛وقتی مشاهده میکنند که این بسیج که یک زمانی در ایران اسلامی بود امروز در عراق در حال گسترش است . وقتی نگاه میکنند بسیج را که در سوریه گردانهای حیدریون ، فاطمیون ، زینبیون ، و نگاه میکنند بسیج را در افغانستان و نگاه میکنند مقاومت لبنان و یمن را ؛ نمیتوانند همینطور دست روی دست بگذارند . امروز آنها خودشان معتقدند به این که ایران اسلامی یک اَبَرقدرت معنوی است.این را نیکسون که رئیس جمهور اسبق آمریکا است گفته که از سال 2000 ، قدرت به مناطق اسلامی برمیگردد ؛ بعد خودش توضیح میدهد که منظور من از اینکه این قدرت به مناطق اسلامی برمیگردد ، اسلام عربستان نیست که آنها فقط نماز بخوانند  و سجده بروند که پیشانیها و پاهایشان زخم بشود . نه . نیکسون میگوید منظور من از این اسلامی که قدرت میگیرد اسلام ایران ، و نام می برد: اسلام ولایت فقیه است .این اقرار و اعتراف آنها است.فلذا در داخل و در بیرون تلاش گسترده ای انجام میدهند . مدت هاست.حوادث مختلفی را ما شاهدیم.در تهران ، چالش های امنیتی که ایجاد کردند در خیابان پاسداران ؛ خب دیدید که یک گروه تابنده ی از دراویش ، که قطعاً پشت سرش صهیونیست ها و آمریکایی ها هستند . اساساً مستشرقین و همه ی اروپایی هایی که معاندند دنبال این هستند که بروند در مکتب شیعه یک فرقه ی منتسب کوچی را پیدا بکنند ، این فرقه ی کوچک را بزرگنمایی کنند و بگویند شیعه یعنی این.از قدیم این سیاست آنها بوده است . گاهی بهائیت را به عنوان شیعه معرفی میکردند ؛ گاهی این به اصطلاح دراویش را. هدفشان از این چالش ها چه بوده و هست؟ این است که آسایش را از مردم بگیرند . امنیت را از مردم بگیرند . نگذارند مردم به این قدرت خودشان افتخار بکنند . نا امیدی را ایجاد بکنند در بین مردم و همینطور ناامیدی را در بین مسلمانان سایر نقاط دیگر . وقتی میبینند . البته با حضور گسترده ی مردم ، همواره تمام این اهداف و توطئه ها و برنامه های پشت پرده ی آنها با شکست مواجه میشود ؛ وقتی که باز اینبار شما دیدید و حقیقتاً باید مدتها روی آن بحث بشود ؛ همانطور که مقام معظم رهبری 29 بهمن فرمودند ، حضور گسترده ی مردم در این 22 بهمن تماشایی امسال ، همانطوری که توطئه های دشمن را نقش برآب کرد ، همواره این حضور میتواند مقابل این توطئه ها و برنامه های داخلی آنها باشد. یا باز اخیراً بعد از این قضایا ، بحث کشف حجاب را مطرح میکنند ؛ بعضی ها را فریب میدهند که روسری هایشان را بردارند و کشف حجاب بکنند . به بهانه ی آزادی  و به بهانه اینکه ما آزادیم و دلمان نمیخواهد و اجبار نیست .درحالی که همه جای دنیا قوانین باید اجرا بشود . قانون یعنی اجبار .بله چهاردیواری خانه اجبار نیست . اما بیرون خانه قوانین یک مملکت باید اجرا بشود . پیامبر اکرم«ص»  وقتی که در مدینه حاکمیت را شکل دادند ، با یهودی ها ، با مسیحیت حجاز پیمان بستند که اگر میخواهید در این کشور باشید ، قوانین حکومت اسلامی را باید مراعات کنید . نمیتوانید بگویید من یهودی ام ، داخل بازار مسلمین روزه بخوری . نمیتوانید بگویید من مسیحی هستم ، حجاب را مراعات نکنی . قانون است. قانون مشترک مملکتی است که بیش از 98 درصد به این قانون رأی دادند . قانونی که خون بیش از 220هزار شهید پای این قانون ریخته شده .لذا انتظار ما از نیروی انتظامی این است که با اینهایی که متخلفند به صورت جدی برخورد بکند . ضمن اینکه تشکر میکنیم از این اخلاق مدبّرانه ی برخی از پلیس ها که مثلاً تذکر بدهد خانم این حجابت را مراعات کن.ولی این کار یک کهنسال و یا یک روحانی است . قانون وقتی دارد زمین می افتد ، نیروی انتظامی مجری قانون است. چه در آنجایی که مثل خیابان پاسداران که باز هم فعالیت پلیس در آنجا مدبّرانه بوده ، چون آن افراد میخواستند یک آشوب دیگر و یک چالش اجتماعی دیگری راه بیاندازند ولی نیروی انتظامی با تحمل آنها و با شهید دادن صبر کرد تا صف مردم از صف این اخلالگران جدا بشود ، و ظرف یک ربع-نیم ساعت همه ی آنها را جمع کرد. مقابله یبا اخلالگران ، مقابله ی با کسانی که واقعاً امنیت را از بین میبرند و ناامنی ایجاد میکنند در حدی که ساکنین بگویند ما دیگر نمیتوانیم در این منطقه آسوده زندگی بکنیم ، و وقتی یک نفر سوار بر ماشین میشود و افراد را عامداً می کُشد ، مثل سبک داعشی ها ، قطعاً خواسته ی همه ی مردم ایران اسلامی این است که با یک چنین اخلالگرانی مقابله ی به مثل بشود و باید آنها قصاص و اعدام بشوند و به اعدام برسند در اسرع وقت . نه اینکه بگذارند یک زمان طولانی بگذرد ، و در آخر آهسته در جایی اعدام بکنند.

تلاش های گسترده ای را هم بیرون از ایران اسلامی ، استکبار جهانی مشغول برنامه ریزی و انجام است . ایندفعه هم شاهد بودیم که قطعنامه ای را بر علیه ایران خواستند صادر بکنند . اولاً که این اعضای دائمی شورای امنیت را بردند دعوت کردند در کاخ سفید و پذیرایی کردند از اینها که رأی اینها را جلب بکنند که در مقابل ایران بیایند یک قطعنامه ای بر علیه ایران تصویب بشود ، که شما به یمن موشک صادر میکنی ، و وقتی که ایران محکوم شد اروپایی ها به ایران فشار بیاورند که ما مذاکراتی راجع به فعالیت موشکی ایران داشته باشیم.زهی خیال باطل . که اصلاً این توطئه در نطفه خفه شد ؛ همه ی تلاش هایشان از بین رفت وقتی این چنین قطعنامه یا صادر نشد . البته قطعنامه ها هم چندان ارزشی نزد ما ندارد . ولی خب همین هم به نوبه ی خود یک شکست دیگری برای آمریکا و اروپایی ها شد . قطعنامه ای را میخواستند برعلیه سوریه تصویب بکنند که البته آن را با دو-سه قید تصویب کردند که سوریه حق ندارد غوطه ی شرقی را بگیرد بر او مسلّط بشود و سوریه قبول کرد تا یک ماه آتش بس باشد . ببینید همه جای سوریه شاید 90درصد سوریه دست دولت اسلامی سوریه قرار گرفته است . دولت سوریه تلاش میکند که این یک منطقه ی غوطه ی شرقی را هم بگیرد . 5-6 ردصد اینجاست و یک مقداری هم در عفرین است . اینهمه ظلم در عفرین را شورای امنیت چیزی نمیگوید . اما در مناطق غوطه ی شرقی که نزدیک دمشق است . یک منطقه ای است که ده ها روستا و چند شهر دارد و سه-چهار گروه های مختلف مخالفین سوریه در این مناطق هستند . در واقع یک جای پایی است برای عربستان . جای پایی است برای آمریکا . جای پایی است برای حتی فرانسه ، که گروه های اینها در آنجا هستند و به نیابت از اینها فشار می آورند . خمپاره می اندازند وسط دمشق.می رفت که تمام بشود ، دولت این منطقه را هم آزاد بکند . اما داعیه ی  آنها بلند شد که مردم سوریه دارند از بین میروند . آا مردم سوریه در عفرین از بین نمیرفتند؟در جای دیگر از بین نمیروند؟روشن بود که در اینجا مردم سوریه از بین نمیروند . جای پای آنها از بین میرفت . بلأخره یک ماه هم به تأخیر افتاد . تا کِی؟ . قطعاً میدانند خودشان هم ، همانطوری که دولت توانسته در همه جا تسلط خودشرا برگرداند ، در این منطقه ها هم میتواند برگرداند  در غوطه ی شرقی . این نوع تلاش های بیرون از ایران هم بر علیه جبهه ی مقاومت دارد انجام میشود.

دو نکته را عرض کنم. اول اینکه تشکر میکنیم از پیگیری احداث پل هوایی میدان جانبازان توسط شهرداری ، شورای شهر ، عزیزانی که آنجا مسئول هستند و تلاش کردند ، اما یک تلاشی هم باید واقعاً انجام بشود برای ترافیک داخل شهر . این روزها به ویژه وقتی نزدیک ایام عید میشویم ، اصلاً قفل میشود و نمیشود داخل این شهر واقعاً رفت و آمد کرد . یک فکری باید اندیشیده بشود .یک کاری باید صورت بگیرد .بله پل ورودی در خیابان بابل و خیابان ساری هم نیاز است ، و لازم است ، اما واقعاً یکی از اولویت های امروز شهر ما این است که به بحث ترافیک بپردازیم و آن را جدی تر بگیریم ؛ دیگر هم من جا دارد تشکر کنم از ورزشکاران فوتبال خودمان ، از علی آقای قربانی ، از علی آقای علیپور ، که بازی های خوبی را دیروز ارائه دادند ؛ امیدواریم که آقای علی علیپور بتواند در جام جهانی بازی بکند . اسمش جزو لیست افراد تیم ملی ما است . امیدواریم که برای ما و برای ایران اسلامی افتخار آفرینی کنند . مثل جناب بهداد سلیمی برای شهرستان ما هم افتخر آفرینی کنند .امیدواریم که ایشان هم در عرصه های ورزشی به موفقیت برسند.

راهیان نور را داریم ، عزیزانی که می خواهند برای ایام عید به سمت راهیان نور بروند ، مقتل شهدا را به نوجوانان نشان بدهند ؛ ارزش های دینی که آنجا آفریده شده فراموش نشود این ایام . نکته ی دیگر هم بحث ثبت نام در حوزه های علمیه برادران و خواهران هست . قائم شهر حوزه ی علمیه ی خواهران را دارد که بیش از 150 خواهر آنجا مشغول تحصیل هستند . و شما هم خانم ها و خواهرانی را که توان دارند ، معرفی و ترغیب بفرمایید . چون باید در آزمونی شرکت کنند . نهایتاً هم 30-40 نفر هم بیشتر نمیگیرند . ولی تعداد زیادی شرکت میکنند . آنهایی که توانمند هستند واقعاً در این عرصه وارد بشوند . فعالیت های گسترده ی فرهنگی ، اجتماعی ، علمی ؛ مقام معظم رهبری فرمودند پدیده ی حوزه های علمیه ی خواهران پدیده ی بابرکتی است ؛ خواهران دانشمندی که در معارف دینی متخصص بشوند . در علوم قرآنی ، در تفسیر و کلام و اعتقادات و فقه ؛ این باعث افتخار جمهوری اسلامی و از کارهای عظیم این نظام مقدس هست . و در پایان جا دارد  من یاد کنم در این روزی که یاد مادران شهدا باید باشد تجلیل بکنیم از مادران دو شهید بزرگوار صبوری که این مادر بزرگوار در این ایام به رحمت خدا رفتند . و دعا میکنیم برای مادر شهیدان بهرام و نظامعلی لطفیان که یاشان هم در بستر بیماری است ، خداوند ایشان را نیز شفای کامل مرحمت بفرماید.درود میفرستیم به روح بلند و آسمانی همه ی شهدا ، به ویژه شهدای هفته که آمارشان زیاد هم هست و نزدیک به بیست شهید متعلق به این ایام هستند . نیت میکنیم به نیت همه ی این شهدای هفته ، خداوند سبحان روح رفیع اینها را با اهل بیت عصمت و طهارت محشور بفرماید.خدایا به مقام معظم رهبری صحت و سلامتی مرحمت بفرما . عاقب امر همه ی ما را ختم به خیر بگردان.

{{اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم ؛ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ؛ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ؛  إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ.صدق الله العلی العظیم}}والسلام علیکم و رحمة الله.

پایان خطبه دوم//