خطبه اول:
خطبه دوم:
اللهم صلّ علی محمد و آل محمد ؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الصّلاة والسلام علی سیّد النّبیین حبیب إله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد و علَی علیٍّ امیر المومنین و علی الصّدیقةِ الطّاهره سیّدةِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنةِ أجمعین و علی علی ِ بنِ الحسین و محمدِ بن علی و جعفرِ بن محمد و موسیَ بن جعفر و علیِ بن موسی و محمدِ بن علی و علیِ بن محمد و الحسنِ بن علی و الحجة القائم اَلمنتظَر . اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةِ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَویلَا.صلوات…
باردیگر خودم و همه ی شما برادران و خواهران نمازگزار را به تقوای الهی سفارش میکنم ، که راه نجات است برای انسان ، برای بندگان مومن ؛ هم سعادت دنیا و نیک نامی ، و هم سعادت آخرت و عاقبت به خیری ، بسته به تقوا و پرهیز از گناه و انجام واجبات است ، با ایمان و اخلاص و توکل به خدای رحمان .
فردا سالروز بازگشت امام راحل به کشور است . هرچه آدم از امام راحل بگوید می ارزد ؛ کم گفتیم . متأسفانه تهاجم فرهنگی ، بخش عمده اش سوق دادن جامعه به فراموش کردن امام و به فراموش کردن آنچه که بر امام گذشت ، و به فراموش کردن اهداف امام ، و مسیری را که امام گشود و توقعی که داشت . ببینید ، اولاً بدانیم که حقیقتاً امام یک عنصر مومن فوق العاده ، یک عالم برجسته بودند . بزرگان هم درباره ی او مطالبی داشتند . شهید محراب شیراز ، آیت الله دستغیب ، آدم بسیار وارسته ای شخصاً خودشان بودند ؛ واقعاً آدم وارسته ای بود شهید دستغیب ؛ من در نجف ، چند جلسه پای منبر او نشسته بودم ، طلبه ها که میخواستند موعظه بشنوند و گریه کنند میرفتند پای منبر ایشان . شهید دستغیب درباره ی امام میفرمود: من أطاعَ الخمینی فقد أطاع الله . میفرمود هرکه امام خمینی را اطاعت کند ، خدا را اطاعت کرده است . یعنی او غیر از حکم خدا هیچ چیز دیگری را پیروی نمیکند . هوا و هوس ندارد ؛ در ادامه هم میگفت که : اگر کسی فرمان او را رد کند ، فرمان امام زمان را رد کرده است . این گفته ی شهید دستغیب . شهید آیت الله سید محمدباقر صدر ؛ صدر بزرگ . ایشان میفرمود که : ذوبوا فی الخمینی ، کما هو ذاب فی الاسلام . میگفت در خمینی ذوب بشوید ، همانگونه که او در اسلام ذوب شده است . او غیر از اعتلاء اسلام چیز دیگری را نمیخواهد . میخواهد اسلام عزیز بماند . میخواهد اسلام حاکمیت پیدا کند . میخواهد مردم به موازین اسلامی عمل بکنند . شهید اشرفی اصفهانی ، شهید دیگر محراب ، ایشان میفرمود: تمام فقها بالای سرِ ما ، دستشان را میبوسیم . ولی هیچکدام را نمیشود با امام خمینی مقایسه کرد ؛ اطاعت از امام خمینی حتی بر فقهای ما هم لازم است . شهدا در وصیت نامه های خودشان ، تعبیرات بسیار عارفانه ی فراوانی از امام داشتند ؛ حالا یکی موقعی که امام بیمار شده بود در وصیت نامه اش نوشته بود خدایا مرگم را برسان تا زنده نباشم که مرگ خمینی را ببینم ؛دیگری هم نوشته بود که : عکس خمینی را در کفنم بگذارید ، تا وابستگی خودم را به فرشتگان الهی در قبر بنمایانم که من وابسته به چه کسی و مقلّد به چه کسی بودم . از این تعبیرات فراوان داریم . و این مثلاً که : نگذرید آنهایی که به خمینی اعتقاد ندارند پای جنازه ی من بیایند . یک کلمه هم یادم آمده از فرزند دومم غلامرضا ، یک روزی داخل اتومبیل نشسته بودیم ، اتومبیل پیکان بود و رادیو روشن بود و سخنی از امام داشت رادیو نقل میکرد ؛ حرف امام بود . امام فرموده بود که : روزگار ما ، ایام ما ، روزگار استثنایی است ؛ تا این جمله را که خود امام فرموده بود ، رادیو نقل کرد ، این بچه بغل دست من نشسته بود ، گفت : استثناء زمان ما تویی امام که زمان را استثنایی ساختی.
بله ، ملت آمدند و جان فشانی کردند و جان دادند ،اما چه کسی را لبیک گفتند و پای کدام عَلَم ایستادند؟ پای عَلَم امامت و ولایت . مومنین ببینید ، نیروهای مسلح ما و صنایع دفاعی ما ، ماشاءلله چه عزتی ، چه اقتداری و چه موفقیتی پیدا کردند ؛ حیف نیست که در کنار این عزت و اقتدار ، صنایع معمولی ما ، صنایع معمولی پایین دست ما مثلاً به فشلی کشیده بشود ؛ همانگونه که نیروهای مسلح ما ، از ارتش ، سپاه ، نیروی انتظامی ، در برابر ولایت «تعبد و ولایت پذیری و اطاعت» دارند . چه چیزی راز و رمز عظمت و عزت حاج قاسم سلیمانی شد؟ بخدا اخلاص و تبعیت بی چون و چرا از امامت و ولایت ، تا کجا؟ ببینید ، یک وقتی آدم خدا را اطاعت میکند در حد نماز خواندن ، که تحسین دارد ، یک وقتی خدا را اطاعت میکند بالاتر از نمازخواندن مثلاً به انفاق در راه خدا ؛ یک وقتی خدا را اطاعت میکند که از جانش مایه بگذارد ؛ با اخلاص ، خطر پذیر باشد .چیزی که به زهرای مرضیه عظمت و عزت و ماندگاری داد و محبتش را خدا در دل مومنین نهاد ، برمیگردد به همین نکته ؛ وگرنه یک دختر دیگر پیغمبر ، رقیه را ، همسر ظالم و خبیثش آنقدر کتک زد که رقیه دوشب بیشتر دوام نیاورد و شب سوم فوت شده بود . اما رقیه کاری نکرده بود ؛ همسر خبیثش از پیغمبر خشمی به دل گرفته بود ؛ خشم خود را آورد بر سر دختر پیغمبر با کتک زدنش پیاده کرد . اما فاطمه سلام الله علیها ، آگاهانه و بااراده ، خطر پذیر ، قدم به میدان مقابله با انحراف و مبارزه با منحرفین ، و دفاع از امامت و ولایت ایستاد ، و در این عرصه آسیب دید . این راز و رمز عزت و عظمت است . اگر به همان نسبتی که نیروهای مسلح ما اطاعت محض از ولایت امر دارند ، اگر دولتمردان ما ، چه این دولت و چه دولت های قبل ، و چه دولتی که آینده میخواهد سر کار بیاید ، فرقی ندارد ، بخدا برای همه همین حرف را میزدیم ؛ برای همه همین باور و اعتقاد را داریم ، اگر دولتمردان مثل نیروهای مسلح از ولایت اطاعت میکردند ، حال و وضع و معیشت ما و اشتغال جوانها قطعاً بهتر از این ها بود .
بگذریم .
فردا سالروز بازگشت امام راحل است ؛ امام در روزهای اوایلی که آمده بودند میفرمودند: «خداوندا تو میدانی که ما در این قیام ، رضای تو را میخواهیم ، و تو میدانی که ما از ظلم ، و لو بر یک نفر بیزاریم، و تو میدانی که ما برای اجرای عدالت قیام کرده ایم ؛ تا زنده ام خدمتگزار شما هستم ، خدمتگزار ملت های اسلامی ؛ خدمتگزار ملت بزرگ ایران » . امام، راهش را خلف صالحش ، رهبر معظم انقلاب دارد ادامه میدهد ، همچون امام ، واقعاً تربیت شده ی مکتب امام است رهبر معظم انقلاب ما حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ؛ هرکسی که امام را باور داشت ، بر او لازم و واجب است و سزاوار است که همان اطاعت از امام را نسبت به جانشین او داشته باشد . نه در حرف ، بلکه در عمل .
خب اخیراً شنیدید که در پی به شهادت رساندن حاج قاسم سلیمانی ، شیطان بزرگ تصورش این بود که به مقاومت آسیب زده است . مقاومت را تضعیف کرده است . و این جنایتی را که در طول هفتاد سال آمریکایی ها و انگلیسی ها با روی کار آوردن یک دولت غاصب به نام اسرائیل انجام میدهند ، الآن آمدند به اصطلاح مشروعیت ببخشند.معامله ی قرن عنوان کردند . معامله ی قرنشان یعنی چه ؟ یعنی تثبیت تجاوزگری های اسرائیل . مشروعیت دادن به اسرائیل غاصب . عادی سازی روابط مزدوران آمریکا در منطقه با اسرائیل . تا الآن آل سعود پنهانی دست در دست اسرائیل داشت . ولی به قول خودشان با معامله ی قرن ، آشکارا روابط برقرار کنند و مبادله ی سفیر کنند . خیال کردند حاج قاسم را به شهادت رساندند ، دیگر کار خودشان پیش میرود ، اما غافلند از این که شهرهای مختلف ایران اسلامی ، هرشهری برای خودش حاج قاسم خواهد داشت . حاج قاسم فرزندی رشید از این ملت بود، ولی منحصر به فرد نبود ،دست پروردگان فرماندهان بزرگ نظامی ما راه شهدا را ، به ویژه راه مقاومت حاج قاسم سلیمانی را به خواست خدا تا نابودی و محو کامل اسرائیل ادامه خواهند داد .
این تصورات بیهوده ی استکبار ، آرزوها و خوابهای آشفته ای است که بیداری ملت مقاوم منطقه ، هرگز اجازه ی تثبیت آنها را نخواهد داد ، و به خواست خدای رحمان ، مقاومت قوی تر ، گسترده تر ، و با نشاط و بالندگی بیشتر به پیش خواهد رفت . اینها در لبنان ، چند ماه آشوب به پ کرده بودند ؛ در عراق آشوب به پا کردند ، و زمینه را خیال میکردند مستعد ساختند ، که حاج قاسم را هدف قرار بدهند و ابومهدی را هم همراه او ؛ اما دیدید شهادت این عزیزان چه تحولی به پا کرد . اجتماعی که جمعه ی گذشته در بغداد تشکیل شد ، نه کم نظیر ، بلکه واقعاً در تاریخ عراق ، بی سابقه بود . حقیتاً چنین سابقه ای وجود نداشت . چنین اجتماعی تشکیل نشده بود . بله این اجتماع در کربلا میشد اربعین ، اما این اجتماع در بغداد و سیاسی و مقابله با آمریکا ، هیچ سابقه نداشت ، ولی اتفاق افتاد .عراق داشت چند دسته میشد ، ولی شهادت حاج قاسم و همراهانش ، آن چنددستگی را متحول ساخت ، برگرداند به یکپارچگی . به همین نسبت هم در خود لبنان . لبنان هروقتی که یک نخست وزیر کنار میرفت ، چند ماه بلاتکلیف میماند . ولی این بار به سرعت اقدام کردند برای تشکیل دولت ، آن هم دولت مقاومت گرا .آمریکا میخواست دولت لبنان ، منحل بشود ، فشلی بماند ، تا اینکه خودش مزدوری را بکارد ، ولی اراده ی ملت لبنان ، با آن که سه طایفه ی بزرگ هستند ، تقریباً میشود گفت یک سوم یک سوم ، که یک سوم شیعه و یک سوم سنی و یک سوم هم مسیحی ، ولی بحمدالله به یک وحدت کلمه ای در تشکیل دولت رسیدند و ان شاءلله به خواست خدا به خوبی پیش میبرند.
در این شرایطی که ما دهه ی فجر را پیش رو داریم و برنامه های دهه ی فجر را . حضور همگانی در یوم الله 22 بهمن ر پیش رو داریم . مدیران و مسئولان ما باید واقعاً بیشتر به هوش باشند ؛ بیشتر بیاندیشند و احساس مسئولیت سنگین تر بکنند . من امروز به مدیریت عالی دولت در استان ، یعنی آقای استاندار ، مطلبی را عرض میکنم ؛ اگر لازم بود خصوصی گفته بشود ، به موقع گفته شد ، ولی زمان رسیده است که مردم ، مومنین هم بدانند . خطاب به آقای استاندار عرض میکنم : شما نماینده ی دولت هستید ؛ دولت شعار اعتدال و تدبیر را دارد ؛ شما نباید مرکزگرایی و گروه گرایی داشته باشید . چرا فرزندان شهدا و جانبازان از شما گِلِه دارند؟ آنها توقع زیادی ندارند ، آنها میخواهند شما گرایشتان به انقلاب ، نه در حرف ، بلکه در عمل باشد . مازندرانی ها توقع داشتند استاندار بومی داشته باشند ، اما نه استانداری که در عمل ، خود را از یک شهر بداند و همه چیز را برای آن شهر بخواهد . چرا اصرار دارید نمایشگاهی که وزیر وقت بازرگانی کلنگش را در قائم شهر زده ، و وزیر وقت بازرگانی افتتاح کرده نمایشگاه را ، این را تعطیل کنید ، به بهانه ی اینکه در مرکز استان نیست؟! . زمانی که فرماندار ساری بودید ، مقدمات این کار را فراهم کردی ، که نمایشگاه باید در مرکز استان باشد . و الآن هم بهانه هایی برای به تعطیلی کشاندن نمایشگاه بین المللی قائم شهر چرا؟ . در استان کرمان ، منطقه ی آزاد تجاری ، نمایشگاه ، صد و بیست کیلومتر از مرکز استان فاصله دارد ؛ استاندار ، ولو از یک شهر باشد ، اما تمام استان را باید شهر خود بداند . شما در تقسیم اعتبارات ، چرا رعایت عدالت را نمیکنید؟ شما حتی برای مدارس دینی ، ان مبلغی که در سالهای اخیر به مرکز استان اختصاص دادید ، چه اندازه برای شهرستان ها منظور کردید ؟ . شهرستان ها مشکل بیکاری دارند ، نباید از مرکز نیروها به شهرستان گسیل شوند . شهر ساری مثل سایر شهرها ،ادارات شهرستانی دارد ؛ البته باید کارمندان و کارگران ، از شهروندان ساری و بومی باشند برای ادارات شهرستان ساری ، ولی ادارات کُل که تنها مال مرکز استان نیستند! ، آنجا طبعاً باید نیروهایی از شهرستان ها حضور داشته باشند . باید به نسبت جمعیت شهرستان ها در ادارات کُل هم افرادی شاغل باشند . از فامیل گرایی ، مردم گِلِه دارند ، گِله ی به حق ؛ باید توقعات مردم مورد توجه قرار بگیرد . حرف های دیگری هم هست که بماند.
امیدواریم که همین مدیران و مسئولان ، بهتر و بیشتر سر عقل بیایند و کمر همت را برای خدمت به این مردم لایق ، به این مردم شایسته ، که حالا 22 بهمن ، حضور پرشکوه مردم را همه ، دوست و دشمن ، داخل و خارج تماشا میکنند ؛ این ملت پای عَلَم امامت و انقلاب ایستاد ، از بذل مال ، جان و فرزند دریغ نکرد . این ملت سزاوار خدمات دهی بهتر از آنچه که وجود دارد هست .
یک عرض سلام کوتاهی داشته باشیم به محضر حبیبه ی خدا ، فاطمه زهرا«سلام الله علیها».
بعد از وفات ، روز بعد ، مردم بیرون آمدند.ببینید ، مردم مدینه ، همه دشمنی نداشتند با پیغمبر و اهل بیت . حقیقتاً اینگونه بود . خدا نکند در یک قضیه ، افراد بلانسبت بی دین ، لامذهب ، میدان دار بشوند . حالا ولو تعدادشان هم خیلی نباشد ؛ اما میدان داری صحنه با افراد بی دین و لامذهب که بشود ، آدم های متدین و آدم های آبرومند ، خودشان را کنار میکشند ؛ برای خاطر مثلاً حفظ آبرو و برای اینکه به ما تعرض نشود . مردم خودشان را کنار کشیده بودند . نه همه ی مردم دشمنی کرده باشند با اهل بیت پیغمبر . مردم یاری نکردند اهل بیت پیغمبر را . صحنه را ترک کردند ، صحنه برای لامذهب های دنیا پرست مهیا شده بود . اما وقتی که خبر منتشر شد که فاطمه از دنیا رفت ، فردا مردم همه منتظر بودند که کِی تشییع پیکر دختر پیغمبر اتفاق می افتد . آمدند همه هاج و واج ، یکی از دیگری که میپرسد ، میگوید نمیدانیم ، میگویند دیشب دفن کرد علی زهرا را . چرا دیشب و چرا غریبانه و تنها؟! . جَاءُوا إِلَى الْبَقِيعِ فَوَجَدُوا فِيهِ أَرْبَعِينَ قَبْراً ؛ برای اینکه پنهان بماند ، یک تدبیری هم امیرالمومنین به خرج داد ؛ تدبیر اینکه صورت قبر متعدد در بقیع درست شده ، شاید هم چهل عدد ، فَأَشْكَلَ عَلَيْهِمْ قَبْرُهَا مِنْ سَائِرِ الْقُبُورِ ، شناسایی قبر زهرا «س» هم سخت شده بود و دیگر نمیتوانستند تشخیص بدهند که قبر زهرا«س» کدام است . فَضَجَّ النَّاسُ وَ لَامَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً مردم ضجه زدند و ناله زدند و همدیگر را ملامت میکردند ، که چرا زهرا «س» را کمک نکردیم و چرا گذاشتیم کار به اینجا برسد ؟ . وَ قَالُوا لَمْ يُخَلِّفْ نَبِيُّكُمْ فِيكُمْ إِلَّا بِنْتاً وَاحِدَةً ، پیغمبر که یک دختر بچه باقی نگذاشته بود ، چرا باید اینچنین از دنیا برود ؟ تَمُوتُ وَ تُدْفَنُ ، بیمرد و دفن شود ، ولی هیچکسی در وفاتش حضور پیدا نکند از این مردم و بر جنازه ی او نماز نگذارد و قبرش را هم نشناسند . سردمداران هم برای اینکه از غافله عقب نمانند آمدند و خواستند پُسز بدهند و گفتند زنها را صدا بزنید و بیاوردی و ما این قبرها را به وسیله ی زن ها بشکافیم و ببینیم قبر زن ها کدام است . این خبر منتشر شد در مدینه ، امیرالمومنین حرکت کرد ، چگونه؟ مُتَوَكِّئٌ عَلَى سَيْفِهِ ذِي الْفَقَارِ ؛ در حالی که مثل عصا ، شمشیر ذوالفقار را به دست گرفته بود ، برداشت ، به سمت بقیع آمد ؛ حتی ورد البقیع فَسَارَ إِلَى النَّاسِ النَّذِيرُ ، فریاد برآورد و هشدار داد ، مردم هم به عمر و ابابکر گفتند که : وَ قَالُوا هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ قَدْ أَقْبَلَ كَمَا تَرَوْنَهُ، و امیرالمومنین هم سوگند یاد کرده بود لَئِنْ حُوِّلَ مِنْ هَذِهِ الْقُبُورِ ، اگر این قبرها دستخوردگی پیدا کند و دستی به سمت این قبرها دراز شود ، لَيَضَعَنَّ السَّيْفَ عَلَى غَابِرِ الْآخِرِ ، دستی به این قبر دراز بشود ، دست دیگر هم قطع میشود . أَمَّا حَقِّي فَقَدْ تَرَكْتُهُ مَخَافَةَ أَنْ يَرْتَدَّ النَّاسُ عَنْ دِينِهِمْ ، صدا بلند کرد امیرالمومنین : حق مرا ضایع کردید ، کوتاه آمدم و صرف نظر کردم ، برای اینکه مردم از دین خدا برنگردند ؛ وَ أَمَّا قَبْرُ فَاطِمَةَ ، اما قبر فاطمه ، فَوَ الَّذِي نَفْسُ عَلِيٍّ بِيَدِهِ ، قسم به کسی که جان علی به دست او است ، اگر به سمت قبر فاطمه دست دراز کنید ، من زمین را از خونتان سیراب خواهم ساخت . همه وحشت کردند و برگشتند ، تا این تابلوی مخفی بودن قبر قبر فاطمه ی زهرا «س» بماند ماندگار ، المخفیة قبرها و المغصوبة حقها . ألا لعنة الله علی القوم الظالمین . و سیعلم الذین ظلموا ای منقلبٍ ینقلبون .
((((((((((((((به تبع هرهفته خطبه های نمازجمعه قائم شهر مزیّن به اسامی شهدای شهرستان است که هفته ی پیش رو سالگرد شهادت آنها است )))))))))))))))یک روز ، بیست و چهار شهید قائم شهر داشت. نثار ارواح این عزیزان و نثار روح سردار دل ها شهید سلیمانی صلوات.
از سخنران پیش از خطبه ها جناب آقای دکتر حسینی «معاونت محترم منابع انسانی سازمان بسیج اساتید استان مازندران » تشکر میکنیم ، مطالب خوب و ارزنده ای داشتند ، فرصت محدود بود و وقت اذان شده بود ، ان شاءلله خدای رحمان عواقب امور همه ی ما را ختم به خیر بگرداند.
{{بسم الله الرحمن الرحیم ؛ والعصر ؛ ان الانسان لفی خسر؛ الا الذین ءامنوا و عملوا الصالحات؛ و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر ؛ صدق الله العلی العظیم}}
پایان خطبه دوم//