متن خطبه های نمازجمعه 1396/4/16 شهرستان قائم شهر – خطیب : حجت الاسلام حسینی

ss2n_img_6157.jpg

 

خطبه اول:
دانلود فایل با لینک مستقیم
  

السلام علیکم و رحمة الله

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله ربِّ العالمین والعاقبة لاهل تقوا والیقین والصلوة والسلام علی سیّدنا و مولانا ابالقاسم المصطفی محمد(ص) و آله الطیبین الطّاهرین المعصومین المکرمین وسیما بقیة الله المنتظر روحی و ارواح العالمین له الفداه. اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوالله والورع عن محارم الله. خودم و همه شما عزیزران نمازگزار روز جمعه را به تقوای الهی و دوری از گناهان و ورع از شبهات توصیه می‌کنم. امیدوارم خداوند سبحان توفیق انجام فرائض دینی به همه ما مرحمت بفرماید. تقوا یکی از مهمترین توصیه قرآن هست و فلسفه توصیه به تقوا و دوری از معاصی و ترس از جهنم و عذاب الهی برای رسیدن به تعالی و کمال انسانی است و البته این برای انسان قابل دسترسی نیست مگرذ با خویشتن‌داری در برابر معاصی مگر با حلم و بردباری و صبوری. خداوند در سوره زمر آیه 16 می‌فرماید: «لهم من فوقهم ظُلَلٌ مِن النّار و من تحتهم ظُلَلٌ مِن النّار ذلک یُخوِّف الله به عبادهُ یا عِبادِ فَاتَّقونِ» می‌فرماید که سایه هایی از آتش بر روی سر آنها و سایه هایی از آتش بر زیر پای آنهاست. عذاب جهنم را بسیار ترسناک توصیف می‌کند و بعد می‌فرماید «ذلک»، یعنی این جهنم و این عذاب برای این است که انسانها به تقوا برسند «یا عباد فاتّقون» با این تقوا و خویشتن داری، در آیات قبلش که توصیف کننده‌ی صابرین هست نشان می‌دهد که برای رسیدن به صبوری و حلم و بردباری انسان باید تقوا پیشه کند. در آیه 10 می‌فرماید: «قل یا عبادی الذین آمنوا اتّقوا ربَّکم» و در آخر آیه «انما یُوفّی الصابرون اَجرَهُم بغیرِ حساب» بحث من در خطبه اول پیرامون صبر و حلم و بردباری و خویشتن‌داری است که اساساً خداوند انسان را می‌ترساند و انسانی که می‌ترسد خودش را نگه می‌دارد.و در برابر گناه خویشتن‌داری می‌کند. اگر ترسی نباشد که هر چه دلش بخواهد انجام می‌دهد. فلسفه عذاب جهنم این است که انسان بردبار و حلیم باشد. پیامبر اکرم (ص) در روایتی که برای امیرالمؤمنین علیه آلاف التهیّة والثناء 103 خصلت از ویژگی‌ها و صفات انسان مؤمنین را بیان می‌کند. در همان اوایل یکی از مهمترین خصلتهای انسان مؤمن را می‌فرماید: مومن کسی است که «عظیماً حِلمُه» حلمِ زیای دارد. مؤمن کسی است که زود از کوره در نمی‌رود و پخته شده هست و آرام است و این حلم و صبوری به زندگی او نشاط و آرامش می‌دهد و این حلم و بردباری در جامعه مسلمانها و مؤمنین صمیمیت و مهر ایجاد می‌کند. روایتی از امام صادق (ع) به « عنوان بصری» هست که روایت مشهوری است اما یک قسمتی از این روایت که عنوان، یک شخصی هست که تقاضای نصیحت می‌کند و امام صادق می‌فرماید: چندتا نصیحت بکنم؟ بیان امام صادق (ع) حدود نه قسم است اما در یک قسمتی می‌فرماید که :«فمن قالک ان قلت واحداً سَمِعت عشراً فقلت عشراً لم تسمع واحده» اگر کسی به تو گفت یکی بگویی ده‌تا می‌شنوی، تو به او بگو اما بر عکس من، اگر تو ده تا بگویی من یکی هم نمی‌گویم. انسان حلیم و بردبار را امام صادق اینگونه توصیف می‌کند، خود امام هم در سیره رفتاری‌اش اخلاقش اینگونه هست. شخصی امام را مورد خطاب قرار داد و با جسارت از ایشان سؤال کرد اسم شما چیست؟ امام باقر (ع) هم فرمود: اسم من باقر است و او جسات کرد و گفت: «انت بَقَر!» گفت: عه!چرا؟؟مادرم این نام را بر من انتخاب کرد ، و یک حرف زشتی هم به مادر امام باقر(ع) زد! امام در جوابش فرمود: اگر آنچه که گفتی در من و مادرم هست که خداوند ما را ببخشد اما اگر آنچه که گفتی در ما نیست، خداوند تو را ببخشد. در همین روایت عنوان بصری هست که: «و مَن شَتمّکَ فقل له ان کنت صادقاً فیما تقول، فاسئل الله اَن یَغفِر لی و اِن کُنت کاذِباً فیما  تقول، فالله اسئل ان یَغفر لک!»سیره مؤمنین باید اینطور باشد. شخصی از پیامبر (ص) سوال کرد: «یا رسول الله! دین چیست؟» «فَما الدّین؟» پیامبر (ص) فرمودند: «حسن الخُلق» «رفتار خوب داشتن»نقل شده است که همین شخص از سمت راست وارد شد و باز سوال کرد :«یا رسول الله! فما الدّین؟»«دین چیست؟» پیامبر (ص) جواب دادند: «حسن الخُلق» و دوباره برگشت و از سمت چپ ایشان سوال کرد:«یا رسول الله! دین یعنی چه؟» پیامبر (ص) فرمود: «حسن الخُلق». خوش اخلاقی، دینداری است. کسی که دیندار است خوش اخلاق است. از پشت سر هم رفت و سوال کرد:«پیامبر (ص) فرمودند: هنوز متوجه نشدی؟ دین یعنی اخلاق نیک داشتن، عصبانی نشدن، خشمناک نشدن، دیندار کسی است که حلیم و بردبار است» و خود پیامبر هم اینچنین بود.ابن شهر آشوب مازندرانی که کتاب «سیره» نوشته است. در سیره پیامبر اکرم (ص) نوشته است: «شخصی با یک واژه‌ی بدی به پیامبر سلام کرد» «بجای اینکه بگوید: سلام علیک یا رسول الله! گفت: سامٌ علیکَ» این روایت معروف است، «پیامبر(ص) هم جواب داد: علیکَ» و یا «علیکم»! عایشه برآشفت و خطاب به آنها گفت: «یابن الخنازیر! یابن القرد» بروید ای کسانی که بچه‌های خوک و بوزینه هستید! پیامبر (ص) فرمودند: «چرا اینچنین می‌گویی؟ چرا انها را با نام بد صدا می‌زنی و فحش می‌دهی؟ همان چیزی که آنها گفتند من هم گفتم بر شما باد» در روایت «عنوان بصری» در پایانش می‌گوید: «اگر کسی به تو وعده داد که من آبرویت را می‌برم و فحش می‌دهم و وعده‌ی فحس داد؛ تو برعکس او وعده رعیت و نصیحت بده»تو هم نگو: تو گفتی منم خواهم گفت! و در روایت تاریخ اصحاب پیامبر(ص) وارد شده، آن رفتار زیبای مالک اشتر، کسی که فرمانده سپاه امیرالمؤمنین است، اما وقتی از بازار رد می‌شد، شخصی چنتا از این ریگ‌ها یا سنگ کوچک را به شانه مالک زد و مالک نگاهی کرد و به راهش ادامه داد. مسیر مسجد را پیش گرفت و رفت نماز خواند و آن شخص متوجه شد که او مالک است و گفت بدبخت شدم! زود خودش را رساند تا از او عذرخواهی کند. وقتی به مسجد رسید گفت: «آقا شما مرا ببخشید و حلالم کنید و من متوجه نبودم» مالک گفت: «من آمدم شما را دعا کنم، آمدن من در مسجد و نماز خواندنم در مسجد فقط برای دعای به شما بوده» اینها اولیا و الگوی ما هستند در حالیکه با برخی از مؤمنین نمی‌شود حرف زد، در حالیکه اهل نماز و روزه و مسجد هست.0 در حدیث دیگری از امام صادق (ع) وارد شده است که :«اذا وقعت المنازعة بین الرجلین» وقتی که بین دو مردی منازعه اتفاق میافتد (حالا مرد یا زن فرقی نمی‌کند) «نزل الملکان» دو فرشته از آسمان فرود می‌آیند «من السماء الی الارض»بعد به آن شخصی که پشت سر هم حرف می‌زد و هتاکی و فحاشی می‌کرد، به او می‌گویند:« قُلتَ و قُلتَ؟ » هر چه دلت خواست گفتی؟ «انت اهلٌ لما قُلتَ» خودت شایسته آنچه هستی که هتاکی کردی! «و انت  سیجزی بما قُلت» و در آینده نزدیک تو به جزای اعمال خودت خواهی رسید. و رو می‌کنند به شخصی که حلم و صبوری داشت، به او می‌گویند: «صَبَرتَ، حَلِمتَ» صبر کردی و حلم به خرج دادی و از کوره در نرفتی  و چیزی نگفتی، «یغفرالله لَک»خدا تو را خواهد بخشید البته «ان اتممت ذلک» اگر تا آخر حرف دیگری نزنی و تحمل داشته باشی. جرّ و بحث و گفتگو سبب از بین رفتن حلم انسان می‌شود. امیرالمؤمنین فرمود: «الکلام ذکرُ و الجواب انثی» حرفی که میزنی و جوابی که داده می‌شود همانند دو نامحرم‌اند. سؤال و جواب مثل نا محرم هستند نباید اینها بهم بخورند. اگر به هم بخورند آبروریزی می‌شود و بعد خو ایشان مستند به یک شعری فرمودند: «کسی که آبروی خودش را می‌خواهد، جواب نمی‌دهد و آرام می‌شود و چیز نمی‌گوید». دوتا خویشتن داری داریم، گاهی فرد عصبانی می‌شود و خشم می‌کند و جوابی نمی‌دهد، این خیلی خوب است، کنترل نفس و حلم دارد و هر رفتاری ازش صادر نمی‌شود. اما بالاتر این است که انسان تقوای فکری و حلم و بردباری در ذهن و فکرش داشته باشد و اصلاً خشمناک و عصبانی نشود چون کسی که خشمش برافروخته می‌شود و احساساتش برانگیخته می‌شود، او خودخوری می‌کند و جوابی نمی‌دهد، از درون خودش را از بین می‌برد، اما اگر کسی اصلا به این مسئله توجه بکند که مثلاً این حرفهایش بی ربط است و اهمیتی به حرفش ندهد و اصلاً از اساس خشمناک نمی‌شود. مرحوم ملا علی همدانی از مراجع و بزرگان همدان به محضر مرحوم نخودکی اصفهانی رسید و ازش یک سفارش و نصیحتی درخواست کرد، ایشان یک جمله ای فرمود که فوق العاده است و باید این را با طلا نوشت! یک جمله گفت، به مرجع تقلیددیگری که ازش نصیحت خواسته بود. فرمود:«مرنج و مرنجان» معروف شده، در شبکه های اجتماعی هم این کلمات پخش شده، نه برنج و نه کسی را برنجان! برخی انسانها زودرنج هستند و خودشان، خودشان را می‌خورند، نه خود خوری کن و نه دیگران را عصبانی کن و خشم آنها را ایجاد کنی و دل آنها را از بین ببری و بشکنی. یکی از علما یک شخصی را در عالم برزخ خواب دید، برخی از این خوابها، خوابهای صادقه است. خواب دید که در آن عالم برزخ لبهای آن شخص زخمی است، گفت: تو چرا لبهایت اینگونه است؟ گفت من یک همسری داشتم که نامش سکینه بود ولی وقتی میخواستم او را صدا بزنم همیشه می‌گفتم سکینو! و او از اینکه من به این شکل صدایش می‌زنم خوشش نمی‌آمد و همیشه هم ناراحت می‌شد و من همیشه همینجوری صدایش می‌زدم و الان مواجه شدم با اینکه لبهای من همواره زخم است. این تجسم اعمال در عالم برزخ است. درباره همه ماها در سطح اجتماعی اینگونه هست، در مساجد در بازار و در خیابان اینطور است، در رفتار ما با پلیس اینگونه هست و بالعکس رفتار پلیس با ما اینگونه است. عزیزان ما در راهنمایی و رانندگی گاهی میگویند اشتباه کردی و مجبورم شما را جریمه کنم، چرا اینطور رانندگی کردی؟ و فرد مقابل می‌گوید که بنویس، چقدر اخلاق خوبی داری، اصلاً دو برابر بنویس! اما اگر خدای ناکرده یک مأموری اینطور برخورد کنند: اینجا چه کار می‌کنی؟ مگر ندیدی؟[یا این تعبیرات] ، آیا این رفتار صحیح است؟ البته مربوط به همه ماست در همه‌ی سطوح جامعه، حسن خُلق با دیگران بسیار مهم است. مرحوم میرزای قمی داستان زیبایی دارد. جوانان قم یا چند تا از این لات‌های قم تصمیم گرفتند که میرزای قمی را عصبانی‌اش بکنند که آیا او عصبانی می‌شود؟! یا دارای حلم و بردباری است.حدودا 150 سال قبل است.مرحوم میرزای قمی صاحب «قوانین» انسان و عالم بسیار فرهیخته‌ای بود. وقتی با هم قرارداد بستند و جایزه‌ی بزرگی گذاشتند که هرکسی میرزای قمی را عصبانی کند این پول مال ایشان باشد! یکی تصمیم گرفت نصفه شب، ساعت یک شب درب خانه‌اش را بزنم و از او یک مسئله شرعی بپرسم تا عصبانی‌اش کنم. ساعت یک شب آمد و درب خانه میرزای قمی را زد و آقا آمد بیرون و گفت بفرمایید؟ گفت: حاج آقا مسئله ای دارم! گفت: بفرمایید، درخدمتتان هستم عزیزم، بفرمایید جانم! گفت: آقا من مسئله را فراموش کردم. گفت: پس برو هر وقت به یادت آمد برگرد . رفت و آقا شروع کرد به استراحت کردن و یک ساعت بعد، ساعت دو آمد. دوباره درب را زد و میرزای قمی فرمود: بفرمایید جانم! گفت: آقا آن مسئله شرعی که میخواستم بپرسم یادم آمد. هنگامی که میخواست بپرسد دید چیزی یادش نمی‌آید یا از عمد گفت: آقا باز فراموش کردم. منتظر بود که ایشان بگویند نصفه شبی این چه رفتاری است که از تو سر می‌زند؟ گف: آقا اشکال ندارد. شما برو بیشتر فکر کن، هر وقت یادت آمد بیا. بار سوم که مراجعه کرد، باز خواست که حتماً این جایزه را ببرد و میرزا را عصبانی کند. گفت: آقا ببخشید که شما آمدی دم درب ولی من مسئله شرعی که یادم نیامد اما یک مسئله دیگری دارم (چقدر این سؤال، سوال زشتی بود ولی حرف اینجاست که او می‌خواست ببیند که می‌تواند میرزا را عصبانی بکند) از او سوال کرد که آقا نجاسات انسان چه مزّه ای دارد؟ میرزای قمی جواب داد که مزه‌اش اینطور و آنطور هست عزیز من! دید که نخیر، او عصبانی نمی‌شود و نمی‌تواند جایزه را ببرد. آخرش گفت که  اگر اینطور هست شما مگر (جسارت کرد) خوردی که می‌دانی مزه‌اش این است؟ گفت: به این دلیل ، به این دلیل، به این جهت، کاملاً برایش توضیح داد! انسانهای مؤمن و فرهیخته اینگونه هستند. زمانی که امیرالمؤمنین وقتی پیامبر (ص) برایش تعریف می‌کند، میفرماید: «عظیمٌ حلمُه» حلمشان فراوان است. حالا ما تا یک بوقی پشت سر ماشین بزند، اقا چه خبر است؟ سرمان را از شیشه بیرون می‌آوریم، نمیبینی‌مگر که جلو ترافیک است؟! مؤمن واقعی کسی است که این‌ها الگوی آنها هستند. فقط این نکته را عرض کنم که متأسفانه در بعضی از جوانهای ما بسیار بسیار ضعیف شده است. یک عاملش این است که در اول خطبه گفتیم که اگر انسان از جهنم بترسد و خوف از عذاب الهی داشته باشد به حلم و بردباری و صبر می‌رسد اما نوع این فیلمهایی که بچه‌ها می‌بینند، فیلمهای داخلی گاهی بیشتر خارجی، شخصیتهایی در این فیلمها هست که طرف هر گناهی و هر کار منفی را انجام می‌دهد و در هشتاد درصد فیلم کارهای منفی انجام می‌دهد و بعد آخرش حادثه‌ای اتفاق می‌افتد و می‌شود قهرمان فیلم. بعد این جوان یاد می‌گیرد پس می‌شود هر کاری انجام داد و ترسی هم ندارد گاهی در این بازی‌های کامپیوتری پشت سر هم تیر می‌خورد و بلند می‌شود و دوباره حرکت می‌کند‌ می‌گوید پس تیر خوردن و این‌ها هم دیگر مهم نیست و ترسی برایش ایجاد نمی‌کند! وقتی انسان ترسی نداشته باشد برای چه صبوری بکند؟ و برای چه حلم داشته باشد؟! اما اولیای الهی «و فی الصابرون اجرهم بغیر تقصیر » در سوره زمر می‌فرماید کسانی هستند که « یُخوِّف الله » خداوند آنها را از عذاب جهنم می‌ترساند فلذا اهل صبر و بردباری هستند. ان شاءالله خداوند همه مارا در زمره مؤمنین واقعی قرار بدهد!

ان شاءالله به همه ما توفیق صبر و بردباری مرحمت بفرماید.

انَّ احسَن الحدیث و ابلغ الموعظة کتاب الله العزیز الحکیم.

«اعوذ بالله من الشیطان الرّجیم/بسم الله الرحمن الرحیم/ والعصر/ ان الانسان لفی خسر/ الا الذین آمنوا و عملوالصالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر/ صدق الله العلیّ العظیم»

پایان خطبه اول//

 

 

خطبه دوم:
دانلود فایل با لینک مستقیم
بسم الله الرحمن رحیم ؛ الحمد لله رب العالمین ، نحمده و نستعینه ، و نستغفره و نتوکل علیه ؛ اللهم صل و سلّم علی حبیبک و صفیّک ، سیدنا و مولانا اباالقاسم المصطفی محمد.. و صل و سلم علی علیٍّ امیرالمومنین و علی فاطمة الزهرا سیّدةِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنةِ أجمعین و علی  علی ِ بنِ الحسین سید العابدین و محمدِ بن علیٍ الباقر و جعفرِ بن محمدٍ الصادق و موسیَ بن جعفرٍ الکاظم و علیِ بن موسی الرضا المرتضی و محمدِ بن علیٍ التقی و علیِ بن محمدالنقی و الحسنِ بن علیٍ العسگری و الخلف القائم المهدی . حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک ، صلاةً کثیرةً دائمة ، متواصلةً مترادفة ، کأفضل ما صلّیتَ علی احدٍ من اولیائک . اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةِ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَویلَا وَ هَب لنا رأفته و رحمته ؛ اللهم وَ أقِم به الحق وَ أَدْحِضْ بِهِ الْبَاطِلَ وَ أَدِلْبِهِ أَوْلِيَاءَكَ وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْدَاءَكَ ؛

مجدداً خودم و همه ی عزیزان نمازگزار ظهر جمعه ، پدران و مادران عزیز ، برادران و خواهران الهی را به تقوای الهی ، به دوری از معاصی ، سفارش میکنم . خطبه ی اول کمی طولانی شد ، مختصر تر  خطبه ی دوم را عرض میکنم . هفته ی آینده ، مناسبت هایی دارد ، اما یکی از ویژگی های مهم که بسیار لازم است بحث بشود ، این است که هفته ی آینده هفته ی عفاف و حجاب است . به مناسبت بیست و یکم تیرماه که روز حمله ی رضاخان به مسجد گوهرشاد است ، هفته ی عفاف و حجاب معرفی کردند . متأسفانه عفاف و حجاب در جامعه ی اسلامی آنگونه که شایسته ی جامعه ی اسلامی است وجود ندارد . بسیار کمرنگ یا ضعیف شده است. باید عوامل تضعیف عفاف در جمعه مورد بحث و بررسی قرار بگیرد که چرا اینگونه شده است و چه عواملی تهدید در باره ی عفاف جامعه ی اسلامی است ؟ عفاف مربوط به زنان فقط نیست . هم زنان و هم مردان رو شامل میشود . اصلاً عفاف یعنی مقاومت در برابر گناه ؛ دوتا معنا دارد عفاف ؛ یک معنای عام است که یعنی مقاومت در برابر هرگناهی . اما یک معنای خاصی هم دارد ، معنای خاص عفاف یعنی مقاومت در برابر شهوات . مرحوم نراقی رحمة الله تعالی علیه در معراج السعادة میفرماید: رام کردن شهوت به واسطه ی قوه ی عقل.اگر انسان بتواند رام بکند نیروی غرایض جنسی و شهوانی خودش را ، اهل عفاف است . اما معنای عامش این است که در مقابل هر گناهی اگر انسان اهل عفاف باشد استقامت و مقاومت میکند . مقاومت در برابر گناه ، حیات به اسلام و جامعه ی اسلامی میدهد . و إلّا دیگر آن جامعه جامعه ی اسلامی نیست ، یا آن انسان انسان مسلمان مومنی نیست اگر اهل عفاف را مقاومتی در برابر گناه نباشد . مرحوم شهید دستغیب رحمة الله تعالی علیه در کتاب معارفی از قرآن یک مثالی میزند که بسیار زیباست : میگوید : گوزن در بیابان گاهی که چیزی گیر نمی آورد ، این مارهای بیابان را میخورد . مار ، افعی . گاهی هم ممکن است در این نبرد با مار ، مار یا افعی او را نیش بزند ؛ و این باعث میشود که بدنش مسموم میشود و سمّ در بدن او تشنه اش میکند و به سمت آب میرود ، اما به صورت خدایی و غریضی میداند که اگر آب بخورد سم در بدنش اثر میکند و کشته خواهد شد . از این جهت حتی شاید سرش را خم میکند بر جوی آب ، از چشمانش هم اشک جاری میشود ، اما مقاومت میکند و آب نمیخورد و زنده میماند و حیات خودش را حفظ میکند . بسیار سخت است برای جوانی که 25 سالش است و ازدواج نکرده است .28 سالش است و ازدواج نکرده ، اما قرآن در سوره ی نور آیه ی 33 میفرماید که : {{وَلْيَسْتَعْفِفِ}} ؛ آنهایی که نمیتوانند ازدواج بکنند ، دلیل نمیشود که هر گناهی را انجام بدهند ؛ عفاف باید به خرج بدهند . در سوره ی نور در آیه ی 60 هم تکرار میکند ، عفّت یعنی پاک دامنی . حالا این را می خواستیم عرض کنیم که چرا ضعیف شده در جامعه ؟ عوامل متعددی دارد ؛ عوامل اقتصادی دارد ، عوامل اجتماعی و فرهنگی دارد . خیلی از رذائل اخلاقی سبب میشود . یکی از رذائل اخلاقی از بین برنده ی عفت و عفاف غفلت است . {{ وَمَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ}} هرکسی که از یاد خدا دوری کند شیطان کنارش است . البته خداوند فرمود : بنده های مومن من اینچنین نیستند . البته گاهی شاید یک غفلتی بکنند . غفلت هم دو جور است ، یک غفلت عمیق داریم ، که قرآن میفرماید : {{لهم قلوبٌ لا یفقهون به }} دیگر کارشان ساخته است  {{اولئک کالأنعام }} آخرش میفرماید : {{اولئک هم الغافلون}} اما همه که اینگونه نیستند . نوع مومنین اینگونه نیستند . ماها گاهی غفلت به سراغ ما می آید . قرآن میگوید که : وقتی که طائفه ای از شیطان بر مومنی از بندگان ما تسلط پیدا میکنند ، این مومنان یاد خدا میکنند . یاد خدا سبب میشود که شیطان برود . و عوامل تقویت عفاف یاد خداست و دوری از عفاف غفلت است . بی توجهی است . بی غیرتی است . بی تفاوتی است . تساهل در دین است . سهل انگاری شعائر دینی است . بی غیرتی است دیگر وقتی مرد حاضر میشود هرجور زنش در جامعه بگردد . نه تنها حاضر میشود ، اصلاً خودش گاهی میگوید به همسرش که تو برو صورتت را بَزَک کن اینگونه با من بیا . این غیرت دارد؟ یکی از عواملش موسیقی هاست . پیمبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم ، فرمود که : یک شیطانی هست که این شیطان در خانه هایی که موسیقی گوش میدهند ، بر اندام آنها بی غیرتی را میدمد . و در  خانه ای که چهل روز و شب موسیقی نواخته بشود ، دیگر شیطان بر آن خانه مسط است و غیرتی در آن خانه نیست ، حتی نوشته اند که اگر بر ناموس آن خانه تجاوزی بشود دیگر عین خیالشان نیست . موسیقی های حرام ، غیرت را از بین میبرد . جایی برای غیرت در خانواده نمیگذارد . یکی هم چشم چرانی است. نگاه به نامحرم . آهسته آهسته باعث از بین رفتن عفاف میشود و تدریجاً انسان را از دین دور میکند . این نکته ی اخلاقی را هم حیف است نگویم : مرحوم نخودکی در بیمارستان بود ، فرزندش آمد نزد پدر ، پدر گفت فرزندم وقتی می آمدی بیمارستان ، چرا در بین راه ، چشمت به آن درشکه ای که یک زن بی حجاب آنجا بود افتاد؟ چقدر به تو بگویم؟ گفت پدرم من که از قصد نگاه نکردم ، چشمم آنجا افتاد یک لحظه ای . گفت درست است ، ولی اصلاً چشمت آنجا چکار می کرد که به آن زن نامحرم بیافتد . چشم چرانی و نگاه به نامحرم ، با این آپارتمان و با این معماری های جدیدی که اصلاً عفاف باقی نمیگذارد ؛ در این آسانسورها و سالن های تنگ و ساختمان های مرتفع ، اینها هیچکدام با عفاف جامعه همخوانی ندارد . و یکی هم خلوت با نامحرم و اختلاط با نامحرم . عوامل فراوانی دارد . مُد گرایی و مصرف گرایی و دوستان ناباب و محیط آلوده و رسانه ها و شبکه های اجتماعی به استفاده ی نادرست . اسلام البته با شبکه های اجتماعی ، یعنی روابط انسان ها مخالف نیست . اسلام با فحشا مخالف است . مگر امام «رحمة الله علیه» نفرمود: اسلام با سینما مخالف نیست . اسلام با فحشا مخالف است . اسلام با آزادی مخالف نیست . اسلام با فحشا مخالف است . اسلام با حضور زن در جامعه ، با حضور زن در صحنه های کار مخالف نیست . اسلام با فحشا مخالف است . بنابراین اگر بخواهیم عفت در جامعه تقویت بشود باید در مقابل اینها مقاومت بکنیم و بایستیم. و با آنها مبارزه کنیم .

یک نکته ای هم به مباحث سیاسی بپردازم . خب این روزهایی که گذشت ، شما شاهد بودید که توطئه های متعددی بر علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی اتفاق افتاد . البته این توطئه ها بسیار قدیمی است و از زمان پیروزی انقلاب شروع شده است . هفته های آینده سالگرد توطئه ی پادگاه نوژه است. مال سال 1359 که خواستند کودتا کنند و جماران را منفجر کنند . از همان زمان همینگونه این توطئه ها ادامه دارد . توطئه های ملی مذهبی ، توطئه های مربوط به جنگ ، توطئه ی مربوط به منافقین . هفته ی گذشته باز هم در فرانسه نشستند و آن همایش را برقرار کردند . جالب اینجاست که حالا خب از آنها انتظاری نیست ، چون دشمن هستند دیگر ، و دشمن هم دشمنی میکند . ولی عزیزان ما در وزارت خارجه آیا واقعاً این زمان ،  زمان درستی بود ؟ اگر فرض کنیم این کار کار درستی است که ما باید با شرکت های بزرگ اروپایی هم قرارداد ببندیم . فرض قضیه این کار کار درستی باشد ف این زمان مناسب بود؟ در زمانی که منافقین را جمع کردند  و همایش برایشان گذاشتند ، ما در همان زمان با یکی از شرکت های بزرگ آنها ، شرکت total نفتی قرارداد ببندیم ؟ آن هم قرارداد نفتیی که شما مشاهده کنید ، در این قرارداد 51درصد مال total است و 30درصد برای چینی هاست و فقط 19درصد برا ایرانی هاست . آیا واقعاً این ، آن قرارداد بردبرد است یا بُرد که بُرد است ؟ من نمیدانم واقعاً  مگر میشود یک وزیر چنین قراردادهای بزرگی ببندد؟ قطعاً مجلس شورای اسلامی باید وارد بشود . باتوجه به سابقه ای که شرکت total در ایران دارد . البته عزیزان ما در دولت میگویند که ( این یکی از پیروزی های ماست .این برجام دوم است . این شکست تحریم های آمریکایی هاست .) ولی آیا واقعاً در عمل اینچنین است ؟ امیدواریم که روز به روز ما با اتحاد و انسجام بیشتر و با دوری از این تفرقه هایی که اتفاق می افتد ، و هر از چندگاهی اینها میگویند و یا گروه مقابل آنها میگویند ؛ این به ضرر مملکت است . چقدر مقام معظم رهبری سفارش بکنند؟ نکته ی دیگری که باز در مسائل سیاسی عرض بکنم ، موضوع سپاه پاسداران است . خب سپاه باعث عزت و اقتدار جامعه ی اسلامی است . امام فرمود اگر سپاه نبود ، کشور نبود . و حالا ما در حالی که آمریکایی ها دارند سپاه را تحریم میکنند و دشمنی میکنند با سپاه به جهت سیلی محکمی که خوردند ، هیمن دفعه در پرتاب موشک به سمت داعش ، بالاخره سیلی محکمی به آمریکایی ها زدند سپاهیان عزیز ، و این باعث شد که سپاه مورد تحریم قرار بگیرد . البته آنها هیچ کاری نمیتوانند بکنند و قطعاً ان شاءلله تبارک و تعالی ، در آینده  هم سپاه ، سیلی های محکم تری بر آمریکایی ها خواهد زد .

بالاخره سخن در اینجاست که ما همگام با دشمن نشویم ؛ اگر یک پاسداری یک مشکلی دارد ، نباید سپاه زیر سوال برود . چنانکه اگر یک روحانی مشکل داشت ، دو روحانی مشکل داشت ، روحانیت نباید زیر سوال برود .سپاه نباید زیر سوال برود ، امام فرمود ایکاش من یک پاسدار بودم. حالا همه ی مردم تشکر کردند از سپاهیان عزیز . ولی آن همراهی های با دشمن خوب نیست .من هم نمیخواهم وارد دعواهای سیاسی بین گروه ها بشود . من دارم عرض میکنم که اصلاً اینها نباید باشد . ما باید با هم اتحاد و انسجام داشته باشیم. حرف آخرم راجع به این است که جوان ها را بیشتر دریابیم در همین روزهای تابستان ، کلاسهای متعدد دینی بروند.نه کلاس های رقص ، نه کلاسهای  آهنگ و انواع و اقسام کلاسهای غیر مرتبط با اخلاق اسلامی . به کلاسهای قرآن و کلاس نهج البلاغه بفرستیم فرزندانمان را . باید هزینه کرد برای دین . واقعاً کسی که بچه اش را میفرستد کلاس رقص ، انتظار دارد این بچه عاقبت بخیر بشود و برای او قدم بردارد؟

دعا میکنیم برای همه ی جوان ها ، به ویژه جوانانی که امروز بر سر آزمون سراسری کنکور هستند . خداوند ان شاءلله همه ی آنها را موفق و منصور بدارد .

إِنَّ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ وَ أَبْلَغَ مَوْعِظَةِ لَكِتَابُ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ؛ {{أعوذ بالله من الشیطان الرجیم ؛بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ؛ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ؛ اللَّهُ الصَّمَدُ ؛ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ؛ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ صدق الله العلی العظیم }} والسلام علیکم و رحمة الله.

پایان خطبه دوم//

دیدگاهتان را بنویسید