متن خطبه های نمازجمعه 1396/6/17 شهرستان قائم شهر – خطیب : آیت الله معلمی

wpoz_img_6537.jpg

خطبه اول:
دانلود فایل با لینک مستقیم
 بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم جمیعاً و رحمة الله و برکاته، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر الحمد لله رب العالمین الصلوة و السلام علی سیدالنبیین حبیب اله العالمین ابالقاسم المصطفی محمد (ص) و علی عترته و اهل بیته اجمعین. قال الحکیم فی کتابه الکریم بسم الله الرحمن الرحیم «و لقد ارسلنا نوحاً و ابراهیم و جعلنا فی ذرّیتهم النّبوّة و الکتاب فمنهم مهتدٍ و کثیرٌ منهم فاسقون» امیدوارم خدای رحمان همه ما را در مسیر هدایت انبیاء و پیامبران بویژه خاتم انبیاء و در مسیر هدایت قرآن و عترت همه ما را ثابت قدم و استوار بدارد در این مظنّۀ استجابت دعا همه شما نمازگزاران همه ما را مشمول مغفرت و رضوان و رحمت بی پایان خود قررا بدهد. خداوند رحمان گذشتگانمان را ببخشد و بیامرزد. بیماران را شفا عطا بفرماید. نیروهای مسلحمان و مرزداران ما را بر اقتدارشان بیفزاید. عزت امت اسلام را مستدام بدارد. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. (صلوات)

مستحضرید در آیات قبل خدای رحمان به صورت کلی از بعثت پیمبران و نازل ساختن کتب آسمانی سخن داشت. در آیه امروز نمونه ذکر می‌کند از باب تخصیص خاص بعد از عام. نمونه پیمبران بزرگ، نوح و ابراهیم. در میان همه پیمبران چرا نوح و ابراهیم را نام برد؟ به دو دلیل: اولاً نوح و ابراهیم بودند که علاوه بر نبوت و نزول وحی بر آنان صاحب آیین و شریعت بودند. یعنی پیاده کردن نظمی در زندگی بشریت. جامعه را بر اساس موازین دین خدا اداره کردن از او تعبیر به شریعت و آیین الهی می‌شود. نوح و ابراهیم هر دو صاحب شریعت بودند. یا به تعبیر دیگر از انبیاء اولوالعظم و مرسل بودند و دلیل دیگر اینکه بقیه انبیاء از نسل نوح و ابراهیم هستند. «و لقد ارسلنا نوحاً و ابراهیم و جعلنا فی ذرّیتهم النّبوّة» نبوت را در ذرّیه نوح و ابراهیم قرار دادیم. حالا برخی افراد کج فهم شاید بگویند شما سلطنت موروثی را قبول ندارید اما نبوت موروثی را چگونه قبول دارید؟ دو بحث است. اگر خدای رحمان در ذریه لیاقت گذاشته باشد این لیاقت به ارث برده شده و در پی لیاقت سزاوار رهبری می‌شود نه به صرف اینکه از نسل است و دلیل روشنش هم خود فرزند نوح. آنجا که آیه قرآن می‌فرماید «و اذبتلا ابراهیم ربه بکلمات فاتَمَهُنَّ» بخاطر بیاورید خدای شما ابراهیم را به اموری آزموده است.ابراهیم امتحان الهی را به پایان برد. «قال انی جاعلک للناس اماماً»خطاب آمد تو رهبر خلق منی. تو را امام قرار دادم. ابراهیم فرمود: «و من ذریتی»«قال لا ینال عهد الظالمین» اگر ذریه ات صالح باشند بله ولی اگر صالح نباشند خیر. «و جعلنا فی ذریتهم النبوة» یعنی بر اساس وراثت طهارت و پاکی. زمینه دارند برای اینکه وارث باشند مگر خدای نکرده محیط اجتماعی بعضی از فرزندان انبیاء را آلوده بسازد.وگرنه طبع اولیه وراثت و استعداد برای پیمودن راه کمال را دارند و نوح نبی هم موقعی که فرمان یافته بود کشتی بسازد کسانی که با او هستند توسط کشتی آنها را نجات بدهد، فرزندش تمرد کرده بود. خطاب آمد «انه لیس من اهلک»«انه عمل غیر صالح» درسته که نسبش مال شماست و فرزند شماست اما اهل نیست با شما. اهلیت یعنی تبعیت بی چون و چرا از انبیاء. در  نهایت نبوت همراه با آیین و شریعت از نوح آغاز گشت تا به بعثت خاتم انباء محمد مصطفی (ص) ختم شد. نبوت و امامت هر دو از مناصب الهی هستند. اگر جامعه بشری بگویند ما کسی را بعنوان امام انتخاب می‌کنیم، خیر امام انتخابی نیست، حتی جانشین امام. فقیه عادل. آن هم منصبش  الهی است. اگر خبرگان شناسایی کردند نه خبرگان انتخاب کردند. خبرگان فقیه عادل را شناسایی می‌کنند و به امت مسلمان اعلام می‌کنند که این فقیه در جایگاه نیابت از ولی‌الله الاعظم حجة بن الحسن المهدی (عج) است. در ادامه آیه فرمود «فمنهم مهتدٍ» از این ذریه انبیاء خیلی از آنها هدایت شده هستند «و کثیرٌ منهم فاسقون» و خیلی از آنها هم گرفتار فسق می‌شوند. پس اکثریت نشانه‌ی حقانیت نیست. صراحت آیه را دقت کنید: «و لقد ارسلنا نوحاً و ابراهیم » به تحقیق فرستادیم نوح و ابراهیم را «و جعلنا» و قرار دادیم «فی ذریتهم النبوة» در ذریه ابراهیم و نوح نبوت را قرار دادیم و کتاب را «فمنهم » از ذریه ابراهیم ونوح «مهتدٍ» یافتند هدایت را. «و کثیرٌ منهم فاسقون» خیلی از آنها هم دچار فسق می‌شوند. مستحضرید که ابولهب فامیل پیغمبر بود. «تبت یدی ابی لهبٍ و تب/ ما اغنی عنه ماله و ما کسب/ سیصلی ناراً ذات لهب/ و امرأته حمالت الحطب/ فی جیدها حبل من مسد» جمعی از علما در روزگار آقا امام رضا (ع) در خراسان در مجلس مأمون از آقا امام رضا (ع) پرسیدند عترت پیغمبر، ذریه پیغمبر همان آل پیغمبر هستند؟ حضرت فرمود :«بله» آنها گفتند که روایتی به ما رسیده که آل پیغمبر همه امتان پیغمبرند. خب حضرت بگوید نه این روایت درست نیست میگویند که شما می‌گویید درست نیست اما روایت هست و به ما رسیده. حضرت در پاسخ بسیار حکیمانه و واقعا دندان‌شکن جواب دادند.  حضرت فرمودند شما به مومن مسلمانی که فقیر است نمیتوانید صدقه بدهید؟ گفتند بله صدقه می‌دهیم. حضرت فرمودند : مگر نشنیدید که صدقه برآل پیغمبر حرام است؟ یعنی اگر همه امت آل پیغمبر باشند پس هیچکسی حق ندارد به امت پیغمبر صدقه بدهد. همین جمله سند است که «آل» چه کسانی هستند.عذر خواهی کردند. یکی پرسید به چه دلیل قرانی شما میفرمایید؟ آقا امام رضا (ع) همین ایه را خواند: « و لقد ارسلنا نوحاً و ابراهیم و جعلنا فی ذرّیتهم النّبوّة و الکتاب» در ذرّیه پیغمبران نبوت و کتاب نهاده شده، ذریه صلاحیت داشته باشد از بقیه اولی و سزاوارتر است. لذا میبینید در طول تاریخ سنت و سیره مومنین هم همین بوده. اگر سیدی در عمل فرد درستکاری بوده بعد از فوت می‌بینید که قبرش را بارگاه ساختند، زیارتگاه دارند. اینهمه امامزادگانی که در مازندران هستند فرزندان بلا واسطه امام معصوم که نیستند، اینها از نوادگانند. اما پیداست که افراد درستی بودند. لذا مومناگر با تقوا باشد و سید باشد وسلاله رسول خدا یک فضل اضافه پیدا می‌کند. همه مومنین در پیشگاه خدای رحمان صاحب منزلت هستند، سادات مومن یک درجه بالاتر که فردای قیامت هم فضای محشر را ذریه رسول الله با نورانیت ایمان و عمل نورانی می‌سازند، حق شفاعت به آنها داده می‌شود. حالا اگر من و شمایی که سید نیستیم می‌توانیم با تمسک به حبل الهی که در عصر ما در استمرار امامت و ولایت، ولایت فقیه است اما در بعد کتاب بحمدلله قرآن در اختیار ماست، قرآن را اگر معاویه معنا کند قرآن نخواهد بود اما اگر  قرآن را راسخون فی العلم و اهل بیت پیغمبر معنا کنند نور است و هدایت و مایه نجاجات است و سعادت. پروردگارا به لطف و کرمت ما را در مسیر امامت و ولایت و در صراط نورانی قرآن ثابت قدم و استوار بدار. ما را در پیمودن راه تقوا، پرهیز از گناه و انجام واجبات یاریمان بفرما.

{{بسم الله الرحمن الرحین انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر صدق الله العلی العظیم}}

_____________

_____________

خطبه دوم:
دانلود فایل با لینک مستقیم

اللهم صلّ علی محمد و آل محمد ؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ  الصّلاة والسلام علی سیّد النّبیین حبیب إله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد و علَی علیٍّ امیر المومنین و علی الصّدیقةِ الطّاهره سیّدةِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنةِ أجمعین و علی  علی ِ بنِ الحسین و محمدِ بن علی و جعفرِ بن محمد و موسیَ بن جعفر و علیِ بن موسی و محمدِ بن علی و علیِ بن محمد و الحسنِ بن علی و الحجة القائم اَلمنتظَر . اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةِ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَویلَا.

صلوات…

قال الحکیم فی کتابه الکریم : {{ يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}

بار دیگر ، خودم و همه ی شما برادران و خواهران را به تقوای الهی ، به پرهیز از گناه و معصیت ، تأکید و سفارش دارم  . نمیشود انسان منظم باشد ، نمیتواند ترک گناه کند و انجام واجبات داشته باشد ، مگر اینکه باز به خود خدا پناه ببرد و از خدا مدد بخواهد ؛ اهل بندگی خدا باشد ، تا خدا او را یاری و کمک کند . خدایا ، می خواهیم تو را بنده باشیم ، اما ضعف نفسانی ، وسوسه ی ابلیسی ، گاهی مانع کار میشود . خودت مدد بنما و ما را در مسیر بندگی یاری بفرما . پروردگارا عزت اهل ایمان را ، عزت ملت بزرگ ایران را ، در سایه ی امامت و ولایت مستدام بدار . همه ی اهل ایمان را برای طاعت و بندگی به درگاه خودت موفق بدار. اللهم اغفر للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات . خدایا بهتو پناه آوردیم و استعاذه داریم . اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . استغفرالله ربی و اتوب الیه . مستحضرید که فردا سالروز عید بزرگ . عید امامت و ولایت است .در این آیه ی شریفه که قرائت شد در بدو خطبه دوم ، تعبیر تُندی خدا دارد  در این آیه . یک جای دیگر قرآن هم در ارتباط با پیغمبر ، و خطاب به پیغمبر ، تعبیر تندی وجود دارد . ببینید ، {{ يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ }}این تعبیر تند است در برابر آن تعبیری که می فرمید: {{ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا و داعیاً الی الله بإذنه و سراجاً منیرا}}؛ یا در برابر آن تعبیری که می فرماید : {{ هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ }} . این تعبیرات تند قرآن ، از باب اینکه به یکی بگویی تا همسایه بشنود . رفیق بغل دستی اش بشنود . شما با یک نفر آدمی که خیلی با شما صمیمی و مأنوس نیست . ولی در کنارش یک نفر آدمی است که خیلی هم با شما صمیمی و  خودمانی است  . شما میخواهید یک مطلبی را محکم به آن طرف بفهمانید ، به این آشنای خودت ، به این دوست خودت ، به این یار مهربان خودت ، خطاب میکنی و تندی میکنی . برای اینکه طرف حساب خودش را بکند . یا ایها الرسول ، بلّغ . تا همه بشنوند ، همه بدانند . تعبیر ، تعبیر تندی است . اصلاً این یعنی چه ؟ یعین ای رسول ، ای فرستاده ی خدا ، ابلاغ کن . آنچه که نازل شد . معلوم است که امر جانشینی پیغمبر ، امر امامت ، قبلاً آمده بود . ولی به صورت رسمی پیغمبر اعلام نکرده بود . حالا اینجا وقت اعلام رسمی است برای کاری که اگر نشود ، فرصت از دست می رود . {{ يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ }} . حالا گاهی در ذهن آدم ، یک چیزهایی خَلَجان میکند . یکی مثلاً بپرسد که حالا به جای بلغ ما انزل ، چرا صریحاً نگفت خداوند به پیغمبر که علی را به جانشینی معرفی کن ؟ . میدانید چرا صریحاً نگفت؟ برای خاطر اینکه بنا نیست که بشر در بندگی خدا مجبور باشد . بنا بر این است که هم اتمام حجت بشود ، و هم بندگان ، مخیّر و آزاد باشند . وگرنه اگر بنا بود که انسان در بندگی خدا مجبور باشد ، خب انسان میشد مثل سایر موجودات . شما این زمین را ، سنگ را نگاه کن . تسبیح الهی را همه ی موجودات دارند میگویند . شما این آفتاب را نگاه کن . سالهای سال این زمین در حرکت ، یا ماه و خورشید در حرکت ، ولی هیچکدام هیچ اختیاری از خودشان ندارند  . انسان است که در حرکت اختیار دارد ؛ میتواند حرکت کند ، و میتواند هم بنشیند . میتواند بندگی کند ، میتواند معصیت کند . این امتیاز انسان است که اگر بندگی خدا را پیشه نمود ، میشود صاحب مقام نزد خدا . اگر راه معصیت را پیمود ، گرفتار هم رنج دنیا ، هم عذاب آخرت خواهد شد . {{ يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ }} ای رسول ، ابلاغ کن آنچه که به تو نازل شد ، که اگر ابلاغ نکنی ، پیغمبری نکردی . اینکه عرض کردم تعبیر تندی است نسبت به پیغمبر ، همین است . یک جای دیگر : {{لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ}} ، گاهی پیغمبر را متهم میکردند ، که این حرفها را خودش میسازد ؛ یعنی آیات قرآن را . آیه نازل شد : اگر کلمه ای به ما ببندد ، یعنی یک سخنی را به کسی نسبت دادن در حالی که طرف نگفته باشد . اگر پیغمبر به خدا سخنی را نسبت بدهد ناروا، قدرت دفاعی که دست راست انسان است ، از او خواهیم گرفت ، و او را عاجز و ناتوان می سازیم ؛ یعنی همه ی مردم بدانند پیغمبر مطلبی را ناروا به خدا نسبت نمیدهد . بنا براین هیچ کسی هم حق ندارد دین خدا را ، آیات خدا را ،با سلیقه ی خود بگرداند ، که بعضی ها پیدا میشوند ، حتی متأسفانه گاهی در کلاس تدریس دانشگاهی ، آیه ی قرآن میخوانند ، اما غلط معنا میکنند ؛ نهج البلاغه را میخوانند ، غلط معنا میکنند . هوای نفسانی خود را میخواهند در قالب آن آیه ، در قالب آن جمله ی نهج البلاغه به شنوندگان القا کنند . این ها را هشدار میدهد . کسی حق ندارد سخنی ببندد . و همه اینجا در باره ی {{ يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ }} همه بدانند ، اراده ی شخصی پیغمبر نبود ، امر الهی بود ، تهدید شده که اگر ابلاغ نکند ، پیغمبری نکرد . یعنی امامت این قدر اهمیت دارد . مطلب در باره ی غدیر فراوان است . از خود ابوحنیفه نقل شد که در صحرای منا ، دید یک نفر سلمانی است و سر دیگران را میتراشد . آمد جلو سلام کرد و گفت که : بیا سر من را بتراش . سلمانی گفت که : رو به قبله بنشین ، بسم الله بگو ، سمت راستت را به سمت من بگیر ، که اینها از آداب سرتراشیدن است . خود ابوحنیفه میگوید که : من از این نکته ها غافل بودم ؛ اما خوشم آمد که این نکته ها را این سلمانی بیان کرد ؛ لذا از او پرسیدم که : عبد هستی یا آزاد ؟ گفت عبد هستم . گفتم مولایت کیست ؟ گفت جعفربن محمد(امام صادق سلام الله علیه) . بعد میگوید پرسیدم که شما تنها آمدی یا با مولایت آمدی به مکه ؟ گفت: در معیت مولایم آمدم . گفت الآن خیمه اش کجاست ؟ نشان داد که فلان خیمه . ابوحنیفه آمد مقابل خیمه سلام کرد ، اجازه ی ورود خواست ، آقا امام صادق اجازه نداد . او پشت خیمه ماند ، خودش هم بعد ها نقل میکرد ، طبق نقل خودش که در منابع حدیثی آمده ، چند دقیقه ی بعد از این اجازه ندادن ، جمعی از اهل کوفه آمدند ؛ آنها آمدند سلام کردند و اجازه ی ورود خواستند ، آقا امام صادق به آنها اجازه داد . آنها که داشتند وارد میشدند ، ابوحنیفه هم همراه آنها وارد شد . ابوحنیفه میگوید : نشستم ، گفتم یا بن رسول الله ، محبّان شما ، دوستان شما در کوفه ، صحابه ی پیغمبر را لعن میکنند ، شما دستور میدهند که این کار را نکنند . آقا امام صادق فرمود که : گوش نمیکنند از من .ابوحنیفه خودش میگوید : گفتم که : چه کسی گوش نمیکند از شما؟! شما فرزند پیغمبرید ، همه از شما گوش میکنند.آقا امام صادق فرمود که : اول خودت ؛ شما آمدی اجازه خواستی ، به تو اجازه ندادم ، چرا وارد شدی؟ وارد شدی بدون اجازه ، نشستی بدون اجازه ، شروع به حرف زدن کردی بدون اجازه ؛ آنوقت حالا به من میگویی که من آدم بفرستم کوفه ، به مردم  بگویند که چه کار بکنند یا چه کار نکنند ؟ . شما شنیدم که برای مردم فتوا میدهی ؛ ابوحنیفه گفت : بله . فرمود:شنیدم به قاعده ی غلط قیاس فتوا میدهی ؛ ابوحنیفه گفت بله .حضرت دو مسأله ی قیاسی را مطرح کرد ، او هم ماند و نتوانست . در آخر آقا امام صادق فرمود : شنیدم که به مردم میگویی : این آیه ی قرآن که {{ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ }} ، منظور از نعیم ، خوردنی ها و آشامیدنی هاست . ابوحنیفه گفت : بله خب غیر از این نیست . آقا امام صادق فرمود که اگر کسی شما را دعوت کند ، یک پذیرایی مفصّل هم بکند ، اما بعد فردا پیش این و آن بخواهد منت بگذارد بر شما ، شما درباره ی آن آدم چه قضاوتی میکنید؟خود ابوحنیفه گفت: میگوییم آدم بخیلی است . اگر بخیل نبود ، خودش دعوت کرد و پذیرایی کرد ، دیگر چرا منت بگذارد؟ آدم کریم و بزرگوار ، اگر دعوت کرد ، میهمانی داد ، دیگر منت نمیگذارد . آقا امام صادق فرمود : خدا بندگانش را خلق کرد ؛ اگر بندگان از این مواهب و نعمت هایی که خدا در اختیارشان گذاشت استفاده کنند و بخورند ، باز جا دارد که خدا منت بگذارد و از این نعمت سوال کند ؟ ماند ابوحنیفه ، و نتوانست پاسخ دهد . گفت که : یا بن رسول الله ، پس من نفهمیدم معنای این آیه را . شما بفرمایید من بفهمم . حضرت فرمود : {{ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ }} نعمت بزرگ حجت الهی ، نعمت امامت و نعمت ولایت است.این نعمت است که سوال میشود. در برابر حجت خدا چه کردی؟ تنها به عقل خود متکی شدی یا از حجت الهی بهره گرفتی؟ «« إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ »»برای خدا بر عهده ی بشر ، دو تا دِین است  در برابر دو تا حجت . حجت اول عقل در وجود انسان . حجت دوم ، بعثت انبیا ، و نازل شدن کتب آسمانی به ویژه خاتم پیغمبران و قرآن محمد«ص» .

فردا مستحب است به دیدار مومنین رفتن ، به دیدار سادات و علما ؛ به همدیگر که رسیدند مومنین ، مستحب است به زبان بیاورند : «« الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ مولانا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ المعصومین»» . حمد خدا را که ما را از متمسکین به ولایت قرار داد ، اگر پایبندی به ولایت باشد. تنها به غدیر نازیدن کفایت نمیکند ؛ اگر به غدیر زمان ، انسان بپیوندد ، یعنی تمسک به علی زمان داشته باشد ، که نمیشود هیچ عصری و هیچ زمانی از حجت خدا خالی باشد . ما دسترسی به امام معصوم نداریم ، اما فقیه عادل ، نایب امام معصوم است و در جایگاه امامت و نیابت از امام معصوم عمل میکند . اگر دولت و ملت هماهنگ و همدل و همسو و همزمان تبعیت از امامت و ولایت داشته باشند ، خدا میداند که عزت روز افزون میشود و افزایش پیدا میکند .

در این قسمت پایانی شهریور ماه ، تردد وسائل نقلیه داخل خیابان ها زیاد است ، واقعاً سزاوار است همه سعی کنند رعایت احتیاط را داشته باشند ، تا گرفتار حوادث ناگوار نشویم . خب در جریان خبر یک سانحه ی دلخراش ، اردوی دانش آموزی که از استان هرمزگان به سمت شیراز میرفت در مسیر داراب گرفتار حادثه شد ، جمعی از دانش آموزان ، کشته و جمعی هم مجروح شدند و آسیب دیدند.مشابه این حادثه ی تلخ ، چند سال پیش برای کاروان راهیان نور اتفاق افتاده بود ؛ در آن حادثه ، قلم های آلوده ، شروع کردند به قلم فرسایی کردن و گفتن که : «چه فایده دارد ، چرا راهیان نور ببرند که همچین حادثه ای اتفاق بیافتد و همچین خطر جانی داشته باشد» ؛ گفتند و گفتند . اما الآن این حادثه ی دلخراش که در یک اردو ، آن هم در فصل تعطیلی مدارس شکل گرفت ، آن قلم ها و زبان ها که کاروان راهیان نور مهم و تأثیر گذار را به ناحق محکوم میکردند ،با همه ی تأسف و آزردگی که همه ی ما داریم البته برای این حادثه ی جدید ، الآن ، ولی همه آن بیمار دلها که میخواستند تضعیف ارزش ها را کنند ، ساکت شدند و هیچ نگفتند . در هر صورت این حوادث دلخراش ، چه در راهیان نور باشد ، چه در اردوهای دانش آموزی و دانشجویی ، نباید اتفاق بیافتد و همه باید دست به دست هم بدهند در این مسیر.هم راهنمایی و رانندگی و هم خانواده ها و هم خود رانندگان و خود مسئولینی که میخواهند این اردوها را برگزار کنند ، باید دقت کافی را داشته باشند که شاهد اینگونه حوادث نباشیم .

امروز جمعه ، هفدهم شهریور ماه است. اتفاقاً از قضا ، آن حادثه ی تلخ هفده شهریور در تهران مثل امسال ، جمعه بود که آن سال ، جمعه ی سیاه لقب گرفته بود. نظام شاهنشاهی به اشاره ی استکبار جهانی ، تصمیم گرفته بود با کشتار سنگین ، مردم را به عقب براند ؛ مردم به خانه ها برگردند ، خیابان ها را ترک کنند . لذا رگبار مسلسل و افتادن آدم ها در میدان ژاله ی تهران در سال 1357 . ولی فردای همان روز ، دیدند تمام خیابان ها پر از آدم شد . واقعاً نقطه ی عطفی شد ؛ متعاقب هفده شهریور ، غلبه ی خون بر شمشیر ، پیروزی حق بر باطل ، آنجا نمایان گشت . آن روز ، آمریکایی های بی حیا از آن کشتار دفاع میکردند .توجیه میکردند . و هم آن روز و هم امروز ، دم از حقوق بشر میزند ، و جایی که منافعشان در خطر است ، هرقدر مزدوران استکبار جنایت کنند ، دَم برنمی آورند . مسلمان های میانمار  ، صدها سال در آن منطقه دارند زندگی میکنند . اما دولت وابسته به استکبار میانمار ، با تحریک بودایی ها ، نسل کشی راه انداختند . خودشان گفتند برای اینکه آمار کشته ها افزایش پیدا نکند ، جمعی از جنازه ها را آتش زدند ، که اگر احیاناً پای صلیب سرخ به آنجاها کشیده شد ، نتواند آمار دقیقی از تلفات را متوجه بشود . واقعاً شبیه بحرین ، شبیه یمن ، بلکه شاید سخت تر از هردوجا . مسلمانند و اهل قبله اند . گرچه شیعه نیستند ؛ اما اهل قبله اند و اهل کتاب آسمانی قرآنند . باید ما ابراز تأثر داشته باشیم . باید ما مظلومیت آنها را فریاد بکنیم . و باید این جنایت را محکوم بکنیم . لذا در خدمت همه ی شما نمازگزاران ، بعد زا پایان نماز ، دقایقی را راهپیمایی خواهیم داشت .

یکشنبه ، نوزده شهریور ، سالروز وفات مرحوم آیت الله طالقانی است . دوشنبه ولادت باسعادت آقا موسی بن جعفر ، امام کاظم است . چهارشنبه سالروز شهادت میثم تمّار .تمار یعنی خرما فروش ؛ که هم به وقتش میوه میفروخت و هم خرما در طول سال داشت . سبزی هم میفروخت . یعنی یک کاسب بازاری و یک آدم معمولی ، اما ثابت قدم در ایمان  . به دار آویختندش ، ولی عقیده را نتوانستند از او بگیرند . زبانش روی چوبه ی دار سخن میگفت، عبیدالله دستور داد زبانش را هم قطع کنند . زبانش را قطع کردند ، اما پیام و شخصیت و نام او جاودانه ی تاریخ بشریت شد . نثار روحش همه با هم صلوات .

فردا به خواست خدا مثل سالهای قبل ، مراسمی در همین مکان برگزار خواهد شد . حالا در خیلی از شهرها دیدم اعلام شده ، متقابل عزاداری ، در روز عید غدیر ، راه اندازی کاروان های شادی ؛ یعنی روز عزا ، برای عزاداری اجتماع میکنیم ، حالا روز غدیر ، به شکرانه ی این نعمت بزرگ ، مومنین ، کنار هم ، با دیدار هم ، باهم ، و محل تجمع هم مزار سلاله ی رسول خدا ، امام زاده حمزه ، که در محله ای که بربری محله معروف است . از همانجا هم حرکت به سمت مصلی ، مراسمی خواهد بود ، از ساعت 10 گفتند آنجا محل تجمع باشد . هفته ی گذشته و این هفته هم شهدای منا را داشتیم . (((((((((((((به تبع هرهفته خطبه های نمازجمعه قائم شهر مزیّن به اسامی شهدای شهرستان است که این هفته و هفته ی پیش سالگرد شهادت آنها بوده است که این بار اسامی شهدای منا قرائت شد)))))))))))))))  نثار ارواح این عزیزان ، همه باهم صلوات.

{{ بسم الله الرحمن الرحیم ؛ والعصر ؛ ان الانسان لفی خسر ؛ الا الذین ءامنوا و عملوا الصالحات ؛ و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر}}

پایان خطبه دوم//

دیدگاهتان را بنویسید