خطبه اول:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و العاقبة لاهل التقوی و الیقین الصلوة و السلام علی سیدنا و مولانا ابالقاسم المصطفی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین. اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی ءابائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً برحمتک یا ارحم الراحمین. اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوالله والورع عن محارم الله خودم و همه شما عزیزان نمازگزار ظهر جمعه را به تقوای الهی به دوری از معاصی و گناهان سفارش میکنم. پیشاپیش تسلیت و تعزیت عرض میکنم سالروز شهادت رئیس مذهب حضرت امام جعفر صادق علیه ءالاف التهیه و الثنا را محضر نورانی حضرت بقیة الله الاعظم و حضور همه شما عزیزان نمازگزار. دوشنبه بیست و پنجم شوال مصادف است با شهادت امام صادق (ع). روایتی را از حضرت خدمتتان بخوانم، نقل شده از آن حضرت که فرمودند: «عاقل ترین مردم آن کسی است که با اخلاقتر است، اکما الناس عقلاً احسنهم خلقاً» انسان عاقل خوش اخلاق است و همه کسانی که خوش اخلاق هستند نشانه عقل و خرد آنها است.گاهی برای ماها تصوری ایجاد میشود که گمان میکنیم اخلاقمان خوب و عالی است اما این مشخص نمیشود زمانی که انسان در حوادث و در هنگامی که محک میخورد، درآن زمان معلوم میشود که اخلاقش خوب است یا بد. به ویژه نسبت به کسانی که زیر مجموعه انسان قرار میگیرند. گاهی ظلم میکنیم و باید از قهر و انتقام الهی بترسیم. اخلاق ما جزو رفتار ما حساب میشود. خوش اخلاقی و یا بداخلاقی، من یک نمونه ای را از حضرت آیت الله شاه آبادی (رحمة تعالی علیه) استاد اخلاق حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه)عرض کنم، میگویند برای حمام که قبلاً در زیر زمینها قرار داشت و یا در پایین پله ها قرار داشت، پایین که میرفت و از آن سمت هم یک افسر ارتشی میخواست از این حمام خارج شود، ولی چون آقای شاه آبادی پیر مرد بود و آهسته آهسته این پله ها را پایین میآمد و مردم هم فمیده بودند که آقای شاه آبادی دارد میآید، یکدفعه این افسر ارتشی یک جسارتی به این عالم فرزانه کرد و با یک حرف رکیکی به اون خطاب کرد که مردک عجله کن، جون بکن بیا پایین و همه به او گفتن چه حرفی زدی به این عالم فرزانه؟ استغفار کن! گفت نه بذار بیاد… آقای شاه آبادی هم هیچ چیزی به او جواب نداد و همین که آن افسر از این حمام بیرون رفت و چند قدمی گذشت خبر آوردن که فلانی سکته کرد و مرد، آقای شاه آبادی شروع کردن به گریه کردن. گفتند آقا شما چرا گریه میکنید؟ او به شما جسارت کرده بود. گفت اگر من جواب او را میدادم او نمیمرد، یعنی من سکوت کردم و خداوند از من دفاع کرد،گاهی در همین دنیا اکثر مردم با کفاره گناهانشان از دنیا میروند نه اینکه عجلشان رسیده باشد. از این جهت این را عرض کردن که اخلاق ناپسند انسان نسبت به دیگران چه بسا که در همین دنیا آنوقت نتیجهاش به انسان برسد. از این جهت هم برای دنیا و هم برای آخرت امام صادق (ع) میفرماید: «عاقلترین مردم کسی است که خودش را در معرض انتقام خدا قرار ندهد،عاقل ترین مردم کسی است که خوش اخلاقتر باشد». یک نگاهی به زندگی امام صادق (ع) داشته باشیم. ایشان در 25 شوال به شهادت رسید و از میان امامان معصوم عمر امام صادق بیشتر بود، او را شیخ الائمه میگویند، یعنی پیر مرد امامان ، که 65 سالشان بود. البته 34 سال از عمرشان دوران امامت ایشان بود و حدود 31 سال قبل از آن که همراه با امام سجاد و پدر بزرگوارشان بودند. اما آن دوران که مربوط به دوران امامت امام صادق (ع) میشود معمولاً به سه قسمت تقسیم میکنند، یک دوره کوتاه 5 ساله ای هم زمان با اواخر حکومت امویها بود، حدود 16 سال مصادف بود با آغاز حکومت بنی عباس که این دوره امام بیشتر در آسایش و آرامش بود و از این فرصت انتقال استفاده کرد و معارف دین را بر مردم تبیین کرد و اصول و معارف مبانی شیعه را تبیین کرد که به عنوان رئیس مذهب تشیع از آن یاد میکنند. دوره سوم مصادف بود با ابومنصور دوانقی، که او هم درواقع حکومتش حدود 13 سال زمان امام صادق بود.در دوره پایانی حکومت بنی امیه، بزرگِ بنی هاشم شخصی هست که از امام صادق (ع) هم بزرگتر است به نام عبدالله محض ایشان بنی هاشم را در یک روستایی به نام ابوا جمع کرده که این روستا ظاهراً برای بنی هاشم بوده و آنجا امام کاظم(ع) بدنیا آمدند و همان روستایی است که مادر پیامبر اکرم (ص) از دار دنیا رفتند. یک نسبتی شاید با بنی هاشم داشته باشد، بین راه مکه و مدینه است. عبدالله محض که بزرگ بنی هاشم بود و بنی هاشم را در آنجا جمع کرد. مثل فرزندان خودش محمد و ابراهیم، مثل فرزندان بنی عباس ابراهیمِ امام، ابوالعباس صفاح و همینطور منصور دوانقی را جمع کرد و بنی هاشم را شاید تعدادشان هم زیاد بود چون جمله ای که در خطبه ای که برای آنها خواند این بود که :« یا ایها الناس …» یعنی ای مردم..«ان ابنی هذا هو المهدی الامّة» به مردم گفت آن امام زمانی که میگویند فرزند من است، که نامش همنام پیامبر است و هم آن خال را بر روی صورتش دارد و هم زمان زمانی است که پر از ظلم و جور است، سالها حجاج ابن ثقفی ها ظلم کرده بودند ، بنی امیه ظلم کرده بود و میگفت مگر از این ظلم بیشتر هم میشود؟ بنابراین پیش خودشان خیال میکردند که حقیقتاً این مهدی (عج) است. و لذا مردم را جمع کرد و به مردم گفت که مهدی امت فرزند من است و با او بیعت کنید. برخی بیعت کردند و برخی بیعت نکردند و بنی العباس به عنوان اینکه او را پسندیده اند و اینکه او آدم خوبی است با او بیعت کردند. فرستادند دنبال امام صادق (ع) و به محضر عموی خود نشست و باز عمو یعنی عبدالله محض به امام صادق (ع) گفت که با فرزندم بیعت کن که او مهدی امت است . امم صادق (ع) برایش توضیح داد که یک اسرارسی پیش ما هست س و ما ازاسراری خبر داریم، نه این فرزند شما مهدی امت است و نه الان زمان ظهور مهدی امت است. اما اگر تو میخواهی که او قیام بکند و امر به معروف و نهی از منکر بکند تو بزرگ مایی و ما تو را رها نمیکنیم و با فرزندت بیعت میکنیم بعنوان اینکه امر به معروف و نهی از منکر کند. ولی عبدالله محض به برادزاده اش امام صادق (ع) گفت که نه تو نمیخواهی بپذیری که او مهدی امت است و تو به او حسادت داری در حالی که امام حقیقتاً این صفت صادق بودن هم از همینجاست، امام با صداقت تکذیب کرد، بر خلاف جعفر کذاب که آنجا تکذیب کرد مهدی امت را ولی آن دیگه باید تصدیق میکرد! اما اما صادق اینجا درست تکذیب کرد. فرمود که او مهدی امت نیست. حالا که شما همچین نسبتی را به من دادید و گفتید حسادت میکنید نکته دیگری را به شما بگویم که این فرزندت هم اگر قیام بکند به حکومت نمیرسد و دلم برایش میسوزد و او را میکشند و در کوفه شهیدش میکنند. بالاخره از امام صادق (ع) نپذیرفت. از این ماجرای بیعت گرفتن عبدالله محض که خودش فرزند سوم امام حسن مجتبی (ع) بود یعنی یکی از نوادگان امام حسن مجتبی و مادر عبدالله محض از امام حسین است و از این رو به او عبدالله محض گویند یعنی هم حسنی و هم حسینی است، اولین نفری است که علوی محض است. بالاخره پیشنهاد داد امام صادق (ع) با بصیرت و آگاهی که با این حقایق داشت، فرمود بدنبال این کار نروید، او به حکومت نمیرسد. سالها گذشت تا اینکه فرزندان عباس به نام بنی عباس تلاش کردند که به سمت حکومت از نا رضایتی مردم نسبت به بنی امیه استفاده بکنند. و از محبتی که مردم نسبت به اهل بیت دارند استفاده کنند. اینبار آنها آمدند یک جلسه ای تشکیل دادند و تشکیلاتی را راه انداختند. سه برادر که شهید مطهری در کتاب «سیری در سیره اهل بیت» میفرماید واقعاً این سه برادر نابغه بودند که حکومت بنی عباس را شکل دادند و 400-500 سال بعدش حکومت بنی عباس برقرار بود. این سه برادر اول آمدند دو مُبَلغ و خطیب و انسان جسور پیدا کردند که بروند در خراسان(ایرانِ آن زمان) و درعراق برایشان تبلیغ کنند. خودشان در مدینه بودند. ابومسلم خراسانی را که شهید مطهری میگوید اصلاً انسان نبود آنقدر که جنایتکار بود! 600 هزار نفر آدم را کشت، برخلاف این آقای حجاج ابن یوسف ثقفی که ما او را جلاد تر از همه میدانیم او 120 هزار نفر را کشته بود اما ابومسلم 600 هزار نفر را در خراسان کشت و تا توانست حکومت بنی عباس را در آنجا مستقر کند. اما ابوسلمه خلال در عراق خیلیموفق نبود بخاطر توطئه ای که آن فرد در خراسان داشت کار میکرد تلاش می که ابوسلمه خلال را در عراق بگیرد تا برای او مانعی نشود .توطئه کرد و بالاخره ابوسلمه خلال که مبلغ دوم بنی عباس در عراق بود یواش یواش از اینها فاصله گرفت و آمد برود به جای بنی عباس فرزندان ابی طالب یعنی به علویون نزدیک شود. مبلغ دوم در عراق دوتا نامه نوشت، یک نامه برای امام صادق ، مرحوم شهید مطهری کاملاً این را توضیح میدهد و نامه دیگری هم به همین عبدالله محض نوشت تا نامه رسان نامه را به امام صادق (ع) داد که این نامه را فلانی برای شما داده امام اصلاً این نامه را باز نکرد و نامه ابوسلمه خلال را همانطور روی آتش گذاشت و سوزانید اما عبدالله محض که ظاهراً خیلی از بصیرت برخوردار نبود یا دنبا این بود که فرزندش را یک جوری به حاکمیت برساند نامه ابوسلمه خلال را بوسید و خیلی خوشحال شد و آمد کنار امام صادق (ع) که آقا اینها میخواهند ما به حکومت برسیم، شما بیایید برویم، زمینه فراهم شده، امام باز او را نصیحت کرد، فرمود شما عمو و بزرگ ما هستی اما اینها بدنبال حکومت من و تو نیستند، نروو ابزار دست آنها قرار نگیر، امام یک شعری خواند که معنایش این است، فرمود مثل کسی نباش که طناب پهن کنی و بروی هیزم جمع کنی و روی این طناب بگذاری و کسی بیاید این طناب را جمع کند و برود. ابزار دست دیگران نباش، اما همچنان او فکر میکرد که امام دارد حسادت میکند. بالاخره به نامه ابوسلمه خلال جواب داد ولی هنوز جواب نامه عبدالله محض به ابوسلمه خلال نرسید ابوسلمه خلال در توطئه ابومسلم خراسانی کشته شد و اصلاً زمینه فراهم نشد که محمد نفس زکیه قیام بکند، او همین فرزند عبدالله محض بود، که بعداً قیام کرد و در کوفه هم او را کشتند. حالا حرف ما از این مجموعه دوران سیاسی امام صادق (ع) یک نتیجه کلی دارد و آن این است که واقعاً چه بسا برخی از خواصی که در کنار امام بودند در آن زمان از یک بصیرتی برخوردار نبودند وقتی امام میگویند شما آن مرد خراسانی آمد پیش امام که چرا قیام نمیکنی حالا که بنی امیه دارند جمع میشوند، مردم به شما علاقمندند و شما چرا قیام نمیکنی؟ امام فرمود اگر به تعداد این گله گوسفندی که داشت میرفت یار داشتم قیام میکردم. راوی میگوید من آن گله گوسفند را شمردم و دیدم 17 راس گوسفند بیشتر نیستند یعنی امام میگوید من اگر 17 تا یار داشتم قیام میکردم. طرف گفت آقا شما در خراسان خیلی عاشق و محب و یار داری. گفت چقدر؟ گفت خیلی! گفت شما هم جزو آنها هستی؟ گفت بله. گفت اگر شما واقعا حاضرید جانتان را برای ما بدهید تنور هم روشن بود، گفت برو داخل این تنور! گفت: آقا من جدی میگویم و شوخی نمیکنم، حضرت فرمودند من هم شوخی نمیکنم و جدی میگویم، همین که با امام بحث میکرد یکیاز یاران مخلص امام به نام حسن مکی وارد شد امام به حسن مکی فرمود که وارد تنور شو! آن شخص بدون هیچ سوالی، امام را میشناسد، معتقد به حقیقت وجودی امام است، وارد تنور شد و امام از این مرد خراسانی سوال میکرد خب بگو مردم خراسان که میگویی ما را دوست دارند چقدر خمس و زکات میدهند و نمازشان چگونه است؟ او نگاه میکرد و جواب میداد و یک گوشه چشمی هم به تنور نگاه میکرد، گفت آقا از مردم خراسان میپرسی؟ آن مرد در تنور است! گفت خب برو دستش را بگیر و از تنور بیرون بیاورش. بالاخره از تنور بیرون آمد و دید که نه یک تار موی سرش هم نسوخته! امام سوال کرد از این یاران مثل حسن مکی که من بگویم برو در آتش میرود در خراسان چندتا داری؟ گفت اینجوری شاید نداشته باشی. معلوم میشود که امام صادق حقیقتاً مظلوم تر از امام حسین(ع) بوده. امام حسین(ع) 72 یار داشت و چه بسا امام حسن (ع) هم مظلوم، از همه اینها شاید امام حسین (ع) یار بیشتری داشت که قیام کرد.
در آخر صحبتم این سفارش امام صادق را که همه شنیده ایم ، همه بنی هاشم را جمع کرد و یک جمله پایانی فرمود:« لا تنال شفاعتنا بمستخفی الصلوة» به بنی هاشم به بستگان و برادرزاده هایش فرمود شفاعت ما اهل بیت به کسی که نماز را سبک بشمارد نمیرسد. امیدواریم خداوند سبحان همه ما را از شیعیان واقعی امام صادق (ع) قرار بدهد انشاءالله. صل الله علیک یا اباعبدالله، السلسلام علیک یا جعفربن محمد الصادق(ع) و رحمة الله و برکاته.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر
فصل لربک وانحر
ان شانئک هوالابتر
صدق الله العلی العظیم
پایان خطبه اول//
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن رحیم ؛ الحمد لله رب العالمین ، نحمده و نستعینه ، و نستغفره و نتوکل علیه ؛ اللهم صل و سلّم علی حبیبک و صفیّک ، سیدنا و مولانا اباالقاسمم المصطفیی محمد. و صل و سلم علی علیٍّ امیرالمومنین و علی فاطمة الزهرا سیّدةِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنةِ أجمعین و علی علی ِ بنِ الحسین سید العابدین و محمدِ بن علیٍ الباقر و جعفرِ بن محمدٍ الصادق و موسیَ بن جعفرٍ الکاظم و علیِ بن موسی الرضا المرتضی و محمدِ بن علیٍ التقی و علیِ بن محمدالنقی و الحسنِ بن علیٍ العسگری و الخلف القائم المهدی . حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک ، صلاةً کثیرةً دائمة ، متواصلةً مترادفة ، کأفضل ما صلّیتَ علی احدٍ من اولیائک .
مجدداً خودم و همه ی شما عزیزان نمازگزار ظهر جمعه را به تقوای الهی ، به دوری از معاصی و گناهان سفارش میکنم . بسیار مختصر در خطبه ی دوم ، دو سه تا از مسائل مهم امروزی را مطرح میکنم . قطعاً یکی از مهمترین مسائل ما امروز ، مسائل اقتصادی و مشکلات و مسائلی است که مردم با آن مواجه هستند . بله در طول چهل سال انقلاب اسلامی ، آمریکا و استکبار جهانی ، تحریم هایی را برعلیه ایران ایجاد کردند . ، و حملات فرهنگی ، نظامی ، و اخیراً جنگ اقتصادی را بر علیه ایران اسلامی شروع کردند . درواقع این جنگ اقتصادی را شاید از سال 1391 آغاز کردند ، که از آن زمان به بعد فعالیت های متعددی را می بینیم در کارنامه ی اعمال استکبار جهانی هست که نشان میدهد جنگ اقتصادی از سال 91 شروع شده . اما بعد از خروج آمریکا از برجام ، دیگر این جنگ اقتصادی بر علیه ایران آشکار شد و شدتش نسبت به گذشته بیشتر شده است . در سال 91 بانک مرکزی ایران و نفت را تحریم کردند . 230 شخصیت حقیق و حقوقی را تحریم کردند . در همین سال گذشته بعد از اینکه ترامپ آمد رد عربستان ، یک مرکز هدف گیری تأمین مال در مقابل تروریسم را آنجا ایجاد کردند ، که مرکز فرماندهی است در واقع در مسائل اقتصادی برای مسائل مربوط به ارز ، برای مربوط به نفت ؛ درست همان طوری که در منطقه پایگاه های نظامی آمریکا شکل گرفته ، پایگاه اقتصادی درست کرده ، تا بازار ایران را به چالش بکشد ؛ مسائل اقتصادی را به چالش بکشد ؛ رایزنی های گسترده ی دیپلماسی را از سالها قبل شروع کرده . با 165 بانک در دنیا مذاکره کرده . که روابط اقتصادی شان را با ایران قطع بکنند . در واقع با استفاده از دلار ، که ارز جهانی است ، ولی خب در اختیار آمریکا است ، با سود استفاده از ارز جهانی ، و از سازمان های بین المللی دیگر ، کنوانسیون ها ، مثل همین قضیه FATF و سایر ابزارهایی که در اختیار داشته ، بر علیه ایران اسلامی جنگ اقتصادی عظیمی را به راه انداخته مرکز فرماندهی اش هم در آمریکا ، وزارت خزانه داری اقتصادی آمریکاست.و امروز کسی نمیتواند بگوید که آقا شما تصور میکنید و خیال میکنید و چنین جنگی وجود ندارد ؛ خیر ؛ همه میدانند چنین جنگ اقتصادی وجود دارد . اما سخن بر این است که در برابر این جنگ اقتصادی که با شدت هم شروع شده ما چه باید بکنیم . نکته این است که ما باور داشته باشیم که مشکلات اقتصادی را در درون همین کشور اسلامی ، با نگاه به درون مرز جمهوری اسلامی ، با ظرفیت هایی که در داخل داریم ، میتوانیم مشکلات را حل کنیم ؛ خود این که میتوانیم و باور به این نکته ، مقدمه اول است . نقطه مقابلش بی اعتمادی است به آنچه که از کشورهای دیگر و اروپا به ویژه و نسخه هایی که آنها برای ما میپیچند را نباید اعتماد بکنیم ؛ قطعاً آنها به دنبال منافع شخصی خودشان است و هرگز آنها دلسوز ما نخواهند بود . البته معنای این سخن این نیست که ما با آنها روابط نداشته باشیم ؛ نه . بلکه روابط در حد ضرورت .اما در روند عادی هیچ اعتمادی نباید به آنها کرد . نکته دیگر این است که همانطور که آنها ستاد جنگ اقتصادی تشکیل دادند . ما هم باید در مقابل ستاد مقابله با جنگ اقتصادی را شکل بدهیم . سرعت ، دقت ، صحّت در تصمیمات . اینها در زمان جنگ اتخاذ میشود . دیگر زمان این نیست که ما یک طرحی را آزمایشی انجام بدهیم بعد بسنجیم که آیا درست بوده یا غلط. دیگر زمان این نیست که یک راهی را برویم ، اگر نشد ، آنوقت یک راه دیگر را برویم . و همینطور مقابله با فشارهای روانی که ایجاد میکنند . چه اروپایی ها یا استکبار جهانی ، یا گاهی بعضی از مسئولین در داخل ، ناخواسته با یک تصمیم هایی که میگیرند فشار روانی بر مردم ایجاد میکنند در این ایامی که در جنگ اقتصادی هستیم .نکته ی دیگر همدلی مسئولین و با هم بودن و اتحاد ایشانو همینطور اعقاد و باور عمیق به توان تبدیل تهدید ها به فرصت ها . ما باید این را یک فرصت حساب بکنیم . بگوییم باز هم از این تحریم ما استفاده میکنیم تا پیشرفت بکنیم . چنانکه در گذشته از فرصت ها استفاده کردیم . و نکته ی مهم تر ، پیروی از رهنمود های مقام معظم رهبری در همه ی عرصه ها ؛ به ویژه در مسائل اجتماعی و اقتصادی ، و بالاخص در اقتصاد مقاومتی ، و در همین نامه ای که دیشب مقام معظم رهبری دادند برای پیگیری مسأله ی ارز و سکه به ریاست جمهوری . پیوری از مقام معظم رهبری در همه ی عرصه ها ، امید به توان داخلی ، ایجاد امید کردن ، باور داشتن ، و مقابله با یأس ؛ حمایت جدی از تولید داخلی ؛ همه ی اینها راهکار است . و از طرفی برخورد قاطع و شفاف با آنهایی که اهل فساد و رانت هستند و اهل اشرافی گری هستند و اهل اسراف هستند . اینها همه در مشکلات اقتصادی اثر گذار است . رسیدگی مستمر به حق مردم . مردم دو دسته اند . عده ای مطالبات به حق دارند . ممکن است در میان اینها کسانی هم باشند که بخواهند این مطالبات را به آشوب بکشانند.باید حساب آشوب گر و کسی که مطالبه ی به حق دارد را دولت و مسئولین تفکیف بکنند و برداشتن فاصله ها و موانع بین مسئولین و مردم ، و همینطور اهتمام بر تحقق فرهنگ دینی ، و سبک زندگی اسلامی میتواند کمک بکند ما را. سخنانی را که از رئیس جمهور ما شنیدیم مبنی بر اینکه ما باید اتحاد و انسجام داشته باشیم ، و ایشان گفتند که خم میشوم و دست مخالفین را میبوسم . خب این ها خوب است و چیزی است که باید در گذشته اتفاق می افتد . ولی الآن هم می توانیم بگوییم که آقای ریسات جمهور ، بعد از برجام یا پسا برجام ، این یک نگاه به واقع هست . واقع گرایی را باید در سیاست اینها ببینیم . علامت های خوبی است . نشانه ی خوبی است . چه صحبتی که در اینجا کرد ، و صحبتی هم که در اروپا داشتند ، مبنی بر اینکه در اروپا گفتند ما رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمیشناسیم ، و بعد گفتند که اگر صادرات نفت ما صفر بشود ، صادرات نفت منطقه هم باید صفر بشود ، آنها هم نمیتوانند از خلیج فارس ، تنگه ی هرمز استفاده بکنند . که دیروز فرماندهی سپاه پاسداران تأکید کردند بر این سیاست . حرف بسیار منطقی و درستی است . که تنگه ی هرمز یا برای همه هست ، یا برای هیچکس . منطقی که پشت این سیاست خوابیده این است که اگر آمریکا از ابزاری استفاده بکند برای فشار به ایران اسلامی ، ابزار غیر قانونی ، ابزاری برخلاف سازمان ملل ، آنوقت جنگ اقتصادی راه بیاندازد ، ما هم دست بسته نمینشینیم ، ما هم میتوانیم بر آنها فشار وارد بکنیم. در جنگ اقتصادی فشار باید دو طرفه باشد . بنابراین این یک سیاست منطقی و درست است . و لو اینکه برخلاف قانون است ، اما آنها این برخلاف قانون بودن را شروع کردند . نکته ی دیگر هم این است که این منطق لزومش همیشه این است که مثل گذشته مردم در صحنه باشند ، که چنانچه این مردم اسلامی را که میشناسیم اینچنین هستند . یعنی مردم به رئیس جمهوری میگویند که اگر شما به دنبال سیاست عزتمندانه هستید ، قطعاً مردم همواره در صحنه خواهند بود و قطعاً شکست دیگری در جنگ اقتصادی را برای استکبار جهانی رقم خواهند زد ؛ و باید این را اشاره و اضافه بکنیم که ریاست جمهوری سخنانش خیلی خوب ، خیلی عالی ، و یک روند جدیدی را نشان میدهد ، اما مشروط به اینکه این نکات هم مراعات بشود : اول اینکه نکند این حرف ها و سخنان رئیس جمهور به جهت بستن دهان مخالفین باشد . یعنی اگر یک ظاهر سازی باشد خیلی بد است ، برای اینکه ما فعلاً یک بسته ای را از اروپا بیریم و اینگونه مخالفین را ساکت بکنند . یعنی این رویکرد و سیاست رئیس جمهور باید در عمل هم خودش را نشان بدهد ، نه اینکه بسته ی اروپایی ها را در آغوش بگیریم ، از این سمت بیاییم سیاست مقاومت را مطرح بکنیم. این باید درگفتار و رفتار یکی باشد . ضمن اینکه ریاست جمهوری باید در کنار خودش یک تیمی را قرار بدهد که این اعتقاداتی را که امروز او دارد ، انها هم داشته باشند ؛ اگر واقعاً یک تغییر سیاست و رویکرد جدیدی است ، مطابق با جبهه ی مقاومت ، برخلاف کسانی که حرف ترامپ را در داخل کشور و سخن از سازش را مطرح میکنند و حقیقتاً اگر ریاست جمهوری از آنها فاصله گرفته ، این نیاز است که یک سری همکارهای جدیدی را از میان جوانها حتی با انگیزه های قوی تر مطابق با این رویکرد جدید برای خودش برگزیند.ضمن اینکه در صورتی این سیاست بر دشمن اثر میگذارد ، که وحدت در میان جامعه ی اسلامی ایجاد بشود.ببینید ، امریکا وترصد این است که با این فشاری که از لحاظ اقتصادی در ایران ایجاد میکند ، آیا مردم ایران به دسته های سازش کار و مقاوم تبدیل میشوند و اختلاف ایجاد میشود آیا ؟ ، مسئولین هم به همین شکل ، که عده ای قائل به مذاکره و عده ای قائل به مقاومت میشوند آیا ، تا او از این اختلاف ضربات اقتصادی خودش را بزند ؟ اگر اتحاد و انسجام حفظ بشود ، و امریکا هرچه بفهمد که بیشتر فشار ایجاد میکند وحدت داخلی بیشتر میشود ، قطعاً این سیاست تحریم جدید آنها هم اثرگذار نیست . شاید یک مدت کوتاهی آزار دهنده باشد ، ولی وقتی میبینند که این فشار به ایران اسلامی باعث بیشتر شدن اتحاد در داخل میشود ، دست از اینها هم خواهد کشید . من عرضم را به همین مقدار در این موضوع جهانی که منطقه ای است و مربوط به ایران است کفایت بدانم و بسنده بکنم ، نکته ی دیگر که مربوط به این ایام است اشاره کنم .توصیه و تأکید کردند و تذکر دادند که ما هم خدمت شما اعلام بکنیم . در مصرف برق ، در مصرف به ویژه آب ، یک مقداری نسبت به گذشته بیشتر صرفه جویی کنیم. خب معلوم است که امسال همه این را احساس کردیم که بارندگی در مازندران واقعاً کم بوده است و طبق آمار واصله به بنده که خیلی هم بد است واقعاً و نصف سالهای گذشته هم بارندگی نداشتیم . این نیاز است که خصوصاً از جانب اهل تدین و دین و کسانی که اسراف را حرام میدانند رعایت بشود.برای مثال در همین وضو گرفتن ، دقت بفرمایید . ما میتوانیم با یک لیوان وضو بگیریم . اما اگر یک شیر باز باشد ، گاهی اب یک لیتر بلکه بیشتر آب هدر میرود بابت یک بار وضو . خب این سه وعده را هم بخواهد وضو بگیرد صبح و ظهر و مغرب ، یک نفر در سه وعده سه لیتر و فرض کنیم بیش از 40 میلیون نفر بخواهند برای سه وعده وضو بگیرند.حجم عظیمی از آب مصرف میشود.حالا بماند که بعضی بیش از صد لیتر آب مصرف میکنند که بخواهند یک غسل انجام بدهند. حالا اینها را داخل فضای متدینین دارم عرض میکنم ؛ باید بروند دنبال آنهایی که استخرهای آنچنانی دارند و آب باز میشود و چقدر مصرف میشود تا یک ماشین شسته شود . درحالی که میشود با دو سه سطل این کار انجام بشود . هم دین ما میگوید و هم ما باید مراعات بکنیم مصرف آب و برق را . ولی خب این فقط به مردم صرفاً مربوط نیست ، مسئولین هم باید در این زمینه چاره اندیشی بکنند ، کارخانه ها و قسمتهای دولتی را تلاش کنند که کمتر بشود مصرف . نکته ی پایانی عرضم ، تشکر از فعالیت شهردار محترم و همکارانشان در شهرستان قائم شهر که شما مشاهده کردید خیابان ساری و کوچه ها و خیلی از جاها را دارند اسفالت میکنند ،جای تقدیر و تشکر هست . هرچند بعضی از پسکوچه ها را فراموش کردند و مردم ناراحتند که رها کردند و رفتند و هنوز بعد از مدت زیادی که کندند و اسفالت نکردند . ولی در مجموع دارند به این سم پیش میروند .
درود میفرستیم به ارواح تابناک همه ی شهدا ، به ویژه امام صادق علیه الصلاة و السلام و شاگردان مکتب امام صادق ، شهدای روحانیت و روحانیون فقید شهرستان قائم شهر و همه ی شهدای هشت سال دفاع مقدس ، به ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد.
{{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ؛ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ؛ اللَّهُ الصَّمَدُ ؛ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ؛ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ }}
والسلام علیکم و رحمة الله.
پایان خطبه دوم//