متن خطبه های نمازجمعه 20 مهر 1397 شهرستان قائم شهر – خطیب : آیت الله معلمی

orsf_img_0926.jpg

خطبه دوم:

اللهم صلّ علی محمد و آل محمد ؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ  الصّلاة والسلام علی سیّد النّبیین حبیب إله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد و علَی علیٍّ امیر المومنین و علی الصّدیقةِ الطّاهره سیّدةِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنةِ أجمعین و علی  علی ِ بنِ الحسین و محمدِ بن علی و جعفرِ بن محمد و موسیَ بن جعفر و علیِ بن موسی و محمدِ بن علی و علیِ بن محمد و الحسنِ بن علی و الحجة القائم اَلمنتظَر . اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةِ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَویلَا.صلوات…

عباد الله، اوصیکم و نفسی بتقوالله . برادران و خواهارن نمازگزار ، اهل ایمان ؛ تقوا ، یادآوری آن ، همیشه و همه جا ، همدیگر را تواصی به حق ، تواصی به صبر کردن ، بخشی از تقوا را تشکیل میدهد که مومنین موظفند و مأموریت دارند ،  بسم الله الرحمن الرحیم ؛ والعصر ؛ ان الانسان لفی خسر ؛ بشر اگر مواظب نباشد ، ضرر میکند . برای اینکه ضرر نکند چه کند؟ الا الذین ءامنوا ، ایمان به خدا ، ایمان ادعاعی نه ، ایمان پایبندی به موازین ایمان ؛ و عملوا الصالحات؛ اعمالش شایسته باشد ؛ پاک باشد ؛ و تواصوا بالحق ، تواصی ، طرفینی است و پایبندی است . همه همدیگر را موظفیم به حق سفارش کنیم . به پایبندی به حق تأکید داشته باشیم .  و تواصوا بالصبر ؛ امیدواریم خدای رحمان در مسیر تقوا که ترک گناه و انجام واجبات است ، همه یم ا را موفق بدارد . گاهی آدم ، در یک منطقه ای ، گرفتاری پیدا میکند ؛ گرفتاری زلزله ، گرفتاری طوفان ، خدای ناکرده گرفتاری آتش سوزی ؛ الآنه جامعه ی ایرانی ما گرفتار یک توطئه ی سنگین دشمن شده به نام تحریم . میخواهند بگویند که با ایرانی معامله نکنیم ، جنس ندهیم و جنس نگیریم . آیا واقعاً نیاکان ما مثلاً پنجاه سال قبل ، فقط با اجناس آمریکایی زنده بودند؟ آیا صد سال پیش جدّ من و شما با کالاهای آمریکایی صرفاً زندگی میکردند؟ . اصلاً این عنوان که فلان کشور را تحریم کردند ، میخواهند در درجه ی اول روحیه را بشکنند و تضعیفش کنند و بعد القا کنند که این ملت هیچ چاره ای ندارد و باید بیاید در برابر آمریکا تسلیم بشود. حالا این خواسته ، خواسته ی دشمن است ، ولی متأسفانه قلم به دستانی در درون کشور بعنوان پیاده نظام دشمن ، حالا چقدر دریافت میکنند را نمیدانیم ، اما کارشان کار خواسته ی دشمن است که دارند انجام میدهند . به دروغ میخواهند بگویند هیچ چاره ای نداریم و به بن بست رسیدیم.حالا چرا کار به اینجا رسیده که دولت به ظاهر دارد تلاش میکند و زور میزند ، اما نشان داده میشود که موفقیتی حاصل نمیشود.نشان داده میشود که میبینیم گرانی پایین نیامد یا مشکل حل نشد . من سوءظن نمیبرم ، که بگویم خدای ناکرده در درون دولت افرادی هستند که همین جریان را بخواهند پدید بیاورند . نه .  ما حمل بر صحت میکنیم و میگوییم اینها دارند حداکثر تلاششان را میکنند ، میخواهند کار کنند ، میخواهند خدمت کنند ، اماآیا واقعاً مدیران جامعه ی ما واقعاً همین هایی هستند که الآن در دولت مشغولند؟ . اینهمه مقام معظم رهبری تأکید دارد ، مثلاً در آخرین نشستی که مقام معظم رهبری با سران قوا یعنی رئیس جمهور و رئیس مجلس و رئیس قوه ی قضائیه داشت ، فرمود: حل مشکلات جاری اقتصاد کشور ، و تأمین نیازهای عمومی مردم ، نیازمند کار جهادی ، و تلاش فوق العاده است . تلاش فوق العاده این نیست که وزیر فقط راه بیافتد اینجا و آنجا برای افتتاح کردن فلان طرح . الآن مثلاً همین دیروز گفتند وزیر راه رفته مشهد ، برای طرحی که کل سرمایه گذاری بوده 45 میلیون تومان ، آقا کار وزیر این نیست که بیاید بگردد اینجا و آنجا دوره گردی کند بگوید من دارم کار میکنم . دیگر مقام معظم رهبری چگونه بگوید که : آقایان اگر خسته هستند و ناتوان هستند خب فرصت را به دیگری واگذار کنند. این که میفرماید نیازمند به کار جهادی هستیم ، یعنی خلاصه باید در درون دولت ، نیروهای واقعاً با انگیزه ، تلاشگر ، از سنخ آنهایی که انقلاب را پیروز کردند . سنخ آدم هایی که جنگ تحمیلی دشمن را به دفاع مقدس منتهی ساختند . سنخ آدمهایی که این حرامی های دنیا را به نام داعش ، در سوریه ، در عراق ، سرکوب کردند . حرامی هایی که مقدمه بودند برای سرریز کردن و ریختن به ایران اسلامی . درود خدا به شهداء مدافعان حرم . از جان مایه گذاشتند و این شرّ قرن را از سر مردم برداشتند . الآن هم برای اداره ی کشور ، چرا از این نیروها استفاده نشود.این باید مطالبه ی عموم جامعه ی ما باشد.

انحراف هیمشه ظاهر فریبنده دارد ، از یک ظاهر فریبنده یک هدف شیطانی را دشمن تعقیب میکند ، اگر یک نفر ارتشی ، اگر یک نفر سپاهی ، می آمد برای ریاست جمهوری کاندید میشد ، بلافاصله شانتاژ خبری میکردند که مثلاً میخواهند مملکت را نظامی کنند و میخواهند حکومت نظامی تشکیل بدهند.ولی از آن منظر و از آن بعد نگاه نمیکردند که اینها هستند که از جان دارند مایه میگذارند تا این نظام حفظ بشود و اگر همینها بیایند در دولت و دولت را تشکیل بدهند ، اینجا هم از جان مایه میگذارند و پیش میبرند امور را به نحو احسن.دولت به ظاهر دارد تلاش میکند ، اما مشکلات حل نیمشود ؛ عده ای هم دارند وانمود کنند که تنها راه چاره تسلیم شدن در برابر آمریکا است . که القا کنند ما به بن بست رسیدیم.بخدا اینچنین نیست . این که مقام معظم رهبری فرمود اینچنین نیست و من الآن دارم عرض میکنم ، نه از باب تبعیت ؛ خب اگر من یک جا یک چیزی را بفهمم و رهبری تصریح کند یک چیز دیگر را ، خب آنجا هرچند من چیز دیگری بفهمم ولی وظیفه دارم از رهبری اطاعت کنم و انجام تکلیف میکنم . اما والله قبل از آنی که مقام معظم رهبری این تعبیر را بفرماید ، ما میفهمیدیم که دولت ضعیف است و نیاز به نیروی جهادی دارد . بعضی ها پیر شدند . بعضی ها اهل جنگ نبودند ، خدای ناکرده وزیر روزگار راحتی و رفاه میخواهند باشند . الآن گفتند با اعمال قانون بازنشستگی ، سالمندان باید کنار بروند . حالا خبر میرسد که بعضی ها چه مبلغ کلانی هزینه میکنند تا سوابق کاری شان افشا نشود . اینها چه چیزی تحصیل میکنند ؟ اینها کجا میخواهند ببرند؟ بخدا خودشان هم در ورطه ی فریبند . {{کلّ من علیها فان}} اینها غافلند که هم جایگاه و هم پول و همه چیز میرود و اجل میرسد ؛ آنگاه حسرت میماند تنها . فرصت داشتیم کار کنیم ، اگر دیدیم نمیتوانیم کار کنیم ، باید فرصت را به دیگری واگذار کنیم . خودمان برویم به سراغ دیگری . اگر دین داشته باشیم و وجدان داشته باشیم . اگر خیرخواه ملت و نظام باشیم . واقعاً شده یک نفر مدیر عالی رتبه ی بالا بیاید و بگوید که آقا من نمیتوانم و دیگری بیاید و بهتر از من بتواند؟آن میشود جوانمردی ؛ آن میشود ایثار ؛ آن میشود اخلاص.

مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان فرموده بود هفته ی گذشته : «من صریحاً اعلام میکنم ، کسانی که در داخل کشور ، این فکر را ، این فکر بن بست رسیدن ، چاره نداشتن ، باید مذاکره کنیم ؛ این فکر را که مطلوب دشمنان است ، ترویج میکنند ، اینها خیانت میکنند . خیانت به ملت .

دولت آمده چند نفر را کنار بگذارد و بگوید که این فرد مثلاً صاحب این اندیشه است  این اندیشه خیانت به ملت است؟ واقعاً تعجب آور است که چه سرّی وجود دارد . دو تا وزارتخانه الآن سه ماه با سرپرست اداره شده . باز هم در فرصت قانونی ، به تأخیر افتاد معرفی وزرا . چه سرّی و چه دستی در کار است؟ آیا این دست از خارج است ،یا داخلی است؟ . خدایا آن دست را بشکن .

فرمود من صریحاً اعلام میکنم ، کسانی که در داخل کشور ، این فکر ، را که مطلوب دشمنان است ، ترویج میکنند ، اینها خیانت میکنند . این که ما بر طبق میل دشمن ترویج کنیم که راهی جز پناه بردن به دشمن نداریم ، بزرگترین خیانت در حق این ملت است ؛ دشمن تلاش میکند تا ملت ایران متوجه توانایی های خود نشود ، او دشمن است و تلاش میکند . اما ما چرا همراهی کنیم؟ اما اینکه چرا عده ای ، در داخل کشور ، به دنبال چنین خواسته هایی هستند و سعی میکنند موازنه ی قدرت به نفع غرب در ایران تغییر کند ، مسأله ای ست که فهم آن نیاز به شناسایی عاملان دارد .  آنهایی که میگویند به بن بست رسیدیم و چاره نداریم و باید برویم مذاکره کنیم ، باید سوابق و زندگی آنها را و روحیات آنها را بررسی کرد و درک انگیزه ی آنان را سنجید .

مقام معظم رهبری در آن اجتماع فرموده بود بایستی به دشمن پیام قدرت بدهیم ؛ ما میتوانیم ، تحریم هم اگر کردی ای دشمن ، ما روی پای خود می ایستیم و ما ضرر نمیکنیم . شما ضرر میکنید . ما میسازیم . نه پیام ضعف . این پیام ضعف است که دشمن را بر ادامه ی دشمنی مصمم تر دارد میکند .

پناه بر خدا .

گاهی هم مومنین گِلِه میکنند که خطبه ها طولانی میشود ، خب اگر نمیخواهید خطبه ها طولانی بشود ، بعضی ها باید زودتر تشریف بیاورند لطفاً . عده ای زود تشریف می آورند ، ولی خطبه ی اول تمام شد ، جمع زیادی آمدند ؛ من به شما عرض کنم ، من بیشترین وقت را برای مطالعه ی خطبه ی اول میگذارم واقعاً . یعنی اگر برای خطبه ی اول دو ساعت مطالعه کردم ، خطبه ی دوم دیگر حداکثر یک ساعت است . خطبه ی اول را حیف است نباشید و گوش نکنید.

خب از مناسبت ها . امروز سالروز بزرگداشت حافظ است . بزرگداشت حافظ ، بزرگداشت معارف ، بزرگداشت عرفان اسلامی در ادبیات فارسی است . در نظم و در نثر فارسی است . حافظ ، اهمیتش ، محبوبیتش ، عزتش از این چیزهایی است که سه چهار تا بیتش را من میخوانم : ندیدم خوش تر از شعر تو حافظ . خودش به خودش میگوید ، ندیدم خوش تر از شعر تو حافظ ، به قرآنی که اندر سینه داری . یعنی حافظ ، حافظ قرآن بود . لقب حافظ هم به واسطه ی حافظ  قرآن بودن و انس با قرآن داشتن بوده و به او اینهمه محبوبیت را داد . وگرنه این ادبیات فارسی را دیگران هم دارند . سعدی کم ندارد ، اما معنویت حافظ را ندارد سعدی . ز حافظان جهان ، کَس ، چو بنده جمع نکرد ، لطائف حِکَمی ، با نکات قرآنی . لطیفه های حکمت را با نکته های قرآنی آمیخته ، عرضه کرد در دیوان خود . حافظ ، ز جان ، محبّ رسول است و آل او . بر این سخن ، گواه ، خداوند اکبرم . خداوند گواه است که دل حافظ پُر از حب به پیغمبر و آل پیغمبر است . اما حافظ از چه فرصت هایی استفاده کرد؟ این را هم خوب است بدانیم . حالا ما نمیتوانیم حافظ بشویم ، اما آن راه را بشناسیم و شاید بتوانیم ذره ای برویم .میگوید: خود را بکُش ای بلبل از این رشک که گل را ، با بادِ صبا ، وقتِ سَحر ، جلوه گری بود . گل اگر شکفته شد ، وقتِ سحر باز میشود و میشکفد . یعنی اگر تو میخواهی جایی برسی ، وقت سحر بیدار باش . بعد ، پشت سر میگوید : هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ ، از یُمنِ دعاء شب و وِردِ سَحَری بود .

امروز بزرگداشت حافظ .

یکشنبه روز جهانی استاندارد . استاندارد ، یعنی یک چیزی میخواهی بسازی ، میزان باشد و معیوب نباشد . خداوند در قرآن استاندارد را با این تعبیر مطرح فرمود : وَوَضَعَ المیزان . میزان باشد.میزان یعین استاندارد. ، أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ.مبادا میزان را کم کنی.  داروساز است و میخواهد شربت درست کند ، باید آن موادی را که لازم است ، به اندازه بریزد ، نه کم ، نه زیاد ، تا این شربت آن اثر خاص خود را ببخشد . این میشود استاندارد ، این میشود میزان .

خب ، دوشنبه روز جهانی نابینایان. اگر نابینایی ررا دیدی ، در درجه ی اول بگو  الحمد لله الذی عافانی مما ابتلاه به و لو شاء فعل ،

حمد خد ارا که من را عافیت داد و اگر خدا میخواست من هم مثل او میبودم . ترحم که گرفتاران و مشکل داران .

و همچنین دوشنبه سالروز شهادت پنجمین شهید محراب ، اشرفی اصفهانی ، پیرمرد 80 ساله بود موقع شهادت ؛ امام جمعه ی کرمانشاه . از زمان مرحوم آیت الله بروجردی ، اهالی کرمانشاه آمده بودند قم پیش آقای بروجردی ، یک عالم وارسته خواسته بودند ، آیت الله بروجردی ، آقای اصفهانی را فرستاده بود آنجا . ببینید ف چه نکته ی زیبایی که به مناسبت شهادت او به دست منافقین کوردل ، همان در مراسم نمازجمعه ترورش کرده بودند ، امام راحل پیامی داد ، خیلی زیبا و خیلی شیرین . از جمله امام فرمود : چه سعادتمندند آنان که عمری را در خدمت اسلام و مسلمین بگذرانند ، و در آخر عمر فانی به فیض عظیمی که دلباختگان به لقاءلله آرزو میکنند نائل آیند . یعنی مشتاقان شهادت ؛ حالا آدم به پیری برسد و در آخر به این جایگاه که بسیار حکایت از توفیق بلند این شهید راحل دارد . چه بلند اخترند آنانی که تهذیب نفس نمودند ، و در نهایت به خیل شهدا پیوستند . یعنی اگر در بستر هم میمُرد ، آمرزیده از دنیا رفته بود قطعاً . تهذیب نفس داشت . حالا ببینید منافقین چقدر خبیث و چقدر کوردل ، که یک پیرمرد هشتاد ساله را ترور کنند . حالا این منافقین در آغوش انگلیس و در آغوش آمریکا و فرانسه ، دارند اینها را نگهداری و حمایت میکنند . اینهایی که اینگونه خباثت داشتند ، یک پیرمرد هشتاد ساله ی پیش نماز ، به جرم اینکه علاقمند به امام و انقلاب بود . وگرنه نه قاضی دادگاه بوده و نه در دستگاه های اجرایی کاری نداشت .

سه شنبه روز ملی پارا المپیک ، بحمدالله ورزشکاران جانباز ما ؛ ورزشکاران معلول ما ، در بازی های آسیایی درخشش خوبی پیدا کردند ؛ تقدیر میکنیم از آنان .

دوشنبه همچنین مناسبت وفات یادگار سه ساله یا چهارساله ی اباعبدالله رقیه خاتون ، یعنی مظهر مظلومیت اهل بیت ، سندی در شام ماندگار گشته بود . مردی به نام سلیمان ابن ابراهیم قندوزی ، خودش سنی است ، اما  گرایش به محبت به اهل بیت داشت ، یعنی شافعی مذهب . کتابی دارد ، در کتاب خود ، میگوید : رقیه را که گفتند در خرابه ، آنجا گفتند دختر سه ساله ای از اباعبدالله الحسین ، نامش را نبردند ؛ ولی او میگوید نام بچه های اباعبدالله که در رداء امام حسین مطرح شده بودند ، بعدها در مدینه ، همه آمدند ، غیر از یک نفر نیامد ، آن یک نفر رقیه بود . میگوید ، از کلام اباعبدالله الحسین موقع وداع با اهلش این بود که : خدایا ، تو گواهی ، اینها تصمیم گرفتند از ذریه ی پیغمبرت کسی نماند ، سپس اهل حرم را صدا زد: یا ام کلثوم ، یا سکینه ، یا رقیه ، یا زینب ، یا اهل بیت ، میگوید اینهایی را که امام حسین نام برد ، اینها به مدینه برگشتند ، مگر یک نفر که برنگشته بود رقیه بود . پس آن دختری که در شام ، یادگار اباعبدالله مانده بود ، چه ضجرهایی در اسارت کشیده بود ؛ چه رنج هایی در غربت برده بود ، و در نهایت با دیدن سر بریده ی پدر ، جان داد .

چهارشنبه ، هفتم ماه صفر ، بر حسب نقلی سالروز شهادت امام مجتبی ، و همچنین روز بزرگداشت ، سلمان فارسی . اولین مسلمان ایرانی ، مایه ی عزت و افتخار ایرانیان . سلمان ، رنج های فراوانی برد ، فرصت کافی میطلبد که بخش هایی از تلاش سلمان ، برای رسیدن به رسول خدا ، خاتم انبیاء ،محمد مصطفی«ص» را عرض کنیم . ان شاءلله حالا برای هفته ی آینده شاید مقداری درباره ی سلمان عرائضی داشته باشیم .

پنجشنبه هم روز تربیت بدنی و ورزش . عمده ی پیشرفت بیماری های فشار  خون و قند و از این گونه بیماری ها ، نتیجه ی بی تحرکی و کم تحرکی است . حالا در گذشته کار کشاورزی و باغداری و دامداری بوده ؛ واقعاً آن کار ، فوق ورزش ، سنگین ترین ورزش همان کار بوده است . الآن آن کارها را نداریم ، و تحرک هم نداریم ، متأسفانه گرفتار عوارض فراوانی میشویم . باید مراقب باشیم . تحرک داشتن کار خوبی است . لیس للانسان الا ما سعی.

مجددا خودم و همه ی شما برادران و خواهران را به تقوای الهی تأکید و سفارش دارم .

((((((((((به تبع هرهفته خطبه های نمازجمعه قائم شهر مزیّن به اسامی شهدای شهرستان است که هفته ی پیش رو سالگرد شهادت آنها است ))))))))))))))) نثار ارواح این عزیزان صلوات .

{{بسم الله الرحمن الرحیم ؛ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ؛  وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ؛  فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا؛ صدق الله العلی العظیم}}

پایان خطبه دوم//