خطبه اول:
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ؛ سلامٌ علیکم جمیعاً و رَحمَةُ اللهِ و برکاتُه… ؛ أعوذُ بِلّله مِنَ الشَیطانِ الرَّجیم . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ . لا حولَ وَلا قُوَّةَ إلّا بِللّه ألعَلی العَظیم . حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیل ، نِعمَ المولَی وَ نِعمَ النّصیر . الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ . ألصّلاةُ وَ السّلامُ عَلی سَیِّدِ النَّبیین ، حَبیبِ إلهِ العالَمینَ أبِی القاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد و علی عِطرَتِهِ وَ أهلِ بَیتِهِ أجمَعین .
قال الحکیمُ فی کِتابِهِ الکَریم: {{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ؛ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ؛ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ؛ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوّاباً }}
امیدوارم خدای رحمان ، توفیق حمد و تسبیح فراوان و استغفار به درگاهش را نصیب همه ی ما بگرداند ؛ در هر لحظه و مظنه ی استجابت ، با تمام وجود به درگاه حضرت حق، پناه ببریم و استغفار کنیم ؛ استغفر الله ربی و اتوب الیه ؛ پروردگارا از تو مغفرت میخواهم و به سوی تو برمیگردم ، اگر گرفتار غفلت شده بودم ؛ امیدواریم خدای منان یاری مان کند ، ما را آنی و لحظه ای به خودمان وا مگذارد ، ما را گرفتار غفلت نسازد ، بلکه همواره ما را به یاد خود متذکر بگرداند . شاید قریب به یک ماه یا بیشتر در باره ی این سوره ، چون اهمیت فوق العاده ای دارد ، سه دستور الهی در این سوره ؛ {{ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ }} خبر داد خدا به پیغمبر ، که میرسد نصرت الهی ؛ که اگر رسید نصرت الهی ، پیروزی واقعی ، {{ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا}} آنگاه میبینی همان مردمی که ستیزه جویی و مخالفت و سرکشی داشتند و دشمنی میکردند ، اما می آیند استقبال میکنند و ورود پیدا میکنند ؛آنگاه به پیغمبر سه دستور داد: {{ فَسَبِّحْ}} تسبیح بگو ؛ سبحان الله ، {{بحمد ربّک}} الحمد لله ، {{واستغفره}} طلب مغفرت کن . او تواب است ، او رحیم است . راجع به مغفرت ، یک خطبه ی جمعه ی گذشته ، دو روایت خواندم . ولی حالا امروز هم در ادامه ی آن بحث ، دو روایت دیگر ار تقدیم محضر شما مومنین میکنم . اصلاً ماه رجب ماه استغفار است . ماه تهیُّؤ ، ماه آمادگی ؛ من و شما میخواهیم وارد نماز بشویم ، اول میرویم برای تطهیر ، یعنی حتی قبل از وضو ، رفتن برای تخلیه ، برای دستشویی ، ممکن است که یک کسی بگوید که آقا ، نماز مقدم است ، وقت نماز شده است ، ولو من احساس میکنم که مثلاً نیاز دارم بروم قضاء حاجت کنم ، اما نماز را مقدم میدارم ، اول نماز را میخوانم بعد بروم دستشویی . نه ، نه ، کراهت دارد . مستحب است که اول برود دستشویی . اول بود خودش را سبک کند ، بعد ، پشت سر تطهیر کند . وضو بسازد ، هم آرامش خاطر داشته باشد و هم با طهارت بیاید وارد نماز بشود.ماه رمضان ، ماه ضیافت الله است ؛ ماه رجب فرصت تطهیر است ؛ ماه شعبان ،همینگونه . باید با استفاده از رجب و شعبان آماده شد برای ورود به ضیافت الله ، میهمانی خدا . {{واستغفره}} راجع به طلب مغفرت از خدای رحمان .
سَکونی ، یکی از رُوات حدیث است که نامش هم مطرح است در منابع حدیثی ما . او از امام صادق و امام صادق از پدرانش و از خاتم انبیا ، محمد مصطفی«ص» نقل میکند . که پیغمبر خدا فرمود : ««أفضَلُ العبادة»»بهترین و با فضیلت ترین عبادت ««قَولُ لاإلهَ إلّا الله ولا حول ولا قوّة الّا بلله»» . چرا افضل العبادة لا اله الّا لله؟ بِیس کار است . اساس کار است ، پِی است . یک ساختمانی را آدم میخواهد بسازد ، اول سعی باید بکند پی ساختمان محکم باشد ؛ اگر پی سست باشد ، میگویند بعد برایش تزئین کاری نکن ، نماکاری نکن . با کوچکترین حرکت زمین ، این ساختمان فرو میریزد ، سرمایه ات را ضایع نکن . اگر میخواهی ساختمانت زیبا و شکیل و نماکاری داشته باشد ، اول پس پی اش را محکم کن . لا إله الّا الله بنیان توحید و ایمان است . اساس کار است ؛ فرمود افضل العبادة قول لاإله الا الله . و ادامه اش : و لا حول ولا قوّة الا بلله ؛ هیچ توانی و هیچ نیرویی در دنیا وجود ندارد ، مگر از جانب ذات اقدس اله است . یک آدم توانمند است ؛ یک آدم صاحب اندیشه است . یک انسان بازوی قوی دارد ، مغز فعال دارد ؛ هرچه که دارد داده ی خداست . خودش چه چیزی را صاحب بود ؟ انسان صاحب چیزی نیست . همه چیز داده ی اوست . و لا حول ولا قوّة الا بلله ، این افضل العبادة . بعد در ادامه فرمود و خیر الدّعا ، الإستغفار ؛ بهترین دعا به درگاه خدا استغفار است . استغفر الله ربی ئ أتوب الیه . مغفرت میطلبم از تو . آمرزش میطلبم از تو . توبه میکنم و به سوی تو برمیگردم اگر بیراهه رفتم و اگر گرفتار غفلت شدم . ««ثمَّ تَلَی»» آنگاه پیغمبر خودش یک آیه ی قرآن را میخواند و به آن آیه استناد میکرد: {{ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} بدان ، بدان که نیست خدایی مگر خدای یکتای بی همتا ، خالق زمین و آسمان ، آفریدگار انسان.به قدرت او {{ فَلَقَ الحَبَّ ، بَرَءَ النَّسَمَ}} دانه را میشکافد ، و موجود زنده را پدید می آورد . فرمود {{ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ }} آیه ی قرآن است . در سوره ی مبارکه ی محمد«ص» . {{ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ}} آمد و شد شما را خدا میداند .وابستگی های فکری و ذهنی شما را هم خدا واقف و باخبر است . سوی و سمت شما را ، کدام سوی و سمت را دلبسته اسنان . همه را خدای رحمان واقف و باخبر است . روایت دیگر از امام باقر سلام الله علیه . فرمود : ««کان رسول الله والاستغفار لکم حِصنَینِ حَصینَین»» وجود پیغمبر ، و وجود استغفار ، دو برج و باروی محکم . دو حفاظ ، و نگهدارنده ی مهم ، ««مِن العَذاب»»نگه دارنده ی از عذاب ؛ عذاب دنیا ، عذاب آخرت ؛«« فَمَضى أکبر الحَصنَین»» امام باقر میفرمود :بزرگترِ این دو حِصن از دست رفت . این دو برج و بارو ، این دو سنگر ، بزرگترش از دست رفت که رسول خدا بود . «« وبقی الاستغفار»» دومی اش باقی ماند . «« فأکثروا منه فإنه»» پس فراوان استغفار کنید ؛ «« فإنه ممحاة للذنوب»»استغفار ، محو کننده ی گناهان است . باز امام باقر هم استناد به آیه ی قرآن در سوره ی انفال میکند : قال الله : {{ وما كان الله ليعذبهم وأنت فيهم }} خدا اینگونه نیست که عذابشان کند و تو در میان آنها هستی . یعنی تا تو در میان امتان هستی ، خدا عذابش را بر اینها نازل نمیکند . قوم نوح گرفتار عذاب شدند ، قوم ثمود ، امت هود ، گرفتار عذاب شدند . اما یکی از ویژگی ها و امتیاز برجسته ی خاتم انبیا ، همین است که در روزگار حیات پیغمبر ، پیغمبر را اذیت کردند ، خصومت کردند ، جنگ به وجود آوردند ، شکمبه ی شتر را در حال نماز یا بچه ی مرده ی شتر را در حال نماز بر سر پیغمبر افکندند ، همه ی این کار ها را کردند ، اما خدای رحمان به برکت وجود خاتم پیغمبران ، عذابشان نکرد ، همان امتان سرکش ، و همان امتان نادان را عذابشان نکرد ؛ این آیه میفرماید : {{ وما كان الله ليعذبهم وأنت فيهم }} خدا عذابشان نمیکند در حالی که تو درمیان آنها هستی . {{ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ}} و خدا عذابشان نمی نماید در حالی که آنها استغفار میکنند ؛ اهل استغفارند . مخصوصاً استغفار سحرگاهان : {{ وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ}} میستاید مومنین استغفار کننده در سحرگاهان را ؛ بهترین فرصت برای مغفرت خواهی ، همان قسمت پایانی شب ، قبل از اذان صبح ، ناز شب ، بعد نماز شفع ، وتر ، در نماز وتر و در قنوت ، حد اقل هفتاد مرتبه استغفار کردن . استغفرالله ربی و أتوب الیه . امیدوارم خدای رحمان به همه ی ما توفیق و فرصت بهره گرفتن از این ماه ها را با استغفار ، با روزه ، با دعا مرحمت بفرماید ؛
{{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ؛ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ؛ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ؛ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوّاباً }}//
//
پایان خطبه اول-
__________________________
خطبه دوم:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الصّلاة والسلام علی سیّد النّبیین حبیب إله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد و علَی علیٍّ امیر المومنین و علی الصّدیقةِ الطّاهره سیّدةِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنةِ أجمعین و علی علی ِ بنِ الحسین و محمدِ بن علی و جعفرِ بن محمد و موسیَ بن جعفر و علیِ بن موسی و محمدِ بن علی و علیِ بن محمد و الحسنِ بن علی و الحجة القائم اَلمهدی . اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةِ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَویلَا.
صلوات…
مجدداً خودم و همه ی شما برادران و خواهران را به یاد خدا ، دعوت به تقوا ، پرهیز از گناه ، انجام واجبات ، تأکید دارم . مخصوصاً بهره گرفتن از این فرصت های مبارک . درآستانه ی أیام البیض و آغاز اعتکاف ، اعضاء انجمن های اسلامی دانش آموزان ، دانشجویان ، به محضر رهبر معظم شرفیاب شدند ؛ آقا تأکید داشتند ، از ماه رجب برای تقویت بُعد معنویت ، استفاده کنید . این ماه ها ، رجب ،شعبان ، رمضان ، بهار معنویت توصیف کرد ؛ فرمود شما در بهار عمرتان قرار دارید ؛ جوانی ؛ جوانی بهار عمر است . از این بهار معنویت استفاده ببرید . الحمدلله ، به برکت انقلاب و به برکت رهبری امام راحل و فداکاری شهدا ، این تحول مبارک ، این رویکرد در جامعه اتفاق افتاد ، در اقصی نقاط کشور ، شهرهای کوچک و بزرگ ، روستاها ، مومنین ، مخصوصاً جوانها ، اشتیاق فراوانی برای پیوستن به معتکفین دارند . هرسال که میگذرد ، بحمدلله استقبال بیشتر ، در همین مسجد مصلّی ، بیش از سیصد نفر از برادران و خواهران ، و در اکثر مساجد شهر هم همین گونه . برادران و خواهران معتکف حضور دارند ؛ و عمل ام داود را که سفارش شده برای روز نیمه ی ماه رجب ، هم اهل اعتکاف میتوانند این اعمال را به جا بیاورند ، و هم کسانی که معتکف هم نشدند . ولی به شرط اینکه سه روز روزه را گرفته باشند . عمل ام داود را گاهی من عرض میکردم فلسفه اش را ، امروز مباحث فراوان داریم ، ولی سعی میکنم مختصر توضیح بدهم ؛
ضمناً تشکر میکنیم از توضیحات خوب و تذکرات مفید جناب دکتر صفری که اگر واقعاً نکته های پزشکی را ، بهداشتی را ، مخصوصاً در مورد استفاده ی از غذا ، رعایت بکند آدم ، بیماری کمتر پیدا میکند ؛ حالا عمر دست خداست ؛ اما بیماری ، خودش یک گرفتاری است برای همه ی خانواده ها . امیدواریم که ان شاءلله هرچه که زمان میگذرد ، آگاهی مومنین و خانواده ها نسبت به اینگونه مسائل بیشتر و پایبندی هم افزایش پیدا بکند .
اعتکاف حد اقل سه شبانه روز در مسجد ماند است . کلمه ی اعتکاف در لغت ، خود را حبس کردن است ؛ در شرع و شریعت و در لسان روایت ، اعتکاف ، انسان خودش را در مسجد نگه بدارد . با قصد قربت ، حداقل سه شبانه روز . رسول خدا ، دهه ی آخر ماه مبارک رمضان ، ده شبانه روز را در مسجد معتکف میشد . حالا عمل ام داوود که روز نیمه ی ماه رجب ، سفارش شده ، شأن نزولش ، فلسفه اش را خیلی کوتاه عرض کنم.در مدینه ، محمدبن عبدلله حسن قیام کرده بود . از نوادگان امام حسن مجتبی .منصور دوانیقی لشگر فرستاد برای سرکوبی آنها.لشگریان منصور دوانیقی آمدند مدینه ، اینها را محمدبن عبدالله حسن و برادرش ابراهیم را کشتند ،عبدالله بن حسن ، پدر اینها را همراه جمعی اسیر گرفتند و به بغداد بردند . از جمله ی اُسرا ، مردی بود به نام داوود . این داوود ، مادرش مادر رضایی امام صادق سلام الله علیه هم بود . یعنی موقعی که داوود را شیر میداد ، امام صادق را هم شیر داده بود . لذا مادر رضایی امام صادق بود . این ایامی که داوود را به اسارت بردند بغداد ، خب مادر است دیگر ، شب و روز ، آرامش نداشت . گاهی خبر میرسید که کشتند ، گاهی خبر میرسید که نه ، اینها را هرروز شکنجه میکنند ، شلاق میزنند ؛ این مادر بی تاب بود . شب و روز ناله و گریه میکرد . در همین ایام و اثنا ، خبردار شد که آقا امام صادق مریض شد ؛ حالا سرماخوردگی پیدا کرد یا چه بود ؛ مادر رضایی است ، آمده به عیادت امام صادق . آمد و وارد شد ، نامش هم از قضا ، نام این خانم هم فاطمه بود . ام داوود کُنیه اش است به معنای مادر داوود . آمده بود به عیادت آقا امام صادق سلام الله علیه . یک قدری نشست احوال پرسید ، بعد خواست حرکت کند برگردد ؛ آقا امام صادق فرمود مادر ، از داوود چه خبر . تا گفت از داوود چه خبر ، مثل اینکه عقده ی ام داوود باز شد . بی اختیار به گریه افتاد ، شروع کرد به گریه کردن ، بعد گفت پسرم ، میدانی که من از او خبری ندارم . گاهی خبر یرسد کشتند ، گاهی خبر میرسد زنده اند و شکنجه شان میکنند ؛ شما دعا کنید ، شما دعا کنید که خداوند اگر زنده است به ما برگردانند ، اگر او را کشتند ، خدا او را غریق رحمت بکند . تا گفت که شما دعا کنید ، آقا امام صادق به خودش فرمود که : مادر ، شما چرا خودت دعا نمیکنی ، ایشان گفت که من شب و روز دارم دعا میکنم ؛ آقا امام صادق فرمود که دعاء استفتاح ؛ نه افتتاح . دعاء استفتاح ، دعای اجابت ، دعای نجاة . چرا از این دعا غافلی؟ این دعا درهای اجابت را میگشاید . فرشتگان استقبال میکنند این دعا را . و بشارت میدهند این دعا کننده را به بهشت و به رحمت خدا . این خانم گفت که آقا ، من نمیدانم این دعاء استفتاح که میگویی چیست و چه باید بکنم و چه دعایی بخوانم . آقا امام صادق فرمود که مادر ، ماه رجب نزدیک است ، سیزدهم ، چهاردهم ، پانزدهم رجب را روزه بگیر و بعد ، ظهر پانزدهم ، بعد از نماز ظهر و عصر ، سوره هایی از قرآن را برشمرد که بخوان ، دعاهایی را ، همان گونه ای که در مفاتیح دستورش هست ، این خانم گفت که یابن رسول لله ، اینجوری گفتی که من به خاطرم نمیماند . حضرت برای او مکتوب کرد ، نوشت و دستش داد . هنوز ماه رجب نشده بود ، قبل از ورود ماه رجب بود و او آمد انتظار کشید تا ماه رجب رسید ، سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم را روزه گرفت ، و روز پانزدهم بعد از نماز ظهر و عصر ، این ادعیه ، این قرائت قرآن را به جا آورد ؛ همان شب ، بعد از افطار ، بعد از نماز خوابید در عالم رویا ، چهره ی نورانی رسول خدا به او نمایان شد . در عالم رویا رسول خدا بشارت آزادی داوود را به این خانم داد . چند روزی طول نکشید ، به اندازه ی طی کردن فاصله ی بغداد تا مدینه بیشتر طول نکشید ، و پسرش داوود برگشت از حبس منصور دوانیقی ؛ لذا میگویند این دعاها و این اعمال ، مجرب است ، تجربه شده است . امیدواریم خدای رحمان این نماز ، این روزه ، این ادعیه را از همه ی معتکفین به لطف و کرمش قبول بفرماید ان شاءلله . و از دعاء خیر آنان ، ماها را هم نصیب و بهره ای عطا بفرماید .
دیروز سالروز انقلاب فرهنگی بود ؛ فرهنگ چیست؟ انقلابش چه باید باشد ؟ در سال پنجاه و هشت به فرمان امام راحل ، استعمار در یک مقطعی در کشور های اسلامی به یک شکلی عمل میکرد . آن شکل استعمار قدیمی ، الآن دیگر بر افتاد . حتی چیزی هم که از او به عنوان استعمار نو مطرح میکردند هم یواش یواش کهنه شده . مقام معظم رهبری میفرمود : امروزه استکبار دنبال نفوذ است . چه در بعد فرهنگی ، چه در بعد اقتصادی ، چه در بعد امنیتی ، دشمن میخواهد در درون جامعه ی ما عوامل داشته باشد ، نفوذ داشته باشد ، امنیت ما را به موقع به خطر بیاندازد . این را میگویند نفوذ امنیتی ؛ دشمن میخواهد در درون ما عامل داشته باشد ، ما را به یک کارهایی سرگرم کند که از آن کارهای اصلی باز بمانیم . این میشود نفوذ در بعد اقتصادی . آنچه که مورد نیاز جامعه است را غافل بشویم و به یک چیزهایی که مورد نیاز نیست و ضرورت ندارد سرگرممان نگه بدارند . میشود نفوذ . مخصوصاً نفوذ فرهنگی معنایش این است که باور های آحاد جامعه را دگرگون کنند . مخصوصاً نسل جوان را هدف قرار میدهند . بعد هم در یک بیان دیگر ، مقام معظم رهبری فرمود: بعضی ها کار فرهنگی را در داخل دانشگاه ها با کنسرت و اردوهای مختلط اشتباه گرفته اند . میگویند دانشجو باید شاد باشد . شادی سالم راهم کنید . یعنی این که شاد باشند درست . فتنه همیشه همین است . یک کلمه ی حق ر اآمیخته کردن با یک باطل . جوان باید شادی داشته باشد ، بله ، حقش است و راست است . اما نمیشود شادی سالم ، و شادی حلال؟ ؛ من یک بار اوایل انقلاب بود یک جا یک تئاتری را نشستم تماشا کردم ، حقیقتاً خیلی لذت بردم از آن تئاتر ، برای خاطر این که یک پیام جدی داشت . تئاتر ، اول تا آخرش میخنداند ، اما همین ضمن خنداندن ، یک پیام جدی ، شخصیت آدم بی نماز ، و شخصیت آدم نمازخوان را ترسیم میکرد . نمیخواهم حالا چون زمان میبرد وارد آن قضیه بشوم . پس میشود آدم سرگرمیای سالم ، اسباب شادی های سالم را فراهم کند . اینجور نیست که شادی ، معنایش این است که حتماً باید داخل حرام بشود ، تا شاد بشود . اگر حرام انجام ندادند شاد نمیشوند . آقا فرمود غربی ها چقدر از این مسائل ، از این اختلاط، از این کنسرت ها ، از این موسیقی ها بهره بردند ، که ما بهره برده باشیم ؟ اینکه برای نشاط بخشیدن به جوانان ، دانشجویان ، به اردوی مختلط ببریم یا کنسرت موسیقی در دانشگاه برگزار کنیم ، جزؤ غلط ترین کارهاست . آقا فرمود ها . حالا ما که جلوتر میگفتیم ، انواع مختلف طعنه و کنایه و حرف و حدیث و توهین و شایعه پشت سر بوده . اما مقام معظم رهبری میفرماید ، اگر بخواهیم سرگرمی و شادی دانشجویان را به اردوی مختلط به کنسرت موسیقی بگذرانیم ، اینها جزؤ غلط ترین کارهاست .
من امروز واقعاً باید از مدیریت و دست اندرکاران آموزش و پرورش تشکر کنم که در سالروز ولادت آقا امام جواد و در آستانه ی سالروز انقلاب فرهنگی ، آمدند یک کار فرهنگی انجام دادند ؛ میدانید که آستان قدس یک پرچم مخصوصی دارد . آن پرچم را آوردند در یکی از مدارس دخترانه ، دبیرستان دخترانه ی سعادت نصب کردند . خب همین پرچم را بچه ها ببینند ،که این چیست ؟ این آرم ، این رنگ ، که به نام قا امام رضا است . آقا امام رضا کیست؟ ، زندگی آقا امام رضا … ؛ خلاصه زمینه ساز است . همین ها میشود کار فرهنگی ؛ امام را بشناسد ، کلامش را بشناسد ، رفتارش را بشناسد ، و درس بگیرد .
همچنین دیروز سالروز تشکیل سپاه بوده . و یک جمله از امام راحل عرض کنم که در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه که به دیدار امام رفته بودند میفرمود : من از سپاه راضی هستم و به هیچ وجه نظرم از شما بر نمیگردد.
آن ایام خیلی تبلیغات سوء علیه سپاه داشتند . آقا ما ارتش داریم ، ما نیروی انتظامی داریم ، دیگر سپاه چرا . اگر میخواهد سپاه باشد پس ارتش را منحل کنیم . این بهانه های انچنینی را برای به هم ریختن اوضاع ، برخی از سیاسیون آن ایام داشتند .
میدانید به تبع سپاه و بسیج جمهوری اسلامی ایران ، حزب الله لبنان شکل گرفته و عَلَم مقاومت در برابر اسرائیل را بر افرشات . به اشاره ی آمریکا از همان ایام از ابتدای کار ، ابتدای شکل گیری حزب الله در جنوب لبنان به اشاره ی آمریکا ، پیاده نظام او در این منطقه ، مخصوصاً در این فرصت اخیر در حاشیه ی خلیج فارس ، نشستند ، حزب الله لبنان را جمعیت تروریستی بخوانند ؛ مقام معظم رهبری فرمود علیه حزب الله لبنان چقدر فعالیت تبلیغی و عملی کردند؟ .و در عین حال ، حزب الله پیکره ی رشید خود را در دنیای اسلام نشان داد و میدهد . گیرم فلان دولت فاسد ، وابسته ، توخالی ، با پول و دلار نفتی ، در بیانه ای حزب الله را محکوم کند ، چه اهمیتی دارد ؟ حزب الله و جوانان آن مثل خورشید میدرخشند . و مایه ی افتخار دنیای اسلام هستند . نیورهای مسلّحی که چه در درون جمهوری اسلامی ایران ، چه در خارج از جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران ، اهل مقاومت باشند ، زیر بار سازش در برابر استکبار نروند ، اینها را تروریست معرّفی میکند استکبار و عوامل آنها هم به تبع آنها این خط انحرافی را تعقیب میکنند . ولی بدانید ، یکی از مناسبت های همین هفته که سالروز شکست حمله ی نظامی آمریکا در ایران است ، یعنی همین یکشنبه ی پسفردا ، سالروز واقعه ی طبس ؛ این آیه ی شریفه ی قرآن را دقت کنید :{{ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ }} ای کسانی که ایمان آوردید ، نعمت خدا را برخودتان فراموش نکنید ، یادتان باشد ، {{ إِذْ جَاءتْكُمْ جُنُودٌ }} لشگریانی به سراغ شما آمدند برای نابودی شما ، برای از بین بردن شما ، {{ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا }} ، این آیه را بعد زا پیروزی انقلاب درست نکردند ، این آیه در قرآن شریف است . همین قرآن در عربستان سعودی هم هست ، مصر هم هست ، همین آیه را دارد . {{ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا }} خدا میفرماید ما در برابر آن لشگر ها باد فرستادیم ، تندباد ، گردباد ، {{ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا }} اینها لشگریانی بودند که دشمن اینها را نمیدید ؛ طوفان را ؛ {{ وَ کانَ الله بِما تَعمَلون بَصیرا}} . اگر واقعاً ما قدرت ایمانی مان را حفظ کنیم ، توکلمان را به خدا صادقانه داشته باشیم ، کمر همت را برای ادامه ی راه ، محکم ببندیم ، قطعاً بدانیم به قول امام راحل ، آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند . سایه ی جنگ را اقتدار ملت ، آمادگی ملت برای دفاع ، از سر ملت دور میکند . سایه ی جنگ با مذاکره دور نمیشود . سایه ی جنگ با کوتاه آمدن دور نمیشود . حد اقل آمریکایی ها تا یک قرن باید حادثه ی طبس یادشان باشد . به این زودی ها که نباید فراموش بکنند ؛ یک بار تجربه کردند ، برخورد نظامی با جمهوری اسلامی ایران را ؛ در آن شرایطی که جمهوری اسلامی موشک امروزی را در اختیار نداشت ؛ نیروی آموزش دیده ی امروزی را در اختیار نداشت ؛ لذا خدای رحمان یاری اش کرد ؛ تند باد آمد و طوفان گرفت صحرا را و هواپیماهای آمریکایی ها به همدیگر خوردند و افتادند .
سه شنبه سالروز وفات ابراهیم علیه السلام ، فرزند رسول خداست در سال دهم هجرت .
چهارشنبه سالروز شهادت سروان خلبان ، علی اکبر شیرودی ؛ پنجشنبه هم روز شوراها .
در نهایت ترجیع بند سخن ما در هر مجلس و محفل ، همه ی مومنین ، باید بحث اقتصاد مقاومتی باشد . مقام معظم رهبری فرمود : مجموعه ی دستگاه های اجرایی ، توانایی تحقق سیاست های اقتصاد مقاومتی را دارند . آشنایی دارد به امکانات کشور . میفرماید : میتوانیم ، میتوانیم . و باید مجلس شورای اسلامی در این مسیر دولت را کمک کند ، یعنی جاهایی نیاز به قانون داشته باشد . مقررات قانونی ، باید مجلس همراهی بکند ؛ فرمود ما دنبال بالا بردن انتظارات و توقعات از دولت نیستیم ، یعنی نمیخواهیم یک تکلیف ما لا یُطاق برای دولت درست کنیم ؛ یک چیزی که از عهده ی دولت برنمی آید از او بخواهیم . و در جریان مشکلات و کمبود ها هستیم ، اما باید با صرفه جویی در بعضی از بخش ها ؛ خلأ و کمبود را در برخی دیگر از بخش ها جبران بکنیم ؛ یعنی با مدیریت ، با تدبیر ، ای کاش ، ای کاش ، از همان سالی که مقام معظم رهبری ، بحث اقتصاد مقاومتی ، مدیریت جهادی را مطرح کرد ، اگر واقعاً جدی گرفته بودند ، خدا میداند دشمن الآن التماس میکرد برای گشودن باب مذاکره . هرقدر ما اشتیاق بیشتر نشان دادیم ، آنها نازشان را افزایش دادند .
داخل همین هفته بود که یکی از جانبازان عزیز دوران دفاع در جنگ داخلی ، جانباز بزرگوار ، حاج اسفندیار مِشکی ، به خیل شهدا پیوست ؛ جانباز هفتاد درصد بود . الحمدلله مومنین هم در تشییع جنازه ، هم در مراسم دیروزش حضور خوبی داشتند .
دو حادثه ی تلخ داشتیم داخل همین هفته ؛ یکی راجع به این برادر عزیز جانباز ؛ دیگری هم ورزشکار عزیز ، آقا مهرداد اولادی ، که از جمله قهرمانان ملی ، و کشوری بود ، متأسّفانه درگذشت ؛ ورزش هنر است و امتیاز است و مردم هم به ورزش و هنر علاقه دارند و این کار خوبی است . خدا رحمت کند مرحوم آقا شیخ محمود حَلَبی را ؛ سال هزارو سیصد و سی و هشت بود یادم است . آمده بود ساری منبر میرفت ، یک شب راجع به ورزش صحبت کرده بود . پیرمرد بود . برای خیلی ها غیر مترقبه بود که یک روحانی پیرمرد ، از یک جایی دعوت شده آمده آنجا ، ده شب دارد منبر میرود ، ولی یک شب راجع به ورزش داشت صحبت میکرد . میگفت برای اینکه مبتلا به دارو و درمان و قرص خوردن و شربت خوردن نشوید ، به ورزش روی بیاورید .
اینها سرمایه های کشورند ، سرمایه ی خانواده هستند .
(((به تبع هر هفته ، خطبه های حضرت آیت الله معلمی مزّین به نام شهدای شهرستان است که هفته ی ماضی ، و چند روز پیش رو ، سالگرد شهادت ایشان بوده است.))) و این برادر جانباز که پریروز تشییع شده مرحوم شهید حاج اسفندیار محسنی ، و همچنین نثار این جوان ورزشکار هم باشد همه باهم صلواتی هدیه فرمایید…
خب سالروز وفات عقیله ی بنی هاشم زینب کبری هم فرداست . فقط اجازه بدید یک کلمه عذرخواهی میکنم ، اگر هم یک قدری طول کشیده ماه رجب است و این مناسبت ها بوده .
عقیله ی بنی هاشم زینب کبری ، در همان دوران طفولیت ، یعنی شاید پنج سالش بیشتر نشده بود ، که روسل خدا زنده بود ، خوابی دید زینب ، خواب ترسناک ، در خواب دیده بود طوفان شدیدی هوا را گرفت ، آسمان تاریک شد ؛ و این طوفان و باد ، افراد را به ایسن سمت و آن سمت میبرد . عقیله ی بنی هاشم زینب کبری ، خوابش را اینگونه تعریف میکرد : میگفت من در خواب به درختی چسبیدم ، بغل کردم تنه ی درختی را گرفتم ؛ اما باد آن درخت را از جا کند ، آن درخت افتاد ، دو شاخه ی بزرگ داشت ، من به آن شاخه ها یکی بعد زا دیگری چسبیدم ، ولی باد آن شاخه ها را هم شکست و جدا کرد و از دست من رفت ؛ و بعد به یک شاخه ی دیگر آویختم ، آن شاخه ی دیگر هم شکست ؛ بیدار شده بود ، ناراحت بود از خواب خود ، آمد پیش جدّش رسول خدا ، خواب خودش را تعریف کرد . رسول خدااو را بغل کرد ، و بوسید و فرمود : ««أمّا الشّجرة فَهُوَ جَدُّک»» درختی را که بهش بغل زدی و چسبیده بودی جد توست . من بودم در عالم خواب . «« واما الغصنان ،الکبیران،فهما امک وابوک»» آن دو تا شاخه ، پدر و مادرت علی و فاطمه هستند . «« واما الغصنان الاخران »» آن دوتا شاخه های کوچکتر ، «« إخوانُکَ ألحَسَنان »» دنیا در مصیبت آنان سیاه و تاریک میشود . «« تسودّ الدنيا لفقدهم ، وتلبسين لباس المصيبة »» زینب ، تو باید محیّا و آماده بشوی ، لباس عزا بپوشی ؛ سلام و درود الهی بر او باد که رسالت قیام اباعبدالله را با اسارت خود و خطبه ی خود در مجلس عبیدالله زیاد و در مجلس یزید تکمیل کرد . ألا لعنةلله عَلَی القَوم الظالمین ؛
{{بسم الله الرّحمن الرّحیم وَالْعَصْرِ. إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ. إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ صَدَقَ اللهُ العَلیُّ العَظیم}}
پایان خطبه دوم-