خطبه های نمازجمعه هفتم خرداد نود و پنج قائم شهر توسط آیت الله معلمی – جوار مضجع شریف علامه طبرسی

خطبه های نمازجمعه هفتم خرداد نود و پنج قائم شهر توسط آیت الله معلمی – جوار مضجع شریف علامه طبرسی:

814416615_28752_5954359767877924110

:خطبه اول

اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ؛ سلامٌ علیکم جمیعاً و رَحمَةُ اللهِ و برکاتُه… ؛ أعوذُ بِلّله مِنَ الشَیطانِ الرَّجیم . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ . لا حولَ وَلا قُوَّةَ إلّا بِللّه ألعَلی العَظیم . حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیل ، نِعمَ المولَی وَ نِعمَ النّصیر . الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ . ألصّلاةُ وَ السّلامُ عَلی سَیِّدِ النَّبیین ، حَبیبِ إلهِ العالَمینَ أبِی القاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد و علی عِطرَتِهِ وَ أهلِ بَیتِهِ أجمَعین .

قال الحکیمُ فی کِتابِهِ الکَریم: {{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ؛ تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ ؛ مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَ مَاكَسَبَ ؛ سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ ؛ وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ؛ فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ}}

امیدواریم خدای رحمان ، همه ی ما را در دشمن شناسی ، دوست شناسی ، بصیرت مضاعف عطا کند ، دشمنان را بشناسیم و جریان دشمن را غفلت نکنیم ، جهاد کبیری که در قرآن مجید ، برای مقاومت در برابر دشمن آمده و مقام معظم رهبری هم در همین هفته ی ماضی در دانشگاه امام حسین «ع» در برابر تحصیل کرده های این دانشگاه ، سبزپوشان سپاه ، روی نکته ی جهاد کبیر ، یعنی در قرآن هم جهاد کبیر است و هم جهاد اکبر ، هم جهاد اصغر در آموزه های دین ما وجود دارد . جهاد کبیر ، جهاد مقاومت در برابر دشمن ، تسلیم خواسته های دشمن نشدن . از جمله مؤیدات این معنا ، همین سوره ی مبارکه ی {{ تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ }} شکسته باد ، دست قدرت ابی لهب ، و نابود میشود و نابود شده است ابی لهب . ابی لهب مظهر مقاومت در برابر رسول خدا ؛ مظهر استکبار و گردنکشی در برابر حق بود . نقطه ی مقابل ، مقاومت مومنین در برابر استکبار و عوامل استکبار خواهد بود . در هفته های گذشته ، راجع به نام ابولهب [گفته شد] . ابولهب کنیه است . مستحضرید که عرب ها نامی دارند ، لقبی دارند ، کنیه ای دارند . نام ابولهب را عبدالعزّی [گفته اند ] . در اکثر تفاسیر ، و تواریخ ما آمده است عبد العزّی . درواقع عبدالعزّی نام نیست و لقب است. لقب است و به جای نام استفاده میشد و می شود . واقعاً برای خودم هم جای ابهام داشت . چگونه عبدالمطّلب ممکن است فرزندش به این لقب یا به این نام مسمّی گردد ؟ . یک قدری خودم جست و جو کردم ولی در نهایت امروزه وسائلی که در اختیار نسل جوان ما قرار دارد ، وسائل تحقیقاتی ، استفاده ی از اینترنت ؛ استفاده از این ابزارهای پیشرفته ، کار را راحت تر کرد . بنده زاده ، دکتر مصطفی که رشته ی او تاریخ ادیان و تمدن اسلامی است ، با او در میان گذاشتم ، و ایشان تحقیق کرد به یک مطلبی از تاریخ الاصنام کلبی رسیده است . در ارتباط با همین موضوع ، به این معنا ، روایتی است «« لمّا نهی النبی عبادت العزی»» آنگاه که پیغمبر ، پرستش عزّی را ، که عزی نام بتی است ؛ باز در آیه ی دیگر قرآن در سوره ی نجم ، تعبیر به عزّی آمده ؛ {{أَفَرَأَیتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى، وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى}} ؛ بت های فراوانی ساخته بودند عربهای قریش ؛ عربهای جاهلیت ؛ اما سه تا بت بزرگ داشتند ؛ در میان این سه بت با اهمیت ، عزّی از اهمیت بالاتری برخوردار بود . این سه تا بت را تمثالی از ملائکه ، و ملائکه را معتقد بودند دختران خدا هستند . ««کانت اَعظم الأصنام عند قریش عزّی»» بزرگترین بت نزد قریش ، عزّی بوده . « لمّا نهی النبی عبادت العزی»» ، آنگاه که پیغمبر ، از پرستش بت ، نهی کرد . ، «« فأشتَدَّ ذلک علَی قریش»» این امر بر قریشیان سخت آمد . عادت کرده بودند . عادت . تغییر عادت کار دشواری است . همین هفته روز جهانی دخانیات را داریم . سیگار کشیدن ضرر دارد یا منفعت دارد؟ هیچ کسی تردید ندارد که سیگار کشیدن ضرر دارد . اما چرا میکشند؟میگوید عادت کردم . خب رها کن! میگوید ترک عادت سخت است . بت پرستی ، عادت نهادینه شده بود . سختشان آمده بود . ««مَرَضَ ابو اُحَیحَة»» بعضی از نسخه ها اُحَیحه دارد ، در بعضی از نسخه ها ابو اُصَیحه؛حالا یا اُحیحه درست باشد ، یا اُصَیحه ، یک آدمی از بت پرستان ، که نامش هم سعیدبن عاص است ، این آدم بیمار شده بود . در قسمت پایانی عمرش بود . ««الذی مات فیه»» آن بیماری که در همان بیماری مُرد و از دنیا رفت . ««فَدَخَلَ عَلَیه ابولهب»» ابولهب آمده بود به عیادت او ؛ ««یَعوده ، فَوَجَده یبکی»» دید که این آدم ، سعید بن عاص ، سخت گریه میکند . ««فَقال ما یبکیک؟»» ابولهب به او گفت چرا گریه میکنی؟ . مرگ برای همه هست ، همه باید بمیریم . ««یا ابا احیحه ، أمِنَ الموت تبکی؟»» آیا از مرگ نگرانی و گریه میکنی «« وَ لابُدَّ مِنه»» خب مرگ چاره ای ندارد ، همه باید بمیریم . آرام باش ، گریه نکن . ««قال لا»» آن آدم بیمار ، ابو احیحه ، گفت که نه ، من برای مرگ گریه نمیکنم . ««وَلاکِنّی أخاف أن لا تُعبَدَ العُزّی »» من میترسم بعد از من عزّی پرستش نشود . مثل اینکه مثلاً یکی خدمتگزار یک بقعه ی متبرکه ای هست . بگوید من میترسم بعد از من احترام این بقعه را نگه ندارند . در مثل مناقشه نیست . شبیه این معنا . گفت من میترسم بعد از من عزّی پرستش نشود . ««قال ابولهب »» ابولهب برگشت به این آدم گفت: کجای کاری . ««والله ما عُبِدَت حیاتُکَ لِأجلک»»عزّی در حال حیات تو مگر برای خاطر تو بندگی شده بود؟ او خودش را خدمتگزار بتکده ی عزّی میدانست ، خود را خدمتگزار عزّی میدانست . ابولهب به او میگوید : مگر برای خاطر تو مردم عزّی را پرستش میکردند؟ ««وَلا تُترَک عبادتُها بعدک لموتک»» بعد از مرگ تو هم پرستش عزّی از دست نخواهد رفت ، ترک نخواهد شد . نگران این معنا نباش. ««فقال ابو احیحه : الآنَ عَلِمتُ أنَّ لی خَلیفة»» این ابو احیحه گفت الان آرام شدم . الان فهمیدم که من جانشین دارم . یعنی بعد از من ، شما (ابولهب) جای مرا پُر میکنی . ««وَ أعجَبَه شِدَّتَ نَصبِهِ فی عبادتها»» خوشش آمد از شدّت استقامت ابولهب در پرستش بت . از آن لحظه حاضرین در مجلس ، ابولهب را عبدالعزی می خواندند . پس اسم عبدالعزی اسمی نبود که عبدالمطلب بر او نهاده باشد . نامی را که عبدالمطلب نهاده بود ، عبد مناف بود . نام پدر خود را بر فرزندش نهاده بود . اما به واسطه ی این خصلت و این روحیات و این وابستگی به بت ، او را عبدالعزی لقب دادند . عبدالعزی شده لقب او . {{؛ مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَ مَاكَسَبَ}} . مال دنیا خوب است . نعمت خداست . اگر انسان از یاد خدا غافل نشود . اما اگر انسان در مال دنیا غوطه ور شود و از یاد خدا غافل شود ، آن مال بلای جان او خواهد بود . {{؛ مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَ مَاكَسَبَ ؛ }} مال دنیا او را بی نیاز نمی سازد . مال دنیا او را نجات نمیدهد از عذابی که او پیش رو دارد . در سوره ی مبارکه ی انفال ، آیه ی بیست و هشت ، {{اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ}} بدانید ، مال شما ،اولاد شما ، وسیله ی آزمایش و آزمون شماست . {{ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظيمٌ}}اگر مال ، شما را از یاد خدا غافل نسازد ، اگر اولاد ، شما را از یاد خدا غافل نسازد ، اگر امر و نهی الهی را تبعیت بکنید ، نزد خدا اجر بزرگی خواهد بود . «« عن الصادق ع »» از آقا امام صادق نقل شده که حضرت فرمود : «« قیل لِأمیرالمومنین عِظنا وَ أوجِز»» امام صادق نقل می کند: یکی به امیرالمومنین علی ابن ابی طالب عرض کرد : یا ابالحسن ، موعظه کن ما را ، ««وَ أوجز»» کوتاه باشد . کما اینکه گاهی منبر و خطبه ها طولانی بشود ، شنونده خسته میشود ، این آدم هم به امیرالمومنین عرض کرد ««یا ابالحسن عِظنا وَ أوجز»» موعظه کن ما را که کوتاه هم باشد . ؛ ««فقال امیرالمومنین: الدنیا حلالها حساب»» دنیا حلالش حساب دارد ؛ یعنی از راه حلال اگر به دست آوردی ، میپرسند چه کردی . ««وَ حَرامها عِقاب»» اگر از طریق نامشروع و از راه حرام به دست آوردی ، همان به دست آوردن ، عقاب و کیفر دارد . چه رسد به مرحله ی مصرف که بپرسند چه کردی ؟ ؛نه ، نوبت به آنجا نمیرسد . از همان مرحله ی کسب و به دست آوردن نامشروع ، عِقاب آغاز میشود .««وَ أنّا لَکُم بِرَوح»» کجا شما آسوده خواهید بود ، ««وَ لَمّا تَأَسّوا بِسُنَّةِ نَبیِّکُم»» شما که به سنت پیغمبرتان تأسی نجستید ، کجا آسوده و آرام خواهید بود ؟ ««تَطلبون ما یطغیکُم»» میطلبید چیزی را که شما را به طغیان میکشاند . ««وَلاتَرضَونَ ما یُکفیکُم»» به آن اندازه که کفایت بکند زندگی شما را راضی نمیشوید ، قانع نمیشوید ؛ خرسند نمیشوید.یعنی گرفتار حرص میشوید . حالا ابولهب حریص دنیا بود و داشت ، اما {{؛ مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَ مَاكَسَبَ}} مال دنیا نتوانست او را بی نیاز گرداند از گرفتاری ها نجاتش دهد ، بلکه او در برابر گرفتاری هایی که پیش رو بوده سخت مبتلا گشت . برای خاطر اینکه {{ سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ}} عنقریبٍ به رو در خواهد افتاد در آتش سوزنده ی جهنم ؛ همین اتفاق هم افتاد که سرانجام کارش در همین دنیا به نکبت کشیده شد ، و عبرت ناس در یک مقطعی قرار گرفته بود .امیدواریم خدای رحمان همه ی ما را آنی و لحظه ای از یاد خودش غافل نسازد . توفیق پیدا کردیم امروز در این مکان .مکان ، بسیار ارزشمند . هم مزار شهدا ، هم مزار مومنین ، و هم مزار مردی بزرگ . تشکر میکنم از همه ی عزیزان ، برادرانی که زحمت کشیدند ، مقدمات کار را فراهم کردند تا یک بار دیگر نماز جمعه در این محل اقامه بشود . از پیشگاه خدای رحمان ، برای همه ی مدفونین در این محوطه ، برای شهداء گرانقدر ، سرداران شهید ، همه ی شهداء منطقه ی بالاتجن ، که به همّت عزیزان ، به همت پیشکسوتان ، بنا است هفته ی آینده ، یادواره ی بزرگ شهدا در این محل برگزار بشود ، مقدّمتاً امروز حضور شما مومنین ، اقامه ی نمازجمعه ، در این جایگاه مقدس ، در جوار مردی بزرگ ، از خدمتگزاران مکتب اهل بیت ؛ این مقبره ، صاحبش نامش احمد ، کنیه اش ابو منصور است ؛ احمد ابن علی ابن ابی طالب . پدرش علی بود و جدّش ابوطالب ؛ابومنصور احمدبن علی بن ابی طالب . چند سال قبل از دنیا رفت ؛ قریب به نهصد سال قبل از دنیا رفت . صاحب این بقعه ، شیخ طبرسی صاحب احتجاج است ، و استاد علّامه ابن شهرآشوب ؛ از قضا بر حسب نقلی که مدوّن شده ، داخل همین هفته ، سالگرد درگذشت این عالم بزرگ ، ابن شهرآشوب است . که ابومنصور احمدبن علی بن ابی طالب ، صاحب احتجاج ، استاد ابن شهرآشوب است ؛ آنوقت این ابن شهرآشوب درباره ی استاد خود ، چه تعبیراتی دارد ، یک کتابی از ابن شهرآشوب مانده به نام «معالم العُلَما» ؛ این کتاب مال ابن شهرآشوب است صاحب «مناقب» ؛ از این بزرگوار ، با این تعبیر ، میفرماید: ««شیخی»» یعنی استاد من ؛ ««احمد بن علی بن ابی طالب الطبرسی»» «« لَهُ کتاب الکافی فی الفقه»» میگوید کتابی دارد بنام الکافی درباره ی مسائل فقهی ؛ ««حَسَنٌ»» کتاب نیکویی است . «« الإحتجاج ، مفاخرة الطالبیة، تاریخ الأئمّه ، فضائل الزهرا ، کتاب الصلاة»» هفت کتاب تألیف این عالم بزرگ بود ، ولی از مظلومیتش غیر از احتجاج ، بقیه ی کتابهایش نمانده است ، تا در این عصر به چاپ برسد . یعنی دستنویسی میکردند ؛ امکانات محدود بوده ؛ کجا مانده ، متأسفانه تلف شده . یا در آن حمله ی مغول به ایران که خیلی از کتابخانه ها را سوزاندند ؛ شاید از دست رفته باشد ؛ مرحوم خوانساری ، کتاب گرانقدرش روضات الجنّات ، درباره ی علما ، مطالبی دارد ، از جمله میرسد به علامه ی طبرسی ابومنصور احمدبن علی ابن ابی طالب ، میگوید ««إنّ هذا الرجل »» این مرد ، ««مِن أجِلّاء اَصحابنا المتقدّمین»» از أجلّه ی اصحاب ، یعنی از افراد جلیل القدر اصحاب است ، متقدمین ما . ««وَ إنّ کتاب الإحتجاج کتابٌ مُعتَبَرٌ مَعروفٌ بین الطائفه»» کتاب احتجاجش معتبر و معروف است بین طائفه ی امامیه ی اثنی عشریه . مرحوم مجلسی ، علامه ی مجلسی ، چهارصد سال قبل ، درباره ی کتاب احتجاج ، این تعبیر را دارد ، ««کتاب الإحتجاج مِن الکُتُب المعروفة المتداولة وَ قَد أثنی ابن طاووس علی الکتاب وَ علی مؤلّفه»»مرحوم مجلسی میگوید سید بن طاووس تعریف این کتاب را کرد ، تعریف مؤلّف این کتاب را کرد . و در مرحله ی اخیر ، شیخ حُرّ عاملی ، کتابی دارد به نام عمل العامل ؛ درباره ی علامه ی طبرسی صاحب احتجاج: «« هُوَ عالم الفقیه»» دانشمند با بصیرت . «« فاضلٌ مُحَدِّث»»حدیث گر فاضل ، نه تنها ناقل باشد ، بلکه صاحب فضل بوده ؛ صاحب فهم بالا بوده ؛ ««ثقة»» مورد اعتماد ؛ یعنی آنچه را که او نقل کرد مورد قبول بزرگان از علما بود . ««لَهُ کتاب الإحتجاج علی اهل اللجاج»» آنهایی که ناسازگارند ، برای خاموش ساختن ناسازگاران ، برای خفه کردن بد زبانها ، ایشان این کتاب گرانقدر را جمع آوری کرد . احتجاج پیغمبر ، احتجاج امامان معصوم ؛ کتاب بسیار ارزشمندی است ، هرکسی که این کتاب را مطالعه کند ، هم به معارف بلند مکتب اهل بیت که همچون چشمه ی زاینده ای که همواره فوران میزند، لحظه به لحظه محصول جدید میدهد؛ واقعاً در روزگار خودمان ، چیزی شبیه به سخنان مقام معظم رهبری امروز، کلمات امام راحل دیروز ؛ شما ببینید ، الآن بیست و چند سال از رحلت امام گذشت ؛ کمتر هفته ای است که مقام معظم رهبری یک بار ، دوبار ، سه بار سخنرانی نداشته باشد ؛ اما اگر پیگیری کنی ، میبینی همیشه سخنان نو است . همانند یک چشمه ای که این لحظه آبش جریان پیدا کرد ، لحظه ی دیگر همان آب قبلی نیست . بلکه آب جدید جریان پیدا میکند . فَیَضان دارد ، فَوَران دارد ؛ جوشش دارد . احتجاجاتیکه در این کتاب از رسول خدا نقل شده ، از امامان معصوم نقل شده ، اگر انسان دقت کند ، به یک معارف بلندی دست پیدا میکند . ««کتاب الإحتجاج علی اهل اللجاج کثیرالفوائد»» این را شیخ حُرّ عاملی میگوید . میگوید: فوائد فراوانی دارد این کتاب ؛ خوشبختانه اخیراً به فارسی هم ترجمه شده . خدا رحمت کند مرحوم حجّة الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین نواب ، امام جمعه ی قبلی قائم شهر ؛ اقدام کرده بود برپایی یک کنگره برای تبیین مقام علمی این شیخ بزرگ ، این انسان ارزشمند ، این انسان ولایی ، الهی ؛ یعنی واقعاض خدا را به معنای صحیح بندگی کرده بود . ارادتش را به اهل بیت ، تولّی خودش را نشان داد با جمع آوری کتاب احتجاج . یک اثر ماندگار از اخلاص او ؛ فضای این بقعه ، یک فضای معنوی ، و یک فضای ارزشی است ، از پشگاه خدای منان برای روح این مرد بزرگ ، و برای همه ی عالمان خدمتگزار ، برای امامان جمعه ی پیشین ، مرحوم آقای نواب ، مرحوم حجّة الاسلام والمسلمین حاج آقای روحانی زاده ، طلب رحمت و رضوان از خدای رحمان داریم ، نثار ارواحشان باشد صلواتی هدیه فرمایید .

إِنَّ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ وَ أَبْلَغَ مَوْعِظَةِ کتاب الله العزیز الحکیم ،. {{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ؛ تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ ؛ مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَ مَاكَسَبَ ؛ سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ ؛ وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ؛ فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ}}

پایان خطبه اول//

 

 

 

خطبه دوم:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الصّلاة والسلام علی سیّد النّبیین حبیب إله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد و علَی علیٍّ امیر المومنین و علی الصّدیقةِ الطّاهره سیّدةِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنةِ أجمعین و علی علی ِ بنِ الحسین و محمدِ بن علی و جعفرِ بن محمد و موسیَ بن جعفر و علیِ بن موسی و محمدِ بن علی و علیِ بن محمد و الحسنِ بن علی و الحجة القائم اَلمهدی . اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةِ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَویلَا.

صلوات…

««عن امیرالمومنین أنَّه قال: طوبی لِمَن أخلَصَ لِلّه ألعبادةَ وَ الدّعا ، وَ لَم یَشغَل قَلبَه بِما تَرا عَیناه ، وَ لَم یَنسِ ذِکرالله بِما تَسمَعُ اُزوناه»» امیرالمومنین سلام الله علیه میفرمود : گوارا باد ، خوشا به حال کسی که بندگی اش را برای خدا خالصانه به جا آورده باشد . مخصوصاً این ایام ، ماه عظیم الشأن شعبان سات ؛ ماه پیامبر عظیم اسلام است ؛ ماه استغفار ، ماه توبه ، ماه تطهیر برای کسب آمادگی جهت ورود به ضیافت الله . ؛ آنچه که از زرق و برق دنیا ، چشم انسان می بیند ، دل را مشغول نسازد ؛ دل ، خانه ی پاک است و محل ذکر و یاد خدا باید باشد ، نباید دل آلوده به غیر خدا گردد . گوشهای انسان چیزهایی را میشنود ، نباید شنیدن چیزها فراموشی دهد انسان را از یاد خدا واز ذکر خدا . که بهترین حالت یاد خدا ، و بهترین سرمایه برای انسان یاد و بندگی حضرت حق خواهد بود ، مخصوصاً در این ماه های شریف ، ماه شعبان ، و ماه بزرگ رمضان را پیش رو داریم و ماه ضیافت الله . باید آماده باشیم . بار دیگر خودم و همه ی شما برادران و خواهران را به پرهیز از گناه ، به انجام واجبات ، به حفظ حرمت ماه شعبان ، به حفظ حرمت ماه رمضان تأکید و سفارش دارم . امروز آغاز دهه ی بهداشت مساجد ؛ نظافت مساجد ؛ نکوداشت مساجد ؛ در طول سال ، یک بار خانه تکانی ، برای اینکه ماه رمضان ، ماه ضیافت الله است . ماه رمضان ،حضور اهل ایمان در مساجد گسترده تر خواهد بود .خوشا به حال آنهایی که خدمتگزاری میکنند ، دستیاری میکنند ابراهیم خلیل را ؛ چون نظافت مسجدالحرام ، فرمان خدا بود به ابراهیم و اسماعیل. به تبع این فرمان ، هرکه مسجد را نظافت کند ، محیّا برای ورود مهمانان خدا ، بندگان مومن ، محیا بسازد مسجد را ، او دستیاری میکند این پیامبر بزرگ اولوالعزم را ؛ ان شاءلله مأجورند . امروز ساعت سیزده و چهل و هشت دقیقه اگر خدا کند که ابر کنار برود ، آفتاب نمایان بشود ، هرچیزی که سایه دارد ، جهت سایه رو به قبله است . مومنین ، جلوی ضرر را هروقت بگیریم منفعت است . دوستان هرکجا میخواهند مسجد بسازند ، من همین الان اتمام حجت میکنم ، این خبر را به دیگران هم بسانید ؛ اگر صدا بزنید ، همان موقع رنگ ریختن ، همان موقع پی کندن ، اگر دعوت کنید ؛ لازم نیست که بسازید و بعد برای افتتاحیه ما را دعوت کنید ؛ نه ؛ می آییم کنار شما حضور پیدا میکنیم ، تا جایی که واقعاً می فهمیم و مقدورمان هست جهت قبله را برایتان شناسایی میکنیم . گاهی مومنین هزینه میکنند ، زحمت میکشند ، خرج کردند ، مسجد ساختند ، ولی متأسفانه محراب هم کاشی کاری شده ، ولی خلاف جهت قبله ؛ حالا مگر ، مثلاً ما اگر محراب ساختیم و کاشی کاری کردیم ، تزیین کردیم ، خیلی هم هزینه کردیم ، جهت قبله نبود ، مگر آن جهت قبله میشود ؟ خب نمیشود . الآنه بحمدلله کار خیلی آسان هم شده ، حالا که امروز که آفتاب و سایه نشان میدهد ، این تلفن همراه ، خیلی از این تلفن ها جهت قبله را دقیق نشان میدهد . اگر تلفن همراه را بردارید ، باز کنید ، آنهایی که آشنا هستند مطلع هستند ، جهت قبله را خیلی روشن و دقیق میتوانند دریافت کنند .

خب مستحضرید که اجلاس مرحله ی پنجم مجلس خبرگان داخل این هفته ی گذشته ، با پیام رهبر معظم انقلاب آغاز شده بود . ودر نهایت هم با شرفیابی اعضا به محضر رهبر معظم انقلاب و سخنان مثل همیشه حکیمانه و راهگشا و نو ، که نکات بسیار ارزنده ای در سخنان مقام معظم رهبری بود ختم پیدا کرد . آقا در این بیانات ، اولاً بخشی مربوط به مجلس خبرگان ، هویت مجلس خبرگان ، مسیر مجلس خبرگان ، وظیفه ی اختصاصی خبرگان و وظایف عمومی خبرگان را تبیین فرموده بود . جان سخن ، سخنی که مربوط به نظام ، مربوط به کشور ، مربوط به انقلاب ، فرمود: بای دکشور را مقتدر ساخت ؛ مقتدر ؛ اقتدار یعنی قدرت ؛ قدرت تنها قدرت نظامی نیست ، قدرت علمی ، قدرت صنعتی ، قدرت اقتصادی ، ؛ ببینید اگر یک سخنی گفته میشود ، تصور نکنید فلانی دارد فلان مطلب را انتقاد میکند ، فلان یکی را تأیید میکند ، نه . واقعاً هر شنونده باید سخن را با معیار عقلی خود بسنجد ؛ اگر سخن ناحق است بعد تذکر بدهد . اگر سخن را حق دریافت کرد باید طالب باشد ، مطالبه بکند . واقعاً آگاهی جامعه ی ما ، دولتمردان ما را کمک میکند ؛ استکبار جهانی ، به دولتمردان ما فشار می آورد ، که در برابر خواسته ی آنها کوتاه بیایند ؛ اما اگر اندیشه ی ناب اسلام ، اندیشه ی ناب انقلاب ، فراگیر بشود در جامعه ، مسئولین ما در برابر عوامل بیگانه ، به رخ میکشند که ملت ما خواهان این مطالبند ؛ مردم ما خواهان این مسائلند ؛ آنوقت برای خود احساس قوت و قدرت میکنند در استقامت ؛ ببینید این که آقا فرمود باید کشور را مقتدر ساخت ، کشور قوی از مستکبرین امتیاز میگیرد ؛ ولی اگر کشور ضعیف باشد ، مستکبرین امتیاز میگیرند و بر سر این ملت میزنند . فرمود اگر پذیرفتند که ما در داخل کشور غنی سازی داشته باشیم ، این برای این بود که غنی سازی ما به بیست درصد رسیده بود ؛ ولی از اول ، آمریکایی ها به هیچ وجه ، نظر خیر نداشتند . خدا میداند من خودم از آقای دکتر روحانی که آن ایام مسئول تیم مذاکره کننده بود ، ایامی که در شورای امنیت مسئولیت داشت ، مسئول تیم مذاکره بود ، حضوراً من با خود ایشان صحبت کردم ، که آقا ، آمریکا چه حقی دارد آن سرِ دنیا ف ما این سرِ دنیا در مملکت خود چه کار داریم میکنیم؟ ما که دنبال سلاح هسته ای نیستیم ؛ این ملت تابع رهبرند ، این دولت تابع رهبر است . بعد برگشت و فرمود : آقای معلمی ، چه میگویی ما دنبال سلاح هسته ای نیستیم؟ آنها میگویند شما حرف هسته ای را نزنید ؛ اجازه ی حرف هسته ای را به ما نمیدادند ؛ حالا مقام معظم رهبری همین را در همین بیاناتشان تأکید داشتند ؛ فرمودند که : اگر پذیرفتند که غنی سازی داشته باشیم ، برای این بود که غنی سازی ما به بیست درصد رسیده . حالایی که تا بیست درصد رسید ، البته ادامه اش تا رسیدن به نود و نه درصد ، نود درصد ، صد درصد ، سختی کار تا همین بیست درصد بوده ؛ بعد دیگر به قول عامیانه روی ریل میافتاد و غنی سازی افزایش پیدا میکرد ؛ آنها اگر الآن پذیرفتند ما سه درصد غنی سازی داشته باشیم ، برای اینکه دیدند اگر نپذیرند ، ما داریم اوج میگیریم . داریم بالا میرویم . حالا در ادامه آقا فرمود: دوستان عزیز ما میگویند در مذاکرات هسته ای امتیاز گرفتیم . خب ، میشنویم دیگر . بعضی ها در صحبتهای شان میفرمایند ما با مذاکره امتیاز گرفتیم .این مذاکره نبود به ما امتیاز داد . مذاکره را خودشان خواستند. من نمیگویم اگر خدای نکرده جنگی پیش بیاید آمریکا شکست میخورد ؛ این را عرض نمیکنم . اما واقعاً این را مدعی هستیم که آمریکا از درگیری مستقیم با جمهوری اسلامی در هراس است . آقا فرمود دوستان عزیز ما میگویند در مذاکرات هسته ای امتیاز گرفتیم ؛ وطرف های مقابل ، صنعت هسته ای ایران را پذیرفتند . این مسأله البته بعد از عینی شدن اقتدار ایران ، یعنی غنی سازی بیست درصد حاصل شد . چرا که همه میدانند در غنی سازی رسیدن به بیست درصد ، دشوار ترین مرحله ی کار است . نوزده هزار سانتری فیوژ به کار افتاده بود . در حالی که بار اول میگفتند یک دانه را حق ندارید شما به کار بیاندازید . دشمن زمانی حاضر نبود حتی یک سانتریفیوژ را در ایران بپذیرد ؛ از مواجه شدن با قدرت هسته ای کشور ، مجبور به پذیرش شد ؛ در واقع این امتیاز را آمریکایی ها ندادند ؛ بلکه ما در پرتوِ قدرت خود گرفتیم . ان شاءلله با عینی شدن نتایج اقتصاد مقاومتی و قدرت گیری اقتصاد کشور ، دشمن بی اثر بودن حربه ی تحریم را درک خواهد کرد . در اقتصاد هم ؛ شما ببینید همین الآن خیلی راحت ، نمایندگان مجلس آمریکا ، آمدند مصوبه ای گذراندند که دولت آمریکا حق ندارد آب سنگین از دولت جمهوری اسلامی ایران خریداری بکند . خب در خود برجام ، یک ماده این بود که ایران ، آب سنگین را نگه ندارد ، بفروشد به آنها ، آنها هم پذیرفتند که بخرند ؛اما حالا پشت سر ، بعضی از خود مسئولین ما میگفتند آمریکایی ها دبّه در آورند ، آمدند مصوّب کردند که آمریکا حق ندارد از ایران آب سنگین را بخرد ، بعد یکی دیگر هم بی حیاتر ، از مسئولین آمریکایی گفته بود که اگر ایران میخواهد از مزایای برجام بهرهمند بشود ، نباید آزمایش موشکلی داشته باشد ؛ همانی که آقا میفرمود آنها ، آمریکایی ها هرروز یک بهانه ی جدیدی ساز میکنند . میبینیم دارند بهانه میگیرند ؛ باید باورمان بیاید ، یعنی دولت و ملت باورمان بیاید ، که باید سعی کنیم روی پای خود بایستیم ؛ انتظار اینکه آمریکایی ها قانع بشوند ، خوششان بیاید و کمکمان کنند ، ما با کمک آنها پیشرفت کنیم ، انتظار بیهوده ای است . آنها انتظار نداشتند ما انقلاب کنیم ، اما انقلاب کردیم ؛ الآن راضی ساختن آمریکا ، آن آخر خط را به شما عرض کنم: راضی ساختن آمریکا یعنی نعوذ بللّه برگشتن به سی و هشت سال قبل . مصر را سرکوب کردند ؛ انقلاب مردم مصر را سرکوب کردند ؛ اینجا را میخواهند با این شیوه ها ؛ ولی کور خواندند ؛ این ملت بصیرند و آگاه . اگر رأی دادند و دولتی را سر کار آوردند ، در طول چهار سال مینگرند ؛ امیدواریم خدا کند همین دولت موفق بشود ؛ در این فرصت باقیمانده راه اصیل انقلاب ، راه شهدا ، راه امام ، راه ولایت ، راه امامت را قرص و محکم بگیرد و بچسبد . ببینید ، الآن وزیر اقتصاد داخل همین هفته آمد و فرمود که در آمدهای مالیاتی تکیه گاه اصلی دولت میشود ؛ من هم عرض میکنم مالیات وظیفه ی مومنین است . باید مالیت را بپردازند ؛ اما این معنایش نیست که یکجانبه دولت هرچه هزینه دارد بیاید برای افزایش مالیات اقدام بکند ؛ که ما اینقدر هزینه داریم ، الآن کم داریم ، پس مالیات را افزایش دهیم . دولتمردان ؛ بیایید یک قدم هم نشان بدهید که ما هزینه را کم کردیم . چقدر هزینه ی جاری تشریفاتی در دستگاه ها وجود دارد ؟ ؛ چرا بر مردم سخت بیاید؟ خب این که درست نیست . افزایش نا عادلانه ی مالیات ها که درست نیست جناب وزیر اقتصاد . جناب مدیر کل اقتصاد . اگر باید با مالیات اداره بشود ، مالیات وظیفه است . اما باید عادلانه باشد . نه اینکه فشار بیاید روی مردم . اگر میخواهی مثلاً ده ریال مالیات را افزایش بدهی ، هشت ریال هزینه را هم کم کن . هزینه های جاری . وزیر نفت داخل هفته ی قبل فرموده بود که صدور نفت ما در پسابرجام ، دوبرابر ایام تحریم شده . خب اگ صدور نفت دوبرابر شده ، پس مالیات را نباید سخت تر بگیرید ، مالیات مشابه همان سال قبل باشد . حالایی که نفت دوبرابر دارد صادر میشود ، متأسفانه متأسفانه در سطح کلان ، هزینه های ما سرسام آور است . حالا یک بخشش افشا شده که حقوق چند ده ملیونی فیشهایش در آمده . این که مال دولت قبل نیست . این که دیگر الآن سه سال از دولت قبل گذشته . اقدامات اصلاحی در اقتصاد که اقتصاد را کمک بکند را باید جامعه و مردم ما ببیند و لذت ببرند ببینند یک قدم اصلاحی در کم کردن هزینه ها برداشته شده . صرفه جویی. حالا دست ما به دولت نمیرسد ، صدا ان شاءلله میرسد. ولی در زندگی شخصی خودمان هم مومنین ، آقایان ، خانم ها ، خواهران ، صرفه جویی را فراموش نکنیم ؛ در همه ی شئونات ؛ از مصرف آب گرفته در خانه تا مصرف برق تا مصرف دستمال کاغذی ؛ از جمله چیزهایی که واقعاً مصداق اصراف است در جامعه ی ما ، مصرف کاغذ ؛ بی حد و اندازه . واقعاً مصرف کاغذ از مصادیق بارز اصراف ، تبذیر ، بریز و بپاش در جامعه ی ماست .

یکشنبه بیست و دوی شعبان سالروز درگذشت ابن شهرآشوب . پنجشنبه هم سالروز سخنرانی تاریخی امام در مدرسه ی فیضیه در سال چهل و دو ، سیزده خرداد بود و منجر شد به پانزده خرداد ، شب قبلش امام را دستگیر کردند و به تهران برده بودند و روز پانزده خرداد ، مردم در حمایت از امام به خیابان ها ریختند ؛ و جمعه ی آینده هم سالروز ارتحال ملکوتی امام راحل است .

(((به تبع هر هفته ، خطبه های حضرت آیت الله معلمی مزّین به نام شهدای شهرستان است که هفته ی ماضی ، و چند روز پیش رو ، سالگرد شهادت ایشان بوده است.))) نثار ارواح این عزیزان و همه ی شهداء این شهرستان و این منطقه ی بالاتجن ، شهداء مدفون در این محوطه ، همه باهم صلوات بر محمد و آل محمد .

در پایان هم مجدداً از حضور همه ی شما برادران و خواهران، از همه ی دست اندرکاران تشکر و تقدیر داریم ، امیدواریم خدای رحمان به همه ی شما جزای خیر مرحمت بفرماید ان شاءلله . ان شاءلله فراموش نمیکنید یادواره ی شهدا هم که اینجا برگزار میشود با استقبال خوب و چشمگیر شما عزیزان باشد . پروردگارا در این مظنه ی استجابت دعاهای ما را مستجاب بگردان . همه ی ما را به کرمت ببخش و بیامرز ، گذشتگانمان را ببخش و بیامرز ؛ عزت اهل ایمان ، عزت انقلاب اسلامی ایران را مستدام بدار.رهبر معظم را طول عمر و دوام صحت عطا بفرما . شرّ اشرار و اجانب از سر مومنین دور بگردان.

و آخِر دعوانا أن الحمد لله ربّ العالمین ؛ {{ قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ ؛ اللهُ الصَّمَدُ ؛ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ؛ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ}} پایان خطبه دوم//

دیدگاهتان را بنویسید