خطبه های نمازجمعه بیست و ششم خرداد هزار وسیصد و نود و شش قائم شهر – خطیب : آیت الله معلمی

mtex_img_1708.jpg

خطبه اول:
دانلود فایل با لینک مستقیم
  

سلام علیکم جمیعاً و رحمة الله و برکاته

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر الحمد لله ربّ العالمین الصلوة و السلام علی سید النبیِین حبیب اله العالمین ابالقاسم المصطفی محمد (ص) و علی علیٍ امیرالمومنین و علی الصدّیقة‌الطّاهرة سیدة نساء  العالمین و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة اجمعین و علی التسعة معصومین من ذرّیة الحسین.

قال الحکیم فی کتابه الکریم

بسم الله الرحمن الرحیم

«ان المصّدّقین و المصّدّقات و اقرض الله قرضاً حسناً یضاعف لهم و لهم اجرٌ کریم»

امیدواریم که خدای رحمان به همه ما توفیق عبودیت و بندگی از اقامه نماز و انفاق فی سبیل الله مرحمت بفرماید و ان شاءالله در این مظنه استجابت دعا همه ما را مشمول رحمت و رضوان و غفران بی‌پایان خود بگرداند، گذشتگانمان را بیامرزد و بیماران را شفا عطا کند به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

(صلوات!)

به آیه هجدهم از سوره مبارکه حدید رسیده‌ایم «ان المصّدّقین و المصّدّقات و اقرض الله قرضاً حسناً » مردان صدقه دهنده و مصّدّقات و آنهایی که خدا را قرض حسنه می‌دهند خدای رحمان مالشان را مضاعف می‌گرداند و پاداش ارزشمندی دریافت می‌کنند. انفاق حاصل ایمان است. اگر ایمان به خدا نباشد انفاق در راه خدا نمی‌شود. ممکنه بفرمایید بعضی‌ها اعتقاد درستی ندارند اما خیرات هم می‌کنند، اگر دقت کنید آنها برای خودشان خیرات می‌کنند نه برای خدا! یعنی برای اینکه مردم ببینند و از آنها تعریف کنند یا اینکه به آنان رأی دهند. هچنین کاری که انفاق در راه خدا نیست! آن کسی که در راه خدا انفاق می‌کند و انتظار اجر و پاداش را می‌تواند داشته باشد کسی است که به خدا و وعده های خدا ایمان دارد.

قرض الحسنة به خدا دادن یعنی چه؟ یک اعتبار همینکه اگر کسی از بنده یا از شما قرض الحسنة خواست و اگر داشتیم و توانستیم به بنده خدا قرض الحسنة بدهیم همین قرض دادن به خداست و خدا پاداش می‌دهد.یک معنای دیگر و مصداقی از مصادیق روشنتر کمک به دین خدا و رسول خدا و حجت و امام وقت است. کمک کردن به پیامبر و امام مسلمین مصداق «و اقرض الله قرضاً حسناً» است.یعنی اگر به پیغمبر کمک کرده باشی و پیغمبر آن را در جهت تقویت دین خدا و اداره امور جامعه و یا اگر به امام معصوم و یا فقیه عادل که در جایگاه نیابت ولی الله اعظم حجت بن الحسن عمل می‌کند. همه اینها از مصادیق قرض دادن به خدا است. در کتابِ شریفِ «کافی» از امام صادق (ص) روایتی نقل شده: «ان الله لم یسئل خلقه مما فی ایدیهم قرضاً من حاجة بک الی ذلک»، خداوند از بندگانش چیزی طلب نمی‌کند که محتاج باشد، «و ما کان لله من حق » آنچه که حق خدا شمرده شده «فَاِنما هو لِوَلیّه» حق خدا را باید در اختیار ولی خدا بگذاری! ولی خدا، رسول خدا در روزگار خودش و ولی خدا وامامان معصوم در روزگار خود و ولی خدا و فقیه عادل و نائب امام زمان در روزگار خود، همه اینها از مصادیق همین آیه شریفه هستند « و اقرض الله قرض الحسناً »!

یک روایت دیگر در ذیل همین آیه آمده است که : «نُزِلت فی صله الامام» این آیات برای اینکه مومنین در خدمت امام باشند و کمک مالی به امام وقت مسلمین داشته باشند نازل شد، چه بسا از مشکلات جامعه اسلامی را امام مسلمین باید بوسیله پول حل کند! همه جا که فقط راهنمایی و ارشاد نمی‌شود! راهنمایی و ارشاد در جای خود و هزینه کردن هم در جای خود؛ برای پیشبرد امر دین و اصلاح امور جامعه و از مصادیق بارز اینگونه آیات امیرالمومنین مولای متقیان که امروز سالروز شهادت آن امام معصوم است! ابن عباس می‌گوید کنار چاه زمزم (یعنی داخل مسجد الحرام) روزی برای مردم از رسول خدا حدیث می‌گفتم. ابن عباس از جمله راویان مطرح حدیث است. تا او جمله ای می‌گفت، مردی چهره پوشیده در آن جمع بود هم جمله ای از پیامبر نقل می‌کرد! ابن عباس احساس کرد که این فردی دانا و مطلع است اما او را نشناخت! او را سوگند داد که نقاب را از چهره بردارد تا ببینیم که هستی. او نقاب را برداشت و گفت هر کس که مرا می‌شناسد که هیچ اما اگر کسی مرا نمی‌شناسد بداند که من اباذر غفاری هستم. من با گوشهای خود شنیدم اگر دروغ می‌گویم خداوند گوشم را کرد کند، من با چشمهایم دیدم و اگر دروغ می‌گویم خداوند چشمهای مرا کور کند، دیدم و شنیدم که رسول خدا درباره علیِّ مرتضی می‌گفت :«علی قائد البررة» پیشوای نیکوکاران علی است «و قاتل الکفرة» و قاتل کفار است، «منصورٌ من نصرة»‌ هر که علی را یاری کند خدا او را یاری می‌کند، «و مخذولٌ منم خذله» هر که او را خوار بدارد در نهایت خدا او را خوار می‌سازد. اباذر ادامه داد: روزی در مسجد پیامبر حضور داشتم، سائلی آمد و تقاضای کمک کرد ولی کسی چیزی به او نداد! این فرد دستش را به طرف آسمان بلند کرد و گفت :«خدایا شاهد باش که آمده ام در مسجد پیغمبر و در جمع بندگان مومنت، اظهار نیاز کردم و آبرویم را بردم، چاره نداشتم چون نیازمندم، کمک خواستم ولی کسی به من کمک نکرده است، در همین حال علی (ع) در نماز بود، وقتی که این فرد این جملات را گفت، امیرالمومنین علی (ع) دست خود را حرکت داد و انگشت کوچکش که انگشتری داشت به او نشان داد و سائل هم آمد و انگشتر را از انگشت امیرالمومنین برداشت! رسول خدا این صحنه را دیده بود. البته در حال نماز مستحبی بود. بعد از نماز رسول خدا مناجاتی به درگاه خدا عرضه داشت. فرمود: خدایا برادرم موسی از تو شرح صدر و پیشبرد در امور و گشودن عقده از زبان خواست تا سخنانش را بفهمند واجعل وزیراً من اهلی ، از تو کمک کار خواست و گفت از اهل من هارون برادرم را کمک من قرار بده! پیغمبر در ادامه فرمود: خدایا من هم عرضه می‌دارم «رب اشرح لی صدری و یسر لی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی واجعل لی وزیری علیٌ اخی» برای من یار و کمک کار علی برادرم را قرار بدهی» اباذر می‌گوید پیغمبر در همین اثنی حالت نزول وحی پیدا کرد و ماهم منتظر بودیم ببینیم چه آیه ای بر پیغمبر نازل می‌شود! «انما ولیّکم الله و رسوله و الذین ءامنوا الذین یقیمون الصلوة و یوتون الزکوة و هم راکعون» ای مردم ولی شما خدا و رسول خدا و آنهایی که ایمان آوردند و اقامه نماز می‌کنند و در حال رکوع زکات می‌دهند! آن هم در استمرار ولایت، ولی شماست! ولایت اصالتاً و به ذات از آن خداست ثانیاً از طرف ذات اله به پیغمبر خاتم انبیاء تفویض شده و بعد از رسول خدا به جانشینان او و در عصر غیبت به فقیه عادل! درود خدا به امام راحل! هرکسی احیاناً اگر تردید دارد به صحیفه نور سخنان سال 58 مراجعه کند! امام فرمود: «ولایت فقیه چیزیست که خدای رحمان درست کرد، ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است، پشتیبان ولایت فقیه باشید تا مملکت شما آسیب نبیند» الحمدلله واقعاً جامعه ما من حیث المجموع بسیار بسیار ارزنده‌تر از آن جامعه عصر رسول خدا وبعد از رحلت رسول خداست. امام راحل ولایت فقیه را مطرح کرد و بعد از رحلت او عامه مردم ما پایبند به ولایت مانده‌اند. گاهی اگر اشکالی پیدا می‌شود از ناحیه خواص است و اگر خواص جامعه ما مثل عامه مردم نسبت به ولایت امر اعتقاد و پایبندی در عمل می‌داشتند به خدا عزت و موفقیت ما بیشتر بود! هر کجا از ولایت فاصله گرفتند آغاز یک تنزل و یک انحطاط بود! چه در عصر رسول خدا که دیدید مردم چگونه گرفتار شدند وقتی که بچه های امیرالمومنین بعد از ضربت خوردن بی‌تابی می‌کردند، حضرت فرموده بود که: نگران نباشید، من سه شب قبل جدتان رسول خدا را در خواب دیدم و شکوه‌ی اهل زمانه را کردم ، پیغمبر به من وعده داد که در حق اینها نفرین کن، من در همان عالم رویا گفتم که خدایا مرا از این ها بگیر و بدتر از من را بر اینها مسلط کن! اینها را از من بگیر و بهتر از اینها را به من بده! پیغمبر به من فرمود علی ‌جان دعایت مستجاب شده بهمین زودی به ما ملحق می‌شود! ولی این مردم گرفتار می‌شوند. اهل کوفه در طول تاریخ روز آرامش و شب آسایش را ندیدند! همواره در طول تاریخ گرفتارند. چرا؟ بخاطر اینکه علی مثل شمع سوخت که فضای جامعه را روشن نگهدارد ولی چه جفا و چه ناسازگاری! چگونه آزردگی پیدا کرده بود وقتی که شمشیر اصابت کرد بفرماید:« فزت و رب الکعبه»! به خدای کعبه سوگند رستگار و آسوده و راحت شدم! از رنج نفاق و کار شکنی اهل زمانه.

ان احسن الدیث و ابلغ الموعظه کتاب الله العزیز الحکیم

{{والعصر/ ان الانسان لفی خسر/ الا الذین ءامنوا و عملوالصالحات و تواصو بالحق و تواصو بالصبر/ صدق الله العلی العظیم }}

پایان خطبه اول//

 

 

 

خطبه دوم:
دانلود فایل با لینک مستقیم

اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ  الصّلاة والسلام علی سیّد النّبیین حبیب إله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد و علَی علیٍّ امیر المومنین و علی الصّدیقةِ الطّاهره سیّدةِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنةِ أجمعین و علی  علی ِ بنِ الحسین و محمدِ بن علی و جعفرِ بن محمد و موسیَ بن جعفر و علیِ بن موسی و محمدِ بن علی و علیِ بن محمد و الحسنِ بن علی و الحجة القائم اَلمنتظَر . اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةِ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَویلَا.

صلوات…

مجدداً خودم و همه ی شما برادران و خواهران را به تقوای الهی تأکید و سفارش دارم . خدای رحمان به همه ی برادران و خواهران ، که در مراسم دسته روی ، در این روز بزرگ تاریخی حضور پیدا کردند با دهان روزه ، جزای خیر مرحمت بفرماید ؛

تشکر میکنم از برادر عزیزمان جناب آقای فرهادی ، مدیر محترم جهاد کشاورزی قائم شهر و سرکار خانم فلاح ، رئیس اداره کتابخانه های عمومی شهرستان ، که به تناسب مناسبت های هفته، مطالبی را در ارتباط با کار خودشان مطرح فرمودند ؛ امروز راهپیمایی به عنوان دسته روی وعزاداری امیرالمومنین علی بود ، ولی هفته ی آینده ، دسته روی به خاطر اسلام ؛ امام میفرمود روز قدس روز اسلام است؛ یعنی روز گره خوردن زلف های مسلمین ؛ یعنی همه ی مسلمان ها در سرتاسر عالم ، با استفاده از چنین روزی ، خود را بنمایانند ؛ خود را به رخ بکشند ؛ حیات و اراده و شخصیت خود را ؛ روز قدس ، روزی است که یادگار ماندگار امام راحل است . ابتکاری که واقعاً الهامی از الهامات غیبی و الهی بوده به قلب پاک امام راحل نشسته ، و این امر را تأسیس فرموده است که آخرین جمعه از ماه مبارک رمضان ، برای رهایی قدس ، مسلمان ها حضور پیدا کنند ، به صحنه بیایند ، فریاد برآورند ، و ان شاءلله هفته ی آینده ، گسترده تر ، پاشکوه تر شرکت می کنیم ؛ البته این هفته یک مناسبت دیگری هم داشت ؛ و آن سالروز تأسیس سازمان تبلیغات اسلامی بود ،در سال شصت و علی القاعده می بایست مسئول اداره تبلیغات اسلامی هم ، برادر عزیزمان جناب حجت الاسلام آقای ذاکری مطالبی ایراد میفرمودند ، ولی برای خاطر اینکه مؤمنین خسته نشوند ایشان صرف نظر کردند . ان شاءلله مأجورند . و یکی از مشکلات متأسفانه در طول این مدت ، لاینحل ، همین قضیه ی سازمان تبلیغات شد . ساختمان اداره تبلیغات مناسب نیست واقعاً برای اداره ی تبلیغات ؛ همه ی شهرهای مازندران ، ساختمان های نسبتاً آبرومندی برای اداره ی تبلیغات ساخته شده ؛ حالا اینجا یک بخش جای واقعاً گله و حرف دارد که کارشناسان اداره تبلیغات استان ، متأسفانه سلیقه به خرج میدهند . گروکشی میکنند گاهی ؛ برای خاطر این که شهرداری در دو سه نقطه اعلام آمادگی کرد برای واگذاری زمین ، ولی آنها به بهانه ی اینکه اینجا از اماکن تجاری است ، یک قدری عقب می کشند و حاضر به مبادله متأسفانه نیستند . در نتیجه هم خود سازمان تبلیغات گرفتار است.گرفتار فضای ضیق و نامناسب ، و هم اینکه نمازگزاران جمعه میبینید الآن این اجتماع واقعاً بیرون با چه مشکلی روبه رو هستند . نیاز به توسعه ی فضا برای نمازجمعه داریم .

هفته ای که گذشت ، مقام معظم رهبری در جمع مسئولان و کارگزاران نظام ، بیانات بسیار مهم،حکیمانه و ارزشمندی را داشت  . بنده هم توفیق حضور در آن جمع را داشتم از نزدیک ، مسائل را دریافت کرده بودیم ، شنیدیم ؛ من برای اینکه به بخشی از  بیانات مقام معظم رهبری  بپردازم ، در ارتباط با امیرالمومنین است امروز ، تناسب دارد با همین سخنان  مقام معظم رهبری   ، یک روایتی را درباره ی امیرالمومنین و اهمیت بصیرت ، فرصت شناسی ، وقت شناسی ، آدم شناسی ، جریان شناسی که بسیار مهم است عرض میکنم . مردی به نام ابورافع ، میگوید یک روزی پیغمبر دست من را گرفت ، «« أخذ النّبی بِیَد ابورافع »» فرمود : «« کیفَ انت و قومٌ یُقاتلون عَلیاً و هو علی الحق و هم علی الباطل »». چگونه خواهد بود حال تو ابورافع ، روزی برسد ، روزی را ببینی ، قومی ، جمعی مقاتله میکنند با علی ، جنگ میکنند با علی ، در حالی که علی بر حق است و آنهایی که مقابل علی هستند آنها باطلند ؛ پیغمبر فرمود به ابورافع که ابورافع ، تو چه کار خواهی کرد ؟ ««وَ یَکونُ فی حقّ الله جهادهم»»پیغمبر ادامه داد : حق خداست ، یعنی اگر کسی خواست حق خدا را ادا کند ، باید با آن قوم بجنگد ، یعنی به کمک علی بشتابد ؛ ابورافع هم برگشت و گفت که : ««فَقُلتُ اُدعُ الله لی»»یارسول الله دعا کن در حق من ، از خدا بخواه در حق من ،««إن أدرَکتَهم أن یُعیننی و یَقویَنی »» از خدا بخواه که اگر من آن صحنه را درک کردم ،خدا نیرو و قوت بدهد به من ، کمکم بکند تا من در برابر دشمنان علی بجنگم و بایستم ««علَی قِتالِهم»».پیغمبر هم در حق او دعا کرد : «« اللهم اِن اَدرَکَهُم فَقَوِّه و اَعِنهُ »» . خدایا اگر ابورافع درک کرد آن صحنه را ، تو نیرو بده او را و یاری و کمک کن او را . بعد میاید ، به سمت مردم داخل مسجد ، جمعی حضور داشتند ، پیغمبر به آن جمع فرمود : ««مَن أحَبَّ أن یَنظُرَ اِلی اَمینی»»هرکه میخواهد امین مرا بشناسد ، یعنی در میان اصحاب ، حالا ممکن است چند نفر دیگر هم باشند ، اما یکی از آن کسانی که امین پیغمبر است ، را پیغمبر میخواهد معرفی کند ؛ فرمود : «« مَن أحَبَّ أن یَنظُرَ اِلی اَمینی علَی نَفسی و أهلی ، فهذا»»دست ابورافع را بلند کرد و نشان داد ، فرمود این آدم امین من است . چرا آورد نشان داد؟ چرا به عنوان امین او را معرفی کرد ؟ برای اینکه حجت باشد ، برای اینکه حالا بیست سال بعد ، بیست و پنج شش سال بعد ، اگر ابورافع آمد یک مطلبی را یا یک کاری را مطرح کرد ، بدانند که پیغمبر گفته بود ابورافع امین من است . ابورافع نوه ای دارد به نام عون ابن عبید الله بن ابی رافع . این عون میگوید بعد از آنکه مردم بعد از قتل عثمان با علی بیعت کردند ، معاویه مخالفت کرد ، طلحه و زبیر هم به سوی بصره رفتند که فتنه به پا کنند ، «« قال ابورافع ، هذا قول رسول الله»»ابورافع در میان مردم مدینه گفت که مردم ، پیغمبر که میگفت عده ای با علی مقاتله میکنند ، از من پرسیده بود تو چه میکنی و چه خواهی کرد ، الآن آن وقت است و آن زمان است ؛ اینهایی که مقابل علی دارند صف میبندند ، اینها بر باطلند . ««سَیُقاتِلُ عَلیّاً قومٌ یَکونُ حَقّاً فی الله جهادهم فَباعَ أرضَهُ بِخَیبَر و دارَهُ بالمَدینة»» ابورافع یک زمین زراعتی و باغ داشت ، در خیبر ، خانه داشت در مدینه ، هردو را در معرض فروش گذاشت .الله اکبر . خانه اش را فروخت ، باغش را فروخت ، پول را نقد کرد ؛ ««ثُمَّ خَرَجَ مَعَ عَلیٍّ»»حالا این وقت اگر گفتید که ابورافع چند سالش بود ؟ . یک وقتی است که مثلاً یک جوان سی ساله ، چهل ساله حرکت میکند ، اما ابورافع در شرایط سنی ، دقیقاً هشتاد و پنج سالش بود ، این موقع ؛ از اصحاب پیغمبر رود ؛ بعد از پیغمبر ، بیست و پنج سال امیرالمومنین خانه نشین بود . بعد از بیست و پنج سال مردم آمدند با او بیعت کردند . ابورافع الآن هشتاد و پنج سالش است . پس ببینید ، توان رزم بالا ندارد ، اما اصل حضورش حجت و عَلَم و نشانه است . پیغمبر او را امین معرفی کرده بود . ««وَ هُوَ شیخٌ کبیر و لَهُ خَمسَ وَ ثمانینَ سَنَة»» حالایی که داشت  حرکت میکرد ابورافع ، با نشاط و شادابی و شکرگزاری به درگاه خدا دارد حرکت میکند . گفته بود : ««الحمدلله الذی لَقَد أصبَحت وَ لا أحَدَ بِمَنزِلَتی»» حمد خدا را در میان اصحاب پیغمبر ، الآن کمتر کسی همتراز و هموزن من ، هم منزله ی من است . چرا ؟ جهتش را خودش میگوشد : ««لَقَد بایَعتُ البَیعَتَین»»من دوبار با پیغمبر بیعت کردم ؛ بیعت عَقَبه ، بیعت رضوان ، ««وَ صَلَّیتُ القِبلَتَین»»هم به سوی بیت المقدس با پیغمبر نماز خواندم ، هم به سمت کعبه ، به دو قبله نماز گزاردم . ««وَ هاجَرتُ الهُجِرَ الثَلاث»» . سه بار هجرت را تجربه کردم . خود نوه اش گفت که آقا ، سه تا هجرت کدام است؟ . گفت : هجرت اول با جعفربن ابی طالب به حبشه رفتیم . هجرت دوم ، با پیغمبر به مدینه آمدیم ؛ هجرت سوم ، الآن همراه علی به بصره و کوفه میروم ؛ این در راستای همان هجرت است ؛ این حرکت . حرکت و هجرت پیغمبر در راه خدا ، برای خدا بود ، و این حرکت و هجرت علی هم در راه خدا و برای خدا . ««فَلَم یَزل معَ علیٍّ حتّی استُشهد»»همواره با امیرالمومنین در بصره ، در جمل بود ، تا امیرالمومنین به کوفه برگشت ، باز هم ابو رافع با امیرالمومنین در کوفه ماند ، «« فرجع أبو رافع إلى المدینة مع الحسن »» بعد از قتل و شهادت امیرالمومنین ، شش ماه بیشتر امم حسن مجتبی در کوفه دوام نیاورد ، بعد از کوفه حرکت کرد به سمت مدینه ، ابورافع با امام حسن برگشت به مدینه ؛ ولی دیگر در مدینه خانه ندارد ، زندگی ندارد . آب و مِلک ندارد ؛ آقا امام حسن مجتبی ««« فقسم له الحسن ( علیه السلام ) دار علی ( علیه السلام ) بنصفین »»» خانه ی خود آقا امیرالمومنین در مدینه را امام حسن نصف کرد ، نصف را در اختیار ابورافع گذاشت . الله اکبر . ابورافع خانه یخ ودش را برای خدا فروخت ؛ حالا آمده خانه ی امیرالمومنین نشست ؛ آن هم امام حسن مجتبی به او واگذار کرد . «« وأعطاه سنح: أرض أقطعه إیاها »» مشابه زمینی که در خیبر داشت ، مشابه آن زمین را امام حسن مجتبی در اختیار او گذاشت .

در جمع کارگزاران ،  مقام معظم رهبری  مطالبی بیان فرمودند . از جمله ی آن ها فرمود : نباید به دشمن اعتماد کرد . پس معلوم است که در یک جاهایی اعتماد اتفاق افتاد . جاهایی کوتاه آمدیم ضربه خوردیم . ببینید ، خطاب نمیکند که چه کسی کوتاه آمد ، میفرماید : کوتاه آمدیم . این کرامت و بزرگواری و مَنِش رهبری است ؛ تصریح کرد ، فرمود از دولت هایی که سر کارند ، همواره حمایت کردم و حمایت میکنم . تذکرات را میدهد ولی حمایت هم میکند که دولت متلاشی و فلج نشود . و مردم به روی دولت نپرند . هم حمایت میکند و هم تذکر میدهد . خوشبختانه تذکرات هم بسیار مهم . از جمله ی تذکرات ، فرمود : در سال پنجاه و نُه ، در همین کشور ، در همین نظام ، در جمهوری اسلامی ایران ، رئیس جمهوری وقت ، جامعه را دوقطبی و مردم را به دوسته ی موافق و مخالف معرفی کرده بود . موافقین خودش را موافق میدانست . آنهایی که نسبت به او اعتراض داشتند را مخالف معرفی میکرد . که نباید این تجربه تکرار شود .  مقام معظم رهبری  فرمودند این بیانات را . حالا آن تعبیراتی که گفته میشد : پیروزی این انتخابات پیروزی اعتدال بر افراطگری بوده ، خب این همان دوقطبی بوده که در سال پنجاه و نه اتفاق افتاده بود . ولی واقعاً با هشیاری ملت و با هشدار به موقع  مقام معظم رهبری  از ایجاد فتنه ها جلوگیری شده و جلوگیری میشود . فرمودند رئیس جمهور محترم در سخنانشان مواری را گفتند که باید بشود ، اما مخاطب و مجری عمده ی این موارد ، خود ایشان و تیم کاری دولت هستند ، که خودشان باید این باید-باید ها را انجام بدهند . بدیهی است که آمریکا برای حذف عناصر اقتدار ایران ، شرط و شروط بگذارد که مثلاً سپاه نباشد ، بسیج دخالت نکند . در مسائل منطقه اینطور رفتار کنید . اما همه ی مسئولان باید برعکس دشمن ، هم هی عناصر اقتدار را تقویت کنند . عناصر اقتدار : بنیه ی دفاعی کشور ، ارتش ، سپاه ، بسیج ، اینها عناصر اقتدار است . نیروهای علمی ، فناوری ، اینها عناصر اقتدار کشور است . باید عناصر اقتدار تقویت بشوند نه خدای نکرده سخنانی در تضعیف آنها گفته بشود .

جلوتر ، هفته ی قبل ، دانشجویان که به دیدار مقام معظم رهبری رفته بودند ، از وضع فرهنگی جامعه گله میکردند ؛ آقا هم فرمود که اگر جایی احساس کردید مدیران باید عمل کنند ، عمل نکردند ، چه در عرصه ی امر به معروف و نهی از منکر ، چه در عرصه ی کارهای فرهنگی ، آتش به اختیار باشید . آتش به اختیار ، یعنی خودتان مسئولیت دارید ، خودتان به مسئولیت خودتان عمل کنید . حالا چقدر وقیحانه ، بعضی از روزنامه های مدعیان اصلاح طلبی ، آمدند گفتند که :  (( بله ، برداشتن نظارت مؤثّر از دستگاه های مسئول در حوزه ی نشر و سینما ، از مصادیق آتش به اختیار خواهد بود)) . ببینید ، خیلی واقعاً وقیحانه و بی شرمانه است . برای خاطر اینکه ، گله داشتند جوان ها از وضع فرهنگی ،از وضع رسانه ای ، از وضع سینمایی ؛ آقا فرمود : هرقدر خودتان میتوانید در جهت اصلاح ، خودتان عمل کنید ؛ حالا اینها بیایند بگویند در حالی که  مقام معظم رهبری  زنده است الحمدلله ، خدای رحمان طول عمرش بدهد . دارد میشنود و دارد نگاه میکند.بیایند تحریفش کنند و خلاف معنا بکنند .این دیگر خیلی بی حیایی میخواهد . واقعاً دستگاه فرهنگ و ارشاد کشور ، در برابر اینگونه دهن کجی ها ، در برابر اینگونه تحریف های روشن ، باید یک موضع قاطعی داشته باشد ؛ ولی متأسفانه تماشاگرند.

درمورد مسائل منطقه ، گرفتاری هایی که بعضاً شهروندان دچارش هستند ؛ گاهی مطرح میکنیم ، مسئولین دلگیر میشوند که هرهفته از مصلی جمعه قائم شهر ، صدای انتقاد بلند است . خب برادران عزیز ، استاندار محترم ، مدیران کُل . اگر میخواهید انتقاد نشود ، پس خودتان جلوتر عمل کنید . خیال نکنید هرکسی از شما تعریف فقط میکند و هیچ انتقاد نمیکند ، او خیرخواه شماست . ممکن است انگیزه و غرض های شخصی واقعاً داشته باشند و از شما بهره برداری بکنند . آنهایی که تذکر میدهند باید بدانید خیرخواهانه است. واقعاً تذکر دادن عوارض هم دارد . من اینجا شرمنده میشوم ، خجالت میکشم ، روزها جوان ها ، پسر ، دختر ، می آیند بیکارند ، خیال میکنند اگر ما پیگیری کنیم اینها هم اشتغال پیدا میکنند . گاهی ناچار میشوم به بعضی از آنها بگویم : بابا جان شما چند وقت است که الان مدرک تحصیلی ات را گرفتی؟ میگوید دو سال یا سه سال است.من الآن همه ی نمازگزاران ، همه ی روزه داران ،ببینید با دهان روزه دارم عرض میکنم : یکی از نوه های من هشت سال است فوق لیسانسش را از یک دانشگاه دولتی گرفته نه دانشگاه آزاد.شهید بهشتی تهران ؛ آن هم نه علوم انسانی ، بلکه گیاه شناسی ، فوق لیسانس آفت گیاهی ؛ دلش هم میخواست کار بگیرد .هی گاهی هم به خطاب نگاهم میکرد و نگاهم میکند . دیگر الآن مأیوس شد رها کرد . خب نشد . من هم گفتم بچه جان ، باید مواظب باشی ،اگر یک جایی نیرو میخواهند ، شما ثبت نام بکن . یکی دومورد همین اتفاق افتاد ، ثبت نام هم کرد ، حالا عرض کردم ، دانشنامه اش را دانشگاه دولتی گرفته با نمره ی بالایی هم گرفته ؛ اما بعضاً به اعتبار همین انتقاداتی که اینجا مطرح میشود ، خانواده ی من هم چوب این مسائل را دارند میخورند و من هیچ نگران نیستم ، برای خاطر اینکه از جوانی ام در این مسیر تمام توانم را گذاشتم و لذا این ناملایمات را هم تحمل میکنم و تحمل خواهم کرد . الآن یکی از گرفتاری های منطقه ی ما این موسسه ی مالی اعتباری کاسپین است . بعضی ها آنجا رفتند پول گذاشتند به طمع اینکه وام دریافت کنند . الآن نه وامی در کار است برای آنها و نه اصل پولشان را بازپس میدهند . حالا به مسئولین دسترسی ندارند ، میایند اینجا گله میکنند . ما هم باید چند مرتبه تماس بگیریم ، تا آیا یک مسئولی جواب تلفن را بدهد یا ندهد . بازنشستگان ذوب آهن ، چندسال است که اینها معوقات دارند . گاهی هم حقوقشان تأخیر میافتد . معوقات چندساله ی اینها متأسفانه پرداخت نشده . کارگران نساجی مازندران ، آن ایامی که حقوق نگرفته بودند ، یک وقتی تفاهم کردن با بانک ملی ، به نام کارگران ، وام گرفتند ، ولی به هوای حقوق کارگران به ایشان داده بودند ، الآنه بانک مطالبه ی آن وام را از کارگر دارد . حالا در حالی که کارگر حقوق طلبکار بوده . متأسفانه این معضل باز مجدداً سر باز کرد . یعنی این دُمل و معضل نساجی مازندران سر باز کرد .همینجا باید تشکر کنم واقعاً از شهردار محترم از این که اگر او این نساجی قائم شهر را به نام شهرداری تملک نکرده بود ،مثل نساجی مازندران به حلقوم یک نفر یا غیرایرانی و بیگانه یا داخلی برای بلعیدن میرفت . ولی حداقل الآن به نام شهر و به نام شهروندان حفظ شده . دستش درد نکند ، باید هم شورای قبلی ، کمک کردند حمایت کردند ؛ هم شورای جدید باید کمک کنند ، حمایت کنند. برای خاطر اینکه خود شورا که پیشنهاد این کار را نکرده بود ، شهردار به این فکر افتاد ، یک ابتکار نسبتاً خوبی است ، برای خاطر اینکه نساجی مازندران را مفت بردند ، و اینیکی هم به همان سرنوشت مبتلا میشد . حداقل از آن سرنوشت نجات پیدا کرد .

پروردگارا در این روز عزیز و مبارک ، همه ی ما را برای آنچه که خودت میپسندی موفق بدار. پروردگارا عواقب امور همه ی ما را ختم به خیر بگردان ؛ مومنین ، دوستان ؛ در پی تحرکات ذلیلانه و مذبوحانه ی عوامل استکبار در منطقه ، حادثه ی مجلس شورای اسلامی و مرقد مطهر امام راحل ، انجام عملیات تروریستی ، اقتضا دارد امسال حضور ما گسترده تر ، فریاد ما رساتر ، خروش ما سرشارتر ؛جمعه ی آینده ، همه همدیگر را در راهپیمایی دیدار بکنیم . زمان هم ساعت ده و نیم جمعه ی آینده از حسینیه ی عاشقان حرکت میشود مثل همین امروز به مصلی ختم میشود ان شاءلله.

پروردگارا ظهور ولی ات را به کردمت تعجیل بفرما .

{{ بسم الله الرّحمن الرّحیم ؛ والعصر ؛ ان الانسان لفی خسر؛ الا الذین ءامنوا و عملوالصاحات؛و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر صدق الله العلی العظیم  }}

پایان خطبه دوم//

 

دیدگاهتان را بنویسید