خطبه اول:
سلام علیکم جمیعاً و رحمة الله و برکاته، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم اله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیمم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر الحمد لله رب العالمین الصلة و السلام علی سید النبیّین حبیب اله العالمین ابالقاسم المصطفی محمد (ص) و علی عترته و اهل بیته اجمعین « الذین اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا» قال الحکیم فی کتابه الکریم بسم الله الرحمن الرحیم «ثم قفینا علی ءاثارهم برسلنا و قفینا بعیسی بن مریم و ءاتیناه الانجیل و جعلنا فی قلوب الذین اتبعوا رأفتاً و رحمتاً و رهبانیت ابتدعوها ما کتبناها علیهم الاابتغاء رضوان الله فما رعوها حق رعایتها فاتینا الذین ءامنوا منهم اجرهم و کثیرٌ منهم فاسقون» با سلام و درود به ارواح طیبه انبیاء و اولیاء و در طول تاریخ سلام به ارواح همه شهدای راه حق و فضیلت بویژه عزیزان شهداء دوران دفاع مقدس که امروز آغاز هفته دفاع مقدس و اولین روز از ماه محرم است و دفاع ما نشأت گرفته از فرهنگ عاشورا و نهضت اباعبدالله حسین(ع) است. سلام به همه رهروان راه عاشورایی و برادران و خواهران نمازگزار و همه مومنین. امیدوارم خدای رحمان توفیق فهم آیات خود را به خوبی به همه ما ارزانی بدارد و ما را در مسیر پایبندی به موازین کتابش و در مسیر پایبندسی به ارزشها ی قرآنی و به زیور تقوا ما را مزین بسازد. رعایت موازین تقوا از انجام واجبات و ترک محرمات همه ما را موفق بدارد. گذشتگانمان را ببخشد و بیامرزد. نیروهای مسلح ما را بر عزت و اقتدارشان بیافزاید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد (ص).
این آیه شریفه که امروز رسیده ایم، بیست و هفتمین آیه از سوره مبارکه حدید است که با کلمه «ثمَّ» آغاز شده است. یعنی «آنگاه»، پیداست که قضیه ای است این آیه و مطالب این آیه. باید ذهنمان را به آیه قبل ببریم که هفته های پیش مطرح شده بود. «و لقد ارسلنا نوحاً و ابراهیم و جعلنا فی ذریتهم النبوة و الکتاب» نوح و ابراهیم را مأموریت و شریعت و کتاب و ماأموریت دادیم و در ذریه آنها هم نبوت را قرار دادیم «فمنهم مهتدٍ و کثیرٌ منهم فاسقون» از ذریه نوح و ابراهیم جمعی رذاه رستگاری را پیمودند و هدایت شدند و زیادی هم به راه باطله و انحراف رفتند. «ثم» آنگاه «قفّینا علی ءاثارهم» کلمه «قفینا» از همین ماده «تقفیه»«قفا» پشت سر رو میگویند. میگویند اشعار شاعر زمانی دلربایی میکند و جذابیت دارد که مسجّع و مقفا باشد. یعنی پایان هر بیت هماهنگ باشد و پشت سر هم، هم وزن باشد «تقفیه»«جعل شیء فی اثر شیء علی الاستمرار» تعبیر عامیانه فارسی اش یعنی «پی در پی و پشت سر هم». «ثم قفینا علی ءاثارهم» آنگاه پشت سر هم در آوردیم آثار انبیاء را «و قفینا بعیسی بن مریم» عیسی را پشت سر نوح و ابراهیم فرستادیم. «و ءاتیناه الانجیل» به او کتاب انجیل دادیم. انهایی که از انبیاء صاحب کتاب بودند صاحب شریعت بودند. نوآوری در دین آنها پیش آمده بود. تا این نوآوری و تکمیل شریعت با بعثت خاتم انبیاء و نازل شدن کتاب آسمانی قرآن اتمام پیدا کرد. دیگرر بعد از بعثت پیغمبر و نازل شدن قران، کسی اگر بخواهد چیز جدیدی در دین وارد کند میشود بدعت. «بدعت» یعنی انحراف. نوآوری در مسائل علمی و صنعت و پزشکی و.. خوب است اما نوآوری در موازین دین و مقررات الهی نمیشود از پیش خود باشد. باید متخذ بر مبانی قرآنی و آموزه ها از کلمات رسول خدا و امامان معصوم باشد . «و جعلنا فی قلوب الذین اتبعوا رأفتاً و رحمة» قرار دادیم در دل آنهایی که از عیسی تبعیت کردند؛ رأفت و رحمت را. بعضیها گفتند رأفت و رحمت مرادف هم هستند یعنی «مهربانی». اما با نگاه دقیقتر و عمیقتر «رأفت» در یکجایی «مهربانی» را نشان میدهد و «رحمت» در جای دیگر. «رأفت» برای دفع ضرر، اگر به کسی محبت کنی و ضرری را از او دفع کنی «رأفت» کردی. اما «رحمت» کمک کنی به کسی و مساعدتی بدون اینکه دفع ضرری از او کرده باشی میخواهی یک کمک ابتدایی به او کرده باشی. حلا این را از کجا برگرفتند و بر چه مبنایی گفتند؟ میگویند آن آیه شریفهای که میفرماید:«لاتأخذ بهما رأفةً فی دین الله»درباره زانی و زانیه «فاجلدوا کل واحد منها مئةٍ جلده» وبعد در آخر فرمود «و لا تأخذکم بهما رأفه» شلّا ق باید بخورند. مبادا رأفت و رحمت کنی و شلاق نزنی و یا کم بزنی یا آهسته بزنی. پس اینجا یک ضرری متوجه کسی است. بنابراین رحمت در مقام خدمت و احسان و خیر رساندن به دیگران و رأفت هم در مقام دفع ضرر از دیگران. در هر صورت آنهایی که واقعا پیرو عیسی شدند دلی مهربان پیدا کرده بودند. نه همه کسانی را که مدعی پیروی هستند. در اسلام ذات اقدس اله پیامبر و یارانش را معرفی میکند و میفرماید. «والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم» آنهایی که با پیغمبر هستند در برابر کفار محکم و قرص و قاطع و سختگیر ولی در میان خودشان با هم مهربان. آیا مسلمانی را سرغ ندارید که آلت دست دشمن و استکبار شده باشد؟ فراوان اتفاق افتاد. هم مدعی مسلمانی است و هم رفته در آغوش شیطان بزرگ آرمیده. این آدم مصداق این آیه نیست.همین قصه در مورد نصرانی هم صادق است. بعضی از نصارا به موازین دین عیسی پایبندند اما برخی پایبند نیستند. مخصوصاً الان که اعم اغلب مدعیان نصرانیت آن رأفت و رحمتی را که خدا در این آیه اشاره کرد در پیروان عیسی یافت نمیشود. شما ببینید این جنایات سنگینی که اتفاق میافتد در قضیه میانمار آیا مسیحیون امریکا و غرب ذره ای از خودشون انعکاسی و عکس العملی و ابراز همدردی با انسانیت، بقول سعدی «بنی آدم اعضای یکدیگرند» یعنی یک نگاه فوق یک دین مخصوص، بنی آدم از هر قومی و مذهبی. «بنی آدم اعضای یکدیگرند /که در آفرینش ز یک گوهرند» باید اینچنین باشد. باید در برابر ظلمی که به مظلوم وارد میشود دیگران احساس تاثر و تاسف پیدا بکنند و نفرت خود را از ظالمین و حمایت خود را از مظلومین. ولی نمیبینیم. خود همین آیه هم اشاره دارد به اینکه اینگونه نیست هر کسی مدعی بود من پیرو عیسی هستم او آدم درستی است. در همین آیه است. فرمود:« جعلنا فی قلوب الذین اتبعوا رأفتاً و رحمتاً و رهبانیت ابتدعوها ما کتبناها علیهم » این انزوا و گوشه گیری که برخی از نصارا برای خودشان پیشه کردند میفرماید خدا فرمود :«ما برایشان قرار ندادیم خودشان برای خودشان یک شیوه ای برای پرهیز از گناه و دوری از جامعه و تنها به سر بردن و خدا را بندگی کردن، فاصله گرفتن از جامعه» لذا پیغمبر خاتم فرمود در اسلام رهبانیت نداریم، رهبانیت اسلام جهاد در راه خداست، اگر راست میگوییو میخواهی خیلی به خدا نزدیک بشوی باید توان و روحیه جهاد در راه خدا را داشته باشی نه اینکه بروی گوشه بنشینی بگویی کاری به کار جامعه ندارم، من میخواهم خدا را بندگی کنم. آن نشد هنر. هنر آن است که انسان هدف الهی داشته باشد و برای پیشبرد هدف حرکت کند. سالار شهیدان اباعبدالله الحسین میفرمود:«ان الحیوة عقیدة و جهادوا» اصلا زندگی برای انسان باید عقیده باشد و جهاد در راه عقیده. تلاش و حرکت و کوشش برای پیشبرد آن عقیده. « الاابتغاء رضوان الله» موسای پیغمبر در مناجات خودش به درگاه خدا عرض کرد: خدایا مرا راهنمایی کن کاری کنم که رضایت تو را جلب کنم و تو از من خوشنود شوی. خدای رحمان وحی کرد به سوی او : «همانا رضای من در کاری است که شاید تو خوش نداشته باشی و نتوانی این کار را انجام بدهی» این خطاب که آمد موسی دلش شکست، به سجده افتاد و گفت: خدایا مرا برگزیدی که با من سخن گفتی و قبل از من بدون واسطه با کسی سخن نگفته بودی، حالا من خواهش کردم راهنماییم کنی کاری کنم که رضایت تو را جلب کنم حالا مضایقه میکنی؟ خدای رحمان وحی کرد به او: همانا رضایت من در رضایت تو به قضای من است. «قضاء» یعنی خواسته، خدا چه میخواهد ازما؟ صداقت و عبادت و امر به معروف و نهی از منکر میخواهد آنچه که در قرآن امر شده قضای الهی است. آیا در برابر اطاعت فرمان خدا راضی هستیم؟ اگر راضی بودیم خدا از ما راضی میشود و مصداق آن آیه شریفه که صاحب نفس مطمینّه راضیةً مرضیّة از دنیا میرود «یا ایتهخا النفس المطمئنّة ارجعی الی ربّکِ راضیةً مرضیّة فادخلی فی عبادی وادخلی جنّتی». در روز عاشورا جمله ای از اباعبدالله را فراوان شنیدهاید، اما من جمله ای از اباعبدالله در مدینه عرض میکنم. دوشب بعد از آن که نامکه یزید رسیده بود به والی مدینه و والی مدینه اباعبدالله را احضار کرد و بیعت خواست. والی مدینه «ولید» بود که پسر عموی یزید است و با مروان مشورت کرده بود. خود ولید خیلی مصمم نبود، مروان خبیثتر از ولید بود. مروان گفت: معطلش نکن و او را بخواه و در همان جلسه اول بیعت بگیر و اگر بیعت نکرد سرش را از تن جدا کن و اگر نکنی فته به پا میکند. ولید هم اباعبدالله را خواست و پیشنهاد کرد و حضرت هم فرمود که شمابه بیعت مخفیانه من که قانع نمیشوید، حالا امشب بگذرد، شما هم رای خود را ببینید و من هم رای خود را میبینم و تصمیم خودم را میگیرم. نه فرمود بیعت میکنم و نه فرمود بیعت نمیکنم. مروان اصرارداشت ولید سخت بگیرد ولی خود ولید کوتاه آمد. آقا اباعبدالله حرکت کرد و بیرون آمد و همان شب رفت به کنار قبر جدّش. آن شب اول که رفته بودف سلام کرد: «السلام علیک یا رسول الله انا الحسین بن فاطمه فرخک و ابن فرختک» .من حسینم، من جوجه ی دختر تو هستم. «و سبطک الذی خلفتنی فی امتک»، من نوه تو هستم که مرا در میان امت گذاشتی و رفتی. «فاشهد علیهم» حالا بنگر و شاهد باش. «یا نبی الله انهم خذلونی»خوارم ساختن، به من پیشنهاد بیعت با یزید میدهند. اگر امام حسین اصلا نوه پیغمبر نبود، پسر فاطمه نبود، یک انسان معمولی، با چه کسی بیعت کند؟ یزید در چه شرایطی در همان جامعه در پیش مردم آن جامعه مشهور به فسق و فجور و خلافکاری بوده. «و لم یحفظونی و هذه شکوایَ الیک» حرمتم را که سبط تو هستم حفظ نکردند، این شکوهی من نزد تو یا رسول الله «حتی القاک» تا به ملاقاتت برسم و به تو ملحق بشوم. «و لم یظل راکعاً و ساجداً حتی الصباح» آن شب را به رکوع و سجده و نمازبه صبح برد و فردا شب هم آمد، «و فی الیلة الثانیة جاءالحسین الی قبر جده» شب دوم آمد کنار قبر جدش «و صلّی رکعات» ابتداعاً چند رکعت نماز بجا آورد. «ثم قال: اللهم ان هذا قبر نبیّک محمّد »بعد از نماز به درگاه خدا اینگونه سخن آغاز کرد: «خدا یا این قبر نبی توست» «و انا ابن بنت نبیّک» من هم پسر دختر پیغمبرت هستم. «و قد حذرنی من الامر ما قد علم» خدایا خودت میدانی و میبینی برای من چه پیش آمد. «اللهم انّی احب معروف» خدایا من معروف را دوست دارم «و انکر المنکر» منکرات و زشتیها را خوش ندارم. «و اسئلک یا ذالجلال والاکرام بحق القبر و به حقّ من فیه» سوال دارم، به حقّ این قبر و به حقّ کسی که در این قبر قرار گرفته «الا اخترت لی ما هو لک رضاً» خدایا کمکم آنچه که رضای توست من برای جلب رضای تو مقاوم باشم و استقامت کنم. من دنیا و اهل دنیا را رها کردم برای خاطر تو و میل من به سوی توست و برای جلب رضایت تو دست و دل از دنیا کشیدم. خدایا آنچا که رضایت تو در ان است برای من پیش بیاور. «و لرسولک رضاً» کاری کنم که رسولک هم از من راضی باشد. «و بکاء عند قبر نبیّ» نشست کنار قبر جدّش، گریست و خداحافظی کرد و حرکت کرد. راهی بود که میدانست به کجا منتهی میشود. ببینید چرا آقا اباعبدالله «ثارالله» شده؟ چون واقعا اسیر نفس نشده بود، اگر مقابله کرد و بیعت نکرد،هیچ مورخی نگفت که آقا امام حسین اعلام جنگ با یزید کرده باشد. آنها گفتند یا بیعت یا اینکه تو را بکشیم. بخدا این جمله را یک مسیحی پای منبر من در تاجیکستان شنیده بود، مسیحی بود، البته مقدماتی دارد، یک شب یک نفر برای کارمندان دفتر حفاظت سازمان ملل در تاجیکستان کلاس تعلیم زبان فارسی داشت و آمده بود و گفت چند نفر مسیحی هستند و آنجا در کلاس ما هستند، دلشان میخواهد من بیاورمشان به عزاخانه، اجازه میدهید یا نه؟ خلاصه آورده بود. شش ، هفت نفر بودند، دورش نشسته بودند، من داشتم صحبت میکردم این مترجم آرام آرام برای آنها ترجمه میکرد. نکته ای که توجه آنها را جلب کرده بود همین بود که گفتند یا باید بیعت کنی وگرنه تو را میکشیم، تعجب کرده بودند. بعد از منبر آمدند سؤال کردند یعنی چه؟ اگر کسی، کسی را قبول نداشته باشد با او بیعت نکند باید او را بکشند؟ گفتم حالا شما هم بروید تاریخ را نگاه کنید. هر تاریخی که به نظر شما معتبر است بروید و بنگرید و ببینید که آیا غیر از این بود> تازه مدینه را ترک کرد و به سمت مکه رفت، ابا عبدالله جا خالی کرد، شاید دست بردارند. اما دست بردار نبودند، توطئه قتل اباعبدالله را در مکه طراحی کرده بودند برای اینکه حرمت کعبه شکسته نشود، آقا اباعبدالله از آنجا حرکت میکند و البته همزمان از سوی دیگر مردم کوفه دعوت کردند. حالا این دعوت کوفه ارتجالی نبوده و دفعتاً نبوده، سابقهدار هم نبوده، سابقهاش به کجا برمیگردد؟ زمانی که آقا امام حسن مجتبی (ع) از دنیا رفت مردم کوفه نامه نوشتند برای اباعبدالله که برادرت حسن با معاویه صلح نامه امضاء کرد، الان برادرت از دنیا رفتما دیگر معاویه را قبول نداریمف شما را بعنوان امام قبول داریم، آقا اباعبدالله پاسخ داد به آنها که من به احترام امضای برادرم تحمل میکنم و الان دست به کاری نمیزنم، آنها سرجای خود نشستند تا زمانی که خبر مرگ معاویه رسیده بود به کوفه اهالی کوفه برای اباعبدالله نوشتند که ما یزید را قبول نداریم، ما امام نداریم، شما امام مایید، بیا به سوی ما، مابرای یاریت آمادهایم. ببینید آنچه که اتفاق افتاد، تاریخ دقیق کربلا، برای خیلی از مسیحیها و یهوذیهای متدین اگر گفته شود، خدامیداند تأثر پیدا میکنند. اثرگذار در دل انسان است، حالا این انسان از هر مرامی، از هر مسلک و از هر مذهبی باشد. ببینید این مردمی که دعوت کردند، درست است که اباعبدالله نمیخواست بیعت کند، خلاصه از مدینه بیرون آمد و به جایی میخواست برود ولی اینها دعوت کردندو عهدشان را شکستند. با مسلم بیعت کردند ولی مسلم را تنها گذاشتند. درود خدا بر این رزمندگان و شهداء و مرزداران امروز ما و نیروهای مسلح ما از ارتش، سپاه، نیروی انتظامی، بسیجی، اگر عهد بستن میبینید چگونه تا آخرین نفس میشوند حججی و بلباسی و در مقاومت اسوه میشوند. اگر اینها زمان اباعبدالله میبودند امام حسین تنها نمیماند. صلی الله علیک یا اباعبدالله السلام علیک یابن رسول الله.
پروردگارا دلها مالامال از علاقه و ارادت به ساحت مقدس سالار شهیدان اباعبدالله حسین است به عزت اباعبدالله همه ما را عاقبت بخیر بگردان. مارا در مسیر عبودیت و بندگی و تقوا یاریمان بفرما.
{{ بسم الله الرحمن الرحیم ؛ والعصر/ ان الانسان لفی خسر/ الا الذین ءامنوا و عملوا الصالحات/ و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر ؛ صدق الله العلی العظیم}}
پایان خطبه اول//
ــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خطبه دوم:
اللهم صلّ علی محمد و آل محمد ؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الصّلاة والسلام علی سیّد النّبیین حبیب إله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد و علَی علیٍّ امیر المومنین و علی الصّدیقةِ الطّاهره سیّدةِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنةِ أجمعین و علی علی ِ بنِ الحسین و محمدِ بن علی و جعفرِ بن محمد و موسیَ بن جعفر و علیِ بن موسی و محمدِ بن علی و علیِ بن محمد و الحسنِ بن علی و الحجة القائم اَلمنتظَر . اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةِ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَویلَا.
صلوات…
بار دیگر ، در این آغازین روز محرّم و آغاز هفته ی دفاع مقدس و آغاز دهه ی امر به معروف و نهی از منکر ، خود و همه ی شما برادران و خواهران را ، به تقوای الهی ، یعنی پرهیز از گناه ، و انجام واجبات ، تأکید و سفارش دارم .ذخیره ی عمر انسان ، که برای انسان می ماند ، همین طهارت و پاکی بر اساس موازین دین خدا است ، وگرنه نتیجه ی تلاش و سعی مادی انسان ، می ماند برای دیگران ؛ آنچه که با انسان می ماند ، عملکرد انسان است ، چه بر اساس موازین تقوا باشد ،چه خدای ناکرده بر اساس هوای نفس و نفسانیات. هوای نفس برای انسان حسرت می آورد ، ولی تقوا برای انسان ، راحت و لذت و نعمت می آفریند . عاشورای اباعبدالله را چرا فرمودند دهه ی امر به معروف و نهی از منکر ؟ امام حسین «ع» وصیت نامه ای تنظیم کرد برای خودش ، و این وصیت نامه را در اختیار محمد حنفیه گذاشته بود در مدینه.آقا امام حسین در این وصیت نامه فرمود: من ، خودسرو بی هدف و هوس مندانه حرکت نکردم ، بلکه حرکتم برای حمایت از حق و برای انجام امر به معروف و نهی از منکر است.«اُریدُ ان آمَنَ بالمعروف و انهی عن المنکر» . ای مؤمن ، شیعه ، عزادار ؛ بهترین شیوه ، شیوه ی پایبندی به امر به معروف و نهی از منکر است.البته {{ قُواْ أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِیكُمْ نَاراً}} ، اول باید خودمان و نزدیکانمان را امر به معروف و نهی از منکر کنیم ، بعد دیگری را . امر به معروف ارزش است ؛ کوچک نگیریم امر به معروف را ، و تحقیر نکنیم امر به معروف کننده را که در واقع تحقیر کننده ، معاذ الله درواقع خدا را تحقیر می کند و فرمان خدا را نادیده میگیرد . خیلی باید مؤمن و عزادار هشیار باشد که هدف اباعبدالله چه بود ، و اگر در مسیر هدف یاری کردیم ، حسینی هستیم ، وگرنه سینه زدن و اشک ریختن ما را آقا اباعبدالله نیازی ندارد. همه باید وسیله باشد ما را به آن رسالت عاشورایی اباعبدالله آشنا بگرداند. و در عمل پایبند بسازد ما را . مقام معظم رهبری در همین بیانات دیروز ، این جمله را هم داشتند که فرموده بودند: حادثه ی عاشورا در طول زمان ، زنده تر شده است . حقیقتاً هم همین است ، زنده تر شده است . اگر ملت ایران ، برای ساقط کردن نظام شاهنشاهی استقامت کرد ؛اگر ملت بزرگ ایران در جنگ تحمیلی استقامت به خرج داد و مظلومانه ولی مقاوم و استوار ایستاد و دشمن را به عقب راند و دفاع کرد ؛ اگر فراتر از مرز جغرافیایی ، برای راندن دشمن از فضای ارزشی اسلام و مکتب اهل بیت، در عراق و در سوریه و سایر نقاط حضور پیدا کرد ملت ایران ، همه ی اینها به برکت نهضت اباعبدالله الحسین بوده و هست ، که قیام اباعبدالله هم پشتوانه بوده و هم درس آموز. مقام معظم رهبری فرمودند:حادثه ی عاشورا در طول زمان زنده تر شده است و گرامیداشت این حماسه ی عظیم ، هرسال نسبت به قبل ، پرشور تر و گسترده تر است که همین موضوع ، در بردارنده ی پیام و معنای خاصی است ، و به فضل الهی این جریان به رهبری امام حسین در دنیا ، پیش خواهد رفت .
چرا رئیس جمهور آمریکا عصبانی است؟ ؛ ببینید دوستان و مؤمنین ، اگر کسی تصور کند که برجام خیلی به نفع ما شده و رئیس جمهور آمریکا به این دلیل عصبانی است ، این اشتباه است . واقعاً اشتباه است . این نیست . عصبانیت آمریکا از چیز دیگری است . خیلی بالاتر از این است . و نفع ما هم تمام نشده است . یعنی اگر در دو کفه ی ترازو بگذاریم و وزن کنیم ؛ آن اندازه ای که ما کوتاه آمدیم ، چقدر آمریکا کوتاه آمد؟ . ما در عمل کوتاه آمدیم ، ولی آمریکا در عمل هیچ کوتاه نیامد ؛ ببینید ؛ اما الآن عصبانیتشان برای چیست ؟ مقام معظم رهبری فرموده بودند که با مذاکره مخالفتی نداشتیم ، اما باید ملاحظه و دقت لازم انجام می گرفت تا اینگونه نباشد که هر غلطی که طرف مقابل انجام بدهد ، نقض برجام محسوب نشود ، ولی هر اقدامی که ایران انجام بدهد نقض برجام محسوب میشود . دقیقاً یعنی واقعاًکار معاویه را کردند . معاویه با امام حسن معاهده ی صلح امضا کرده بود ؛ ولی یک منزل عقب تر که آمد در حضور جمع گفت که آن معاهده ای که با حسن بن علی امضا کردم زیر پا نهاده ام و زیر پای من است ؛ به هیچ کدام از مفادش پایبند نبود . حالا آمریکا در عمل پایبند هم نبوده که هیچ ؛ اگر هم پایبند می بود و نقض و بدعهدی هم نمی کرد، اینگونه نبود که ما سود کرده باشیم و او زیان برده باشد . نه . خب یک بِده بستانی در برجام اتفاق افتاد ، که ما از غنی سازی 20درصد بیاییم پایین چهار درصد ، 3.5 درصد ، و آنها هم تحریم ها را بردارند.یادمان است دیگر ، فراموش که نکردیم ؛ این تأکید که روز اجرایی شدن برجام ، تمام تحریم ها برداشته میشود و دیگر تحریمی نخواهد بود ؛ از این تعبیرات بود دیگر .اما در عمل ، آمریکا نه تنها تحریم ها را برنداشت،بلکه تحریم های جدیدی را هم اضافه کرد و خودش هم تفسیر میکند برجام را و میگوید که طبق برجام ما خلاف نکردیم.اما ایران یک تکانی بخورد ، میگویند که برجام را نقض کرد . پس چرا آمریکا عصبانی شد و این آدمِ غیرِ میزان ، عصبانیتش از کجاست؟ باید عرض کنم که دو مطلب است ؛
یک اینکه آمریکا از حد اقل بیست سال پیش به صورت اجرایی برنامه ریزی کرده بود ؛ ببینید ، داعش و النصره و اینها که یک شبه پیدا نشده بودند ؛ اینها انواع مختلف سلاح جنگی را که یک کشور بتواند با یک کشور دیگر جنگ داشته باشد را اینها در اختیار داشتند ؛ چه کسی در اختیار اینها گذاشت؟ چه کسی داده بود این سلاح ها را؟ برای چه داده بودند ؟ . ببینید ، هم لبنان را در اختیار خودشان تصور میکردند ، سوریه را میخواستند بشکنند ؛ عراق را هم بشکنند ؛ در عراق و در سوریه کسی بیاید به روی کار که وابسته به خودشان باشد ؛ و در نتیجه میخواستند یک تحول اینچنینی ایجاد بکنند و به اصطلاح خودشان خاورمیانه ی جدیدی را در اختیار خودشان و اسرائیل بگیرند . اما اینهمه سرمایه گذاری کردند و این همه زمان برد ، ولی به هیچ جایی نرسید. آنها ابتداءً در آغاز جنگ در سوریه ، شایعه کرده بودند که بشار اسد فرار کرد ، بشار اسد فرار کرد ؛ این شایعه را انداخته بودند تا روحیه ها را بشکنند ، و تصورشان این بود که حد اکثر دو ماه ، نهایتاً سه ماه ، کار سوریه ختم میشود . اما الآن داعش تلاش مذبوحانه اش را دارد میکند ، چنان که یک حیوان تازه سربریده ، تقلّا میکند برای جان دادن. بله آمریکا عصبانی است ؛ سخت هم عصبانی است . عصبانیتشان از اینجاهاست . عراق هم داعش دارد ریشه کن میشود ؛ سوریه هم دارد ریشه کن میشود و در نتیجه عالم و آدم همه میفهمند اگر سوریه و عراق توانست سر پا بایستد ، با تدبیر جمهوری اسلامی ایران و با حمایت رهبری و ملت بزرگ ایران این موفقیت ها حاصل شد .
از سوی دیگر ، طراحان خودشان ، استراتژیست های خودشان ، خیال کردند اگر اخمی بفروشند و اگر تَشَری بزنند ، یک بار دیگر باز ایران کوتاه بیاید و علاوه بر آنچیزهایی که در برجام گرفتند را اضافه بخواهند ؛ ولی این ملت هوشیار به هیچکسی اجازه نمیدهد بار دیگر باج دادن به شیطان بزرگ تکرار بشود. رئیس جمهور محترم ما در سازمان ملل ، نُطقی که بعد از ترامپ داشت ، مطالب خوبی بیان کرد و تشکر داریم واقعاً از این بخش ؛ اما قُرص و محکم تر توقع همه هست ؛ به این معنی که این که بیاییم بگوییم که منتظریم که ترامپ از ملت ایران عذرخواهی بکند ، اصلاً ترامپ کیست که عذرخواهی اش ارزش داشته باشد؟! ؛ نه توهینش پیش ملت معتبر است و ارزش دارد و نه عذرخواهی اش قابل اعتنا و ارزشگذاری است . مقام معظم رهبری فرمود: برخی در تحلیل اشتباه نکنند . زیرا مواضع آمریکا به دلیل قدرت و توانایی در مقابل ایران نیست . بلکه کاملاً به دلیل ضعف و شکست و عصبانیت اوست. آمریکا شکست خورده در منطقه ، پس عصبانی است . آمریکا در برابر قدرت مقاومت ضعیف شده و تضعیف شده ، پس عصبانی است. مقام معظم رهبری فرمود: پای قدرتمند خود را با عصای بیگانه عوض نکنیم . روی پای خودت بایست ، قرص و محکم بایست . عصای بیگانه نه اعتبار دارد و نه تضمینی دارد . حتی خود یکی از مسئولین آمریکایی ، گفته بود که ترامپ با برجام مخالفت دارد ، اما به منزله ی خروج آمریکا از برجام نیست . یعنی علیه این مذاکره و برجام حرف میزند ترامپ ، اما نمیخواهد خارج بشود از برجام . می خواهد داخل برجام باج خواهی بکند ، مجدداً مذاکره پیشنهاد بدهد . مجدداً ایران یک مقداری باز کوتاه بیاید ، و آدم عاقل را یک بار تجربه کفایت میکند « لا يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ وَاحِدٍ مَرَّتَيْنِ » ؛ از یک سوراخ ، آدم ، دو مرتبه گزیده نمیشود ؛ یک بار آدم دستش را در یک سوراخ کرد و مار گزید او را ، باید برای او عبرت باشد ، و بار دیگر تکرار نکند . پس قصه ی عصبانیت آنها این است و اینجور نیست که به سود ما تمام شده باشد این مذاکره لذا آمریکا احساس خسارت بکند . نه! جان سخن اینجاست ، که از قدرت موشکی ایران در هراسند . اگر نبود ها ، خدا میداند من تشخیص و باور خودم را دارم عرض میکنم که اگر از توان موشکی ما در هراس نبودند ، خودشان را معطل نمیکردند ، در سوریه و عراق گرفتار بشوند و ابتداءً به سراغ ما می آمدند و همینجا قصه را ختم می کردند . اما سابقاً صحبت از توان موشکی بود ، ولی اخیراً موشک جمهوری اسلامی که با فاصله ی هفتصد کیلومتر دقیقاً به نقطه ی هدف نشست ، اینجا آمریکا مضطرب و مرتعش گشت . او چهار سمت مرز ایران پایگاه دارد و همه ی پایگاه های او در تیررس موشک جمهوری اسلامی هم قرار دارد . اینها او را عصبانی میکند . میخواهد مجدداً مذاکره پیش بیاید و مجدداً باج بگیرد ، و توان موشکی ما را تضعیف کند . باید این آرزو را آمریکا و عوامل داخلی و خارجی آمریکا به گور ببرند .
پیشنهاد شده که بعد از پایان نماز ، ان شاءلله لحظاتی داخل خیابان هم فریادتان را بر سر آمریکا و ترامپ و ظالمین دنیا بلند کنیم.
. (((((((((((((به تبع هرهفته خطبه های نمازجمعه قائم شهر مزیّن به اسامی شهدای شهرستان است که این هفته و هفته ی پیش سالگرد شهادت آنها بوده است ))))))))))))))) و با خبر شدیم که پدر شهیدان بزرگوار خنکدار ، مرحوم حاج حیدر خنکدار ، پدر شهیدان گرانقدر جعفر و علی اصغر خنکدار دار فانی را وداع گفت ؛ عصر امروز هم مراسمشان برگزار است .خدای رحمان او را هم در جوار همه ی شهدا به ویژه فرزندان شهیدش قرین رحمت و رضوان بگرداند ؛ نثار ارواحشان ، همه باهم صلوات بر محمد و آل محمد.
{{بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ؛ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ؛ اللَّهُ الصَّمَدُ ؛لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ؛ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ }}
پایان خطبه دوم//