خطبه اول:
سلام علیکم جمیعاً و رحمة الله و برکاته، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم اله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر الحمد لله رب العالمین الصلوة و السلام علی سید النبیّین حبیب اله العالمین ابالقاسم المصطفی محمد (ص) و علی عترته و اهل بیته اجمعین « الذین اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا» قال الحکیم فی کتابه الکریم بسم الله الرحمن الرحیم « یا ایها الذین ءامَنوا اتّقوا الله و ءامِنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته و یجعل لکم نوراً تمشون به و یغفر لکم والله غفورٌ رحیم» امیذوارم خدای رحمان در این مظنه استجابت دعا از موضع مغفرت همه ما را بیامرزد. دعاهایمان را مستجاب بگرداند. بیماران و التماس دعا گویندگان را شفا و حوائج مشروعه آنان رابرآورده بفرماید. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
در ادامه آیات از سوره مبارکه حدید به این آیه شریفه رسیدهایم «یا ایها الذین ءامنوا» آی کسانی که ایمان آوردهاید «اتقوا الله و ءامنوا برسوله» خدا را ملاحظه کنید و پروا داشته باشید و ترس از خدا داشته باشید و ایمان به رسول بیاورید. مفسرین در این تعبیر دو تا احتمال داده اند که آیا «یا ایها الذین ءامنوا » همین مؤمنینِ مسلمین هستند یا مؤمنین اهل کتاب؟ اگر مؤمنین اهل کتاب منظورند، مسیحیها خداباورند، یهودیهای متدین هم خداباورند. یعنی در دسته موحدان قراردارند. اعتقاد به وحدانیت خدارا غیر از مسلمانها، ادیان دیگر آسمانی که تحریف نشدهاند وحدانیت خدا را باور داشتند. ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را ملاحظه داشته باشید و از خدا بترسید. «ءامِنوا برسوله» بیایید به پیغمبرش ایمان بیاورید. اگر میخواهید ایمان شما کامل شود، به پیغمبر ایمان بیاورید. ولی اگر منظور خودِ مسلمانها باشند، اگر ایمان و باورمندیبه رسول نباشد آن ادعای ایمان به خدا ناقص است و یا به تعبیر دیگر سوری است. آن هم یک ثمرهای دارد و بی فایده نیست، اگر کسی گفت «اشهد ان لا اله الا الله»و «اشهد انّ محمّداً رسول الله» مالش و جانش و ارثش و ناموسش در امانِ اسلام است و محفوظ میماند. اما همین سرف شهادت به وحدانیت خداو شهادت به رسالت خاتم انبیاء آیا موجب نجات او از عذاب آخرت میشود؟ نه. آنجا نیاز به ایمان به رسول دارد. نیاز به اطاعت از فرستاده خدا و در تداوم و استمرار از حجت الهی از امامانِ معصوم شنیدن و در عصر غیبت از فقیه عادل تبعیت کرد. استمرار ایمان به رسول خواهد بود. این دو احتمال بود. چون آیه قبل درباره اهل کتاب بود «ثم قفینا علیءاثارهم برسلنا و قفینا بعیسیبن مریم و ءاتیناه الانجیل و جعلنا فی قلوب الذین اتبعوه رأفتاً و رحمتاً» حالا در آیه بعد که فرمود «یا ایها الذین ءامنوا» لذا به تناسب آیه قبل که درباره اهل کتاب بود بعضیها این احتمال را دادن ولی هیچ تردیدی وجود ندارد، هم هرا با هم میتواند در بربگیرد. چه آنهایی که ایمان به انبیاء سلف آورده بودند و چه اناهیی که آمدند به اسلام خاتم انبیاء ایمان آوردند، خدا را باور کردن. باید برای تکمیل ایمان خود از پیغمبر و حجت خدا تبعیت داشته باشند.بعضیها هم احتمال دادند که بله ایمان ظاهری یک چیزی هست و ایمان باطنی چیزی دیگر. درست است. این که فرمود « یا ایها الذین ءامَنوا اتّقوا الله و ءامِنوا برسوله » یعنی ظاهراً که ایمان آوردید حقیقتاً در دلتان هم ایمان بیاورید به خدا و رسول. نتیجهاش پیروی و اطاعت باشد. هر دو احتمال وجود دارد. آن وقت در ادامه فرمود : «یؤتکم کفلینِ من رحمتِه» «کِفل» به معنای نصیب و سهم و بهره است. ایمان به خدا ثمرهای دارد و ایمان به رسول هم ثمرهای دارد. اگربه هر دو ایمان آوردید صا حبِ «کِفلین» از رحمت الهی خواهید شد. بعضیها هم فرمودند در سوره مبارکه بقره آیه 201 «ربنا ءاتنا فیالدنیا حسنه». آیه قبلش این است «و منهم من یقول ربنا ءاتنا فیالدنیا حسنه و فی الاخرة حسنه و قنا عذاب النّار» ما هم در دنیا نیاز به رحمت و حسنات الهی داریم و هم در آخرت . بنابراین اینجا که میفرماید «یؤتکم کفلینِ من رحمتِه» دو تا نصیب و بهره از رحمت الهی کی برای دنیا و دیگری برای آخرت. البته در آیه قبل این بود «فإذا قضیتم مناسککم فاذکرو الله» مناسک حج را که به جا آوردید باز هم یاد خدا کنید که «ذکرکم ءابائکم» شما پدرتان را فراموش نمیکنید؟ بهتر و بالاتر از پدر، خدا را به یاد داشته باشید. «او اشدّ ذکراً فمن النّاس» حالا مردم دو دستهاند «فمن الناّس من یقول ربّنا ءاتنا فیالدنیا و ماله فی الاخرة من خلاق» بعضیها از خدا فقط دنیا میخواهند، بعضیها فقط مال و سلامتی میخواهند. خاد به آنها میدهد ولی در آخرت سهم و بهرهای نخواهند داشت. ولی متقابلاً «و منهم من یقول» هستند از این مؤمنین کسانیکه بگویند خدایا هم در دنیا به ما حسنه بده و هم در آخرت «و قنا عذاب النّار » ما را از آتش جهنم بازبدار «اولئک لهم نصیبٌ مما کسبوا والله سریع الحساب» اینها برای آخرت صاحب نصیب و بهره میشوند. حالا اینجا که فرمود ای کسانی که ایمان آوردید تقوای الهی پیشه کنید، ملاحظه خدا را داشته باشید، امر الهی اطاعت بشود و نهی الهی ترک بشود. خدا فرمود نماز، روزه، امر به معروف و نهی از منکر، احسان به والدین، صله ارحام، همه اینها تأکید الهی است و متقابلاً نهی از شرب خمر، نهی از ربا و قمار و زنا و مفاسد اخلاقی و ترک کردن گناه ملاحظه خدا است. ترک کردن گناه میشود تقوا. بعلاوه انجام واجبات. «اتقوالله و ءامنوا برسوله» به رسول خدا هم ایمان بیاورید «یؤتکم کفلین من رحمته»دوتا رحمت، هم در دنیا و هم در آخرت. خب این ظاهر آیه قرآن است. آیات قرآن یک ظهوری دارد و یک معنای ملموسی دارد و هم یک تأویلی دارد که حالا به آن تأویل میرسیم. روایتی است در «کافی». از جمله کتب بسیار معتبر و گرانقدر. سلسله اسناد را که میخواهد نقل کند با این تعبیر میفرماید :«عدةٌ من اصحابنا»نه یک نفر نه دو نفر، عده ای از اصحاب ما یعنی عدهای از بزرگان شیعه نقل کردند از احمدبن محمد و او از حسین بن سعید و او از نذر بن سوی و او از قاسم بن سیمان و او از سماعةٍ بن محران و او از آقا امام صادق سلام الله علیه که ایشان فرمود: «فی قول الله یؤتکم کفلین من رحمته الحسن و الحسین» ایمان بیاورید به خدا، اطاعت کنید و ایمان بیاورید به رسول خدا، خدای رحمان دو نصیب و دو بهره برای هدایت شما «حسن و حسین » را. هم حسنه دنیا و هم حسنه آخرت سر جایش درست است و هم مصداق و مظهر رحمت الهی «حسن و حسین» درست است. که درباره اباعبدالله همین الان در پایان خطبه عرض میکنیم گاهی که «یا رحمتالله الواسعه و یا باب نجات الامّه ما خاب من تمسّک بِک» بابعبدالله الحسین باب رحمت الهی است. بابت نجات امت است. هر کس که به او تمسّک بجوید ضرر نکرده است و هر که فاصله گرفت از خاندان رسالت عصمت و طهارت او ضرر کرده و زیان برده است. «یا ایها الذین ءامنوا اتّقوا الله» لازمه ایمان تقوا است. اگر ادعای ایمان باشد و تقوا نباشد ایمان ناقص است و دیگر این که ایمان را باید محکم و عمیق در سایه اطاعت از حجت خدا نگه بداریم. فرمود :« یا ایها الذین ءامَنوا اتّقوا الله و ءامِنوا برسوله » به رسول ایمان بیاورید برای این که ایمان عمق و جان پیدا کند و در وجودت ریشه بدواند. هر یک از ایمان و تقوا سهمی از رحمت الهی دارند. «ءامنوا بالله واتقوا یؤتکم کفلین من رحمته» ایمان یک ثمراتی دارد اما اگر پایبندی به موازین تقوا باشد ثمرات مضاعفی پیدا میکند. لذا بعضیها فرمودند«کفلین من رحمته» ظهور اینچنینی هم دارد. مؤمنِ متقی هرگز در بن بست قرار نمیگیرد. «و یجعل لکم نوراً» اگر نور داشته باشی راه را پیدا میکنی و گم نمیشوی و اسیر شیطان نمیشوی. نور در سایه ایمان و در سایه تقوا فراهم میشود. شأن نزول هم دارد ولی برای اینکه خطبه اول طولانی نشود از شدن نزول صرف نظر میکنم در این جلسه، اگر عمری باقی بود انشاءالله در هفته بعد در باره شأن نزول این آیه مطالبی به عرض خواهد رسید. خلاصه بدانیم نور ایمان و نور اطاعت از رسول هم در دنیا کار ساز است برای انسان و هم در آخرت. پروردگارا قلب و دل و وجود ما را به نورانیت ایمان به خودت و ایمان به رسولت و پایبندی به قرآنت منور بگردان.
{{بسم الله الرحمن الرحیم انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هوالابتر صدق الله العلی العظیم}}
پایان خطبه اول//
خطبه دوم:
اللهم صلّ علی محمد و آل محمد ؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الصّلاة والسلام علی سیّد النّبیین حبیب إله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد و علَی علیٍّ امیر المومنین و علی الصّدیقةِ الطّاهره سیّدةِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنةِ أجمعین و علی علی ِ بنِ الحسین و محمدِ بن علی و جعفرِ بن محمد و موسیَ بن جعفر و علیِ بن موسی و محمدِ بن علی و علیِ بن محمد و الحسنِ بن علی و الحجة القائم اَلمنتظَر . اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةِ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَویلَا.
صلوات…
بار دیگر ، خودم و همه ی شما برادران و خواهران را به تقوای الهی ، یعنی ، پرهیز از گناه ، یعنی انجام واجبات الهی ، در همه ی امور به یاد خدا بودن ، و ملاحظه ی موازین دین را داشتن ، مصداق تقوا میشود ، خدای منان همه ی ما را در این مسیر یاری بفرماید.
امروز سالروز شهادت یکی از شخصیت های برجسته ی استان مازندران ما ، در سال 1360 ، یعنی 36 سال قبل است . سال 1360 ، حوادث شیرین هم داشت ، ولی حوادث تلخ و سنگینش بیشتر بوده . شخصیت های بزرگی در سال 1360 ، از ملت گرفته شد. امام راحل درباره شهید هاشمی نژاد می فرمود: جوانمرد فاضلی بود ، هم جوانمردی او را ، هم فضل و کمال او را امام راحل در پیام خود آورده بود . هیچ مسئولیتی نداشت ، نه در دستگاه قضایی ، نه در دستگاه اجرایی . فقط عنصر علمی ، آموزشی و فرهنگی بود . از اندیشه و زبان گویای او ، جریان نفاق سخت آزرده بود . لذا تصمیم به قتل او در چنین روزی در سال1360 گرفته بودند.البته در همان روز حادثه ی تلخ سنگین دیگری اتفاق افتاده بود . پس از پایان عملیات موفقیت آمیز ثامن الأئمه در سال 1360 ، جمعی از فرماندهان ارتش و سپاه ، با هم سوار هواپیمای نظامی سی یکصد و سی شده بودند که بیایند تهران خدمت امام راحل ، گزارش عملیات و وضعیت موجود جبهه ها را خدمت امام به عرض برسانند که داخل آن هواپیما ، بیست و هفت نفر از رزمندگان مجروح را هم سوار کرده بودند بیاورند تهران برای درمان که منتقل بشوند به بیمارستان ها و سی و دو تن از اجساد شهدا را هم در همان پرواز داشتند ، که سی کیلومتر مانده بود به فرودگاه مهرآباد ، این هواپیما دچار حادثه شد و در بیابان کهریزک سقوط کرد و در نتیجه ، سرلشکر ولی الله فلاحی جانشین ستاد مشترک ، سرتیپ موسی نامجو وزیر وقت دفاع ، سرتیپ جواد فکوری فرمانده نیروی هوایی وقت ، سرتیپ یوسف کلاهدوز قائم مقام سپاه وقت ، محمد علی جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر ، در آن حادثه به شهادت رسیدند . برای هر کشور و ملتی یک چنین خسارتی کافی بود که آن دولت و نظام و ملت را از پای در بیاورد ، ولی درود خدا به ملت رشید و با استقامت ایران ، که اینهمه گرفتاری ها را پشت سر گذاشتند ، ولی قد خم نکردند در برابر دشمن و سربلند و سرافراز ایستادند .لذا چه الآن و چه آینده ، مسئولین ما ، دولتی های نا ، نباید این ملت را ارزان بفروشند. نباید این سرمایه ی پشتوانه ای را سبُک بگیرند. امام راحل در باره ی این عزیزان فرموده بودند که : اینان خدمتگزاران رشید و متعهدی بودند و با سرافرازی و شجاعت در راه هدف و در حال خدمت به جوار رحمت حق شتافتند. ؛ ما هم نثار ارواحشان صلواتی هدیه می کنیم . اللهم صلّ علی محمد و آل محمد
فردا ، تاسوعا ، روز محاصره ی اباعبدالله و اصحابش. دشمن هجوم آورد ، گفتند دستور رسیده که کار باید یک طرفه بشود . آقا اباعبدالله یک شب مهلت خواست ، برای نماز ، و اینکه فرمود: «اِنّی اُحبّ الصلاة» که نماز را دوست دارم . فردا ، طبق سنّتی که از سالیان پیش برگزار شد . خدا خیر بدهد جناب سرهنگ رمضانی فرمانده وقت سپاه بود و این پیشنهاد را داد و بحمدالله جا افتاد ، فرماندهان سپاه بعد از ایشان هم با جدیت تعقیب کردند ؛ هر ساله که میگذرد بحمدالله با شکوه و عظمت بیشتری این دسته روی و حضور اتفاق می افتد . لذا امشب هرکجا که هستید ، هم سروران عزیز روحانی هم یادآوری می کنند ، هم شما مؤمنین یادآوری کنید ، همه ی عزاداران اجتماع داشته باشند. به همراه متانت و آرامش و حضور معنا دار.بحمد الله این ایام ، وسائل رتباط جمعی ، صدا و سیما و تصویر برداری که انعکاس پیدا میکند ، منزلت مردم مؤمن این شهر و مراتب ارادت مومنین و شیعیان ، به نمایش گذاشته میشود . بنابراین باید هم اهمیت بدهیم برای حضور ، و هم اهمیت بدهیم برای حفظ نظم و آرامش ، که بی نظمی نباشد و اگر پیشنهادی میشود از طریق همان تریبونی که برای اجرای برنامه ها وجود دارد ، و تذکرات امنیتی و نظم و آرامش داده میشود ان شاءلله رعایت بشود تا یک برنامه ی باشکوهی به خواست خدا و با همت مومنین و با کمک دستگاه های مختلف
برگزار بشود ان شاءلله.
همچنین فردا روز جهانی ناشنوایان . بعضی ها گرفتار نابینایی ، بعضی ها گرفتار ناشنوایی ، هرکسی را دیدی یک مشکلی دارد ، در درجه ی اول بگو خدایا تو را شکر که مرا گرفتار این مشکل نکردی . اگر بر این باور باشی ، به مشکل دار کمک هم میکنی . روز بزرگداشت مولوی ؛ و همچنین یکشنبه عاشورای اباعبدالله الحسین ، عزاداری و تعطیل محل کسب و کار و حضور و اجتماع سنگین مومنین و از سوی دیگر ، روز همبستگی و همدردی با کودکان فلسطینی که در چنین روزی محل اسکان آورگان فلسطینی را اسرائیلی ها بمباران کرده بودند و کودکان زیادی را به شهادت رساندند.و بعضاً مجروح و ناقص العضو ، در جامعه گذاشتند ؛ و همچنین روز جهانی سالمندان است .« وَقِّروا کِبارَکُم ، وَارحَموا صِغارَکُم »
بجّلوا المشايخ . معنایش اینکه بزرگتر ها را تکریم داشته باشید و احترام کنید و رعایت حرمت سالمندان، امری است هم عقلایی و هم در آموزه های دینی سفارش شده . دوشنبه هم روز اسارت اهل بیت ، یازدهم محرم اهل بیت را حرکت دادند برای اسیری . روز تجلیل از اسرا و مفقودین ، یعنی روز تجلیل از آزادگان در نظام اسلامی مان است .
سه شنبه روز ورود اسرا به کوفه بود و همچنین بر حسب نقلی سالروز شهادت آقا امام زین العابدین ؛ اگر چه نقل دیگر هم 25 محرم است.
پنجشنبه روز نیروی انتظامی و همچنین روز هجرت امام راحل از نجف به پاریس .
نیروی انتظامی برای تأمین امنیت در خدمت شهروندان ، خانواده ها ، باید همه هم کمک کنند تا این نیرو در انجام مأموریت های خود توفیقات بیشتری هم داشته باشد .
از سوی دیگر امروز ، روز آتش نشانی و ایمنی هم هست ، عزیزان آماده و پا به کار آتش نشانی شهر ما با لباس فرمشان امروز در جمع شما نمازگزاران حضور پیدا کردند . امیدواریم که ان شاءلله همیشه در حال انتظار باشند ، و هیچوقتی گرفتار عمل نشوند . چه وقتی گرفتار عمل می شوند؟خدای ناکرده حریقی، آتش سوزی اتفاق بیافتد ، خدا کند که نیافتد . ولی مطمئن باشید این عزیزان ،آماده اند با ورزش های سنگینی که دارند ، مستمراً همیشه خود را آماده نگه می دارند که اگر خدای نکرده حادثه ای پیش آمده است به سرعت وارد عمل شوند . با استفاده از همین فرصت ، یاد و نام شهدای آتش نشان در قضیه ی آن ساختمان معروف در تهران را که از خاطر نبردیم ؛ نگفتند اول سعی کنیم خودمان را حفظ کنیم . سعیشان بر خاموش کردن آتش و کم کردن خسارت بود و در این مسر از جان خودشان مایه گذاشتند . نثار ارواحشان صلوات .
و اما این عزیز شهید ، که داخل این هفته پیشکر بی سر او تشییع شده ؛ دشمن آنقدر خشم داشت ، نه تنها سر را برید ، اکتفا نکرد و دست و پای او را هم قطع کرده بود ، اما واقعاً بدون اینکه دولت ، یا بنیاد شهید و سپاه دعوت کنند ، خودجوش یک موجی در کشور ایجاد شد و خیلی حکیمانه و دقیق ، مقام معظم رهبری نکته را بیان کرد و در تشییع پیکر ، حضور پیدا کردند در آغاز صبح و آنجا با خانواده هم دیدار کرده و فرمودند: (خداوند شهید شما را عزیز کرد ، ببینید چه غوغایی در کشور راه افتاده است ، همه ی شهدا پیش خدا عزیزند ، لکن یک خصوصیتی در این جوان وجود داشت ، و این که این موج سرتاسر کشور را گرفته کار خداست ، وهیچ کدام از کارهای خداوند بدون حکمت نیست ) . اخلاص ، نیت پاک ،به موقع حرکت کردن .وقت شناسی ؛ نقطه ی مقابلی که بلانسبت ، بعضی از آدم های واقعاً کج فهم و یا آدم های مغرض ، میگفتند آقا ما چه کار داریم به سوریه و سوریه به ما چه ربطی دارد ؛ مقام معظم رهبری می فرماید که : اخلاص و نیت پاک و به موقع حرکت کردن ، شرایط را درک کردن خیلی مهم است.
ببینید خدا رحمان فرمود : {{وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا }} گمان نکنید آنهایی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند ؛ این آیه کِی نازل شد؟ آیا شأن نزولی داشت؟ بله شأن نزولی داشت . آن شأن نزول چه بود ؟ قضیه ی جنگ بدر بود . اولین جنگ هم بود . چند نفر از مسلمان ها کشته شدند و به شهادت رسیدند . ولی داخل مدینه ، بلانسبت ، خنّاس های همان ایام ، شروع کردند به ظاهر دلسوزی کردن ؛ اما تضعیف روحیه ی رزمندگان نمودن ؛ با این ادبیات که : حیف شد ، بیچاره فلانی رفت و بچه هایش یتیم ماندند.او رفت مُرد ، زن و بچه اش اسیر شدند . حیف شد ، فلانی جوان بود ، رفت مُرد . این حرفها را می زدند. این آیه آن وقت نازل شد ، برای این که به دهن خناسان بزند ؛ فرمود: {{وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا }} . خیال نکنید آنهایی که در راه خدا کشته شده اند امواتند . نه ؛ {{ بَلْ أَحْيَاءٌ }} . آنها زنده اند . ببینید حالا من سوالم این نکته است . آیه می فرماید : {{وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا }}. آن ها در بدر کشته شدند . آیه نفرمود آنهایی که در بدر کشته شدند احیاء . نه . کشته شدند در راه خدا . هرکجا حق و باطل باشد ، آنجا کمک حق ، راه خداست. مقابله با باطل ، راه خداست . حالا آن مکان ، بدر باشد ، اُحُد باشد ، کربلا باشد ، ایران و غرب و جنوب ایران باشد ، سوریه و یمن باشد. هرکجا ، مقابله ی حق و باطل بود ؛ {{وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا }} .
بعد مقام معظم رهبری ، هدیه ی معنوی دادند به خانواده ، انگشتری که مزیّن به اسماء طیّبه ی پنج تن آل ابا ؛ چفیه و انگشتر را به آن خانواده اهدا کردند . خب بارها میگفتیم که آقا اباعبدالله الحسین برای افشا کردن ماهیت بنی امیه هیچ چاره ای جز تحمل شهادت نداشت.شهادت اباعبدالله در همان جامعه ی آلوده ، در همان جامعه ی مرده اثر گذاشت.توابین بلند شدند ، قیام مختار پشت سر پیدا شد . و دودمان بنی امیه به سرعت منقرض گشتند ، مخصوصاً ابوسفیانی ها به سرعت از بین رفتند . شما همانگونه که دیدید ، این شهید مظلوم ، سرتاسر کشور را چگونه متأثر ساخت .
و مختصری از وقایع پیش از عاشورا : عمر سعد زمانیکه آمد وارد کربلا شد ابتداءً با چهار هزار نفر آمد ، ولی تا روز نهم ، لشگر او به سی هزار نفر رسید . یعنی پشت سر ، عبیدالله ، هی نیرو فرستاد برای او .بار اول که عمر سعد آمد ، یک آدمی را صدا زد از همین آدم هایی را که با خودش آورد ، به نام عروة بن قیس.گفت بیا برو پیش حسین بن علی ، بگو برای چه آمده به اینجا . حالا که آمده ، یا باید با یزید بیعت کند ، وگرنه ما ناچاریم با او بجنگیم.این عروة بن قیس گفت که امیر ، من را معاف بدار. پرسید چرا؟ ، او گفت خب آخر من چه بروم بگویم؟ خب خواهد گفت که شما امضا کردید و دعوت کردید من آمدم . عمر سعد به این آدم گفت : مگر تو هم امضا کردی؟ او گفت آری من هم امضا کردم . ببینید ، آدم ها چه به سرعت در معرض خطرند ؛ چه به سرعت موضع عوض میکنند . دیگری را صدا زد ؛ دیگری را صدا زد . واقعاً در تاریخ هست که چند نفر را صدا زد عمر سعد ، همه ی آنها عذر آوردند . از روبه رو شدن با اباعبدالله خوف داشتند . مرد ملعونی که جسور بود ، بی حیا بود ، و اصلاً از آدم کشتن لذت می برد ، به نام کثیر بن عبدالله . خب قطعاً حلال زاده نبود . این آدم خودش داوطلب شد ، جلو آمد به عمر سعد گفت که امیر ، من میروم مأموریت شما را انجام می دهم . اگر هم خواستی ، همان داخل خیمه خودش سرش را از تن جدا میکنم. خود عمر سعد خبیث برگشت و گفت که ملعون! نخواستم بروی سرش را از تن جدا بکنی ؛ خواستم بروی این پیغام را ببری . او حرکت کرد ، آمد . یکی از اصحاب اباعبدالله ، ابوثمامه ی صاعدی ، از دور او را شناخت ، آمد خدمت آقا اباعبدالله الحسین ، عرض کرد که بدترین آدم های روزگار دارد میاید . شرور و خبیث و خونریز است . بعد خبر داد که یعنی مطلع باش یک همچین شروری دارد میاید . خودش آمد جلو ، همین کثیربن عبدالله را مثلاً به ظاهر استقبال کرد ، به سمت او جلو آمد ، به او گفت که کثیر ، برای چه داری میایی؟ گفت حامل پیامی هستم از سوی عمر سعد برای حسین بن علی . گفت پس شمشیرت را زمین بگذار بیا وارد شو . گفت لا والله ، من هرگز شمشیر را از خود دور نمیکنم . در خواب هم شمشیرم با من هست . بعد ، ابوثمامه ی صاعدی گفت که پس من باید قبضه ی شمشیرت را به دست بگیرم .گفت امکان ندارد من اجازه بدهم دیگری دست به شمشیر من دراز کند ، هرگز . تا گفت هرگز این آقای ابوثمامه ی صاعدی ، شمشیر کشید و گفت : خبیث برگرد . فریاد زد خبیث برگرد ، خدای رحمان هم به دل آن یکی رعب انداخت . همان آیه می فرماید شما آماده باشید ، خدا به دل دشمن ترس می افکند . با اینکه این آدم آدم جسور و بی حیایی بود ، اما ابوثمامه ی صاعدی فریاد کشید سر او ، و شمشیر را بلند کرد ؟ او برگشت و رفت . عمر سعد ، یکی دیگر را پیدا کرد به نام قُرَّة بن قیس ، او را روانه کرد که بیاید . قُرَّة بن قیس داشت می آمد ، آقا اباعبدالله هم حساس شد به آن سمت نگاه میکرد ، به اصحاب فرمود که این آدم را میشناسید؟ حبیب بن مظاهر گفت که بله یا اباعبدالله ، من او را میشناسم ، ولی هرگز احتمال نمیدادم او همراه عمر سعد بیاید . آدم خوبی بود و من او را به خوبی میشناختم . گمان نمیکردم او طریق حق را رها کند و مسیر باطل را در پیش بگیرد . حبیب به قُرَّة بن قیس گفت که : وای به حال تو ، تو امام به حق را رها کردی ، دنبال ظالمین رفتی؟ آن یکی برگشت و گفت : من حامل پیامم ، پیام را برسانم ، حبیب گفت که بیا ، به لظگر اباعبدالله ملحق شو نجات پیدا کنی. گفت که من حالا جواب پیام را ببرم بعد فکر میکنم ، خلاصه حضرت فرمود که مردم کوفه دعوت کردند من آمدم ، اگر پشیمانند من برمیگردم.این آدم برگشت . پشت سر اباعبدالله آدم ، قاصد فرستاد پیش همین عمر سعد ، که می خواهم با تو حرف بزنم ؛ پذیرفت عمر سعد که عمدیگر را ببینند . جلو رفتند ، اصحاب اباعبدالله دیدند عمر سعد با جمعیت دارد می آید ، یک تعدادی اباعبدالله را همراهی کردند ، ولی وقتی آقا اباعبدالله به عمر سعد نزدیک شد ، اشاره کرد به پشت سری ها فرمود: شما برگردید ، برگشتند ، ولی فقط ابوالفضل العباس نتوانست برگردد . ایستاد . هم غیرت خودش هم سفارش پدر .
عمر سعد رسید به آقا اباعبدالله ، نشستند روی زمین . آقا اباعبدالله به او خطاب کرد : یابن سعد ، اَ ما تتّق الله ، الذی الیه مَعادک ؟ پسر سعد ، از خدا نمیترسی؟ معادت به خدا نیست؟ ببینید ، این مخاطب باید یک مسلمان باشد . وگرنه اگر کافر بود که معنا نداشت آقا اباعبدالله به او بگوید اینجور . این مال شنونده ای است که اعتقاد دارد به معاد . میخواهی با من بجنگی؟ تو نمیدانی من بچه ی که هستم؟ آقا اباعبدالله ادامه داد که : رها کن این جمعیت را ؛ و بیا با من . اگر به سوی من بیایی به خدا نزدیک میشوی ؛ خبیث برگشت و گفت که : من میترسم عبیدالله در کوفه خانه ام را خراب کند . آقا اباعبدالله فرمود : من ضمانت میکنم خانه ات را بسازم . گفت املاکم را مصادره میکند . آقا اباعبدالله فرمود که من املاک خودم در مدینه که بهتر از املاک تو می باشد را عوض میدهم به تو.باز برگشت و گفت : من برای زن و بچه هام از شر عبیدالله می ترسم . عیال و دخترانم در کوفه هستند . خب دیگر معلوم شد که نمیخواهد کوتاه بیاید . آقا اباعبدالله لحظاتی سکوت کرد ، بعد حرکت کرد که برگردد و فرمود: وای بر تو ، خداوند به زودی تو را در بسترت بکشد و در قیامت تو را نبخشد ؛ امیدوارم از گندم عراق سیر نخوری . عمر سعد به کنایه گفت که : اگر از گندم عراق سیر نخوردم ، جوی عراق مرا کفایت میکند . اما نفرین اباعبدالله به سرعت اثر کرد و وعده ای که عبیدالله بن زیاد به عمر سعد داده بود را هم به او نرسید و او را اصحاب مختار در بسترش کشتند و سرش را از تن جدا کرده بودند . صلّی الله عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ ؛ السلام علیک یابن رسول الله ؛ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ . سلام و عرض ادب و ارادت ما به ساحتت ای سالار شهیدان ؛ ایعزیز زهرا حسین . ای کسی که همه ی پیامبران برای تو گریستند . روز ولادتش قنداقه را آوردند رسول خدا بغل کرد ، نگاه میکرد ، میبوسید قطرات اشک میریخت ، خانمی که قنداقه را آورد عصبانی شد ، گفت : یا رسوالله ، بچه و مادر سالم هستند. چرا گریه میکنی و نگرانی؟ ولی نمیدانست رسول خدا صحنه های واقعه ی کربلا را که جبرئیل برای پیامبر تعریف کرده بود را به خاطر می آورد . ألا لعنة الله علی القوم الظالمین ، و سیعلم الذین أیّ منقلبٍ ینقلبون.
(((((((((((((به تبع هرهفته خطبه های نمازجمعه قائم شهر مزیّن به اسامی شهدای شهرستان است که این هفته و هفته ی پیش سالگرد شهادت آنها بوده است ))))))))))))))) نثار ارواح این عزیزان صلوات.
{{ بسم الله الرحمن الرحیم ؛ والعصر/ ان الانسان لفی خسر/ الا الذین ءامنوا و عملوا الصالحات/ و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر ؛ صدق الله العلی العظیم}}
پایان خطبه دوم//