خطبه اول:
سلام علیکم جمیعاً و رحمة الله و برکاته، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم اله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم حسبناالله و نعم الوکیل نعم المولی و نعمم النصیر الحمد لله رب العالمین الصلوة و السلام علی سید النبیّین حبیب اله العالمین ابالقاسم المصطفی محمد (ص) و علی عترته و اهل بیته اجمعین الذین اذهب الله عنهم الرجس و طهّرهم تطهیراً. قال الحکیم فی کتابه الکریم بسم الله الرحمن الرحیم«اذا وقعت الواقعة/ لیس لوقعتها کاذبه/ خافضة الرافعة/اذا رجت الارض رجّاً/ و بسّت الجبال بسّاً» امیدوارم خدای رحمان توفیق درک و فهم آیات نورانی خود را به همه ما ارزانی بدارد و ما را در پایبندی به احکام دینش و در گرایش به زیور تقوا موفق بدارد و در این مظنه استجابت دعا، دعاهایمان را به کرمش مستجاب بگرداند و همه ما را مشمول مغفرت بیکران خود قرار دهد، گذشتگانمان را بیامرزد، بیماران را شفا عطا کند، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را در مقابله با همه اشرار و دشمنان و ایادی استکبار پیروز بدارد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد (ص).
جمعه گذشته بحث مقدماتی درباره سوره واقعه داشتیمو روایاتی هم در فضیلت این سوره بیان شده بود و از جمله برکات این سوره ایناست که اگر مومنی انس به این سوره داشته باشد و حرص بر فهم معانی این آیات داشته باشد، گاهی انسان برای مال دنیا حرص میزند، آن مضموم است اما اگر حرص بورزد برای بالا بردن فهم و درک و بصیرت خود، پسندیده است. درباره فضیلت این سوره این ذکر شده بود که انسانی که به مفاهیم این سوره آشنا بشود از غفلت بیرونمیآید، مصونیت پیدا میکند از گرفتار شدن به غفلت و در روایتی هم که عبدالله ابن مسعود از رسول خدا نقل کرده بود، چون بسیار با برکت است و مهم است، اجمالش را یکبار دیگر عرض میکنم. گفتیم که عثمان به ایادت عبدالله ابن مسعود در قسمت پایانی عمرش رفته بود. از او پرسیده بود که از چه ناراحتی و چه آرزویی داری و چه میخواهی؟ و تمایلت به چه چیز است؟ عبدالله ابن مسعود گفت: ناراحتی من از گناهانم است و آرزو و خواسته من رحمت و رضوان خدای من است. عثمان گفت: آیا میخواهی که به تو کمکی کنم؟ عبدالله ابن مسعود گفت: نخیر، آن روز که من نیازداشتم تو منع میکردی و امروز که من در حال رفتن هستم میخواهی چیزی در اختیار من بگذاری؟ به چه درد من میخورد؟ نه نمیخواهم. عثمان گفته بود که: پس اجازه بده چیزی تحویل شما کنم که برای بچههایت بمان. عبدالله ابن مسعود گفت: آنها هم نیز ندارندو من به بچه هایم سرمایهای دادم. به آنها آموختم که هر شب قبل از خوابیدن سوره واقعه را بخوانند. چون از پیغمبر خدا شنیده که هرکسی قبل از خوابیدن مداومت داشته باشد بر تلاوت سوره واقعه، گرفتار فقر و و تنگدستی نیاز به این و آن پیدا نمیکند. «اذا وقعت الواقعة» علماء مترجمین برخی بر این باورند که :«آنگاه که آن واقعه روی دهد» و یا برخی دیگر گفتند: «هنگامی که آن واقعه بر پا شود.» منظور یک چیز است. «واقعه: به حادثه عظیم و سنگین میگویند»«اذا وقعت»موقعی که آن واقعه برسد. منظور از این «واقعه» برپایی قیامت است. قیامت باید در آینده بیاید اما در ادبیات عرب استفاده از صیغه ماضی «وقعت»، یعنی شنونده تردید نکن چیزی که قطعاً آمدنی است با صیغه ماضی مطرح میکنند تا شنونده مطمئن شود. مثلاً فرض کنید کسی در حاشیه رودخانه ای خانه دارد و حالا خودش یا دیگری دو تا سه کیلومتر رفته بالا برای انجام کاری، ولی یک مرتبه بارانی سیل آسا بارید و سیل سرازیر شد. یکی از آنهایی که همسایه آن است میگوید خانه ات خراب شد، هنوز خانه خراب نشده است، یعنی با رفتن این سیل به سمت پایین قطعاً خانه خراب است. «اذا وقعت الواقعة» آن واقعهی عظیم و سنگین آمدنی است و میآید. «لیس لوقعتها کاذبه» برای آمدنش یا زمان آمدنش دیگر تکذیب کنندهایی در کار نخواهد بود. این یعنی چه؟ در گذشته قیامت را تکذیب میکردند. اگر میگفتی مواظب اعمالت باش، دنیا حساب و کتابی دارد.قیامتی هست. بهشت و جهنمی هست.باورش نمیآمد و میگفت ای بابا چه کسی دیده.این باور نداشتن تنها مخصوص زمان پیغمبر نیست. در تداوم تاریخ بشریت در همین حال حاضر هم عده ای باور دارند قیامت را و عده ای باور ندارند. خب وقتی که به بعضیها میگفتند به قیامت ایمان بیاورید میگفتند «نؤمن کمن ءامن اسّفهاء» ازما توقع داری مثل آدمهای نادان ایمان بیاوریم؟ نه، چون عقل من نمیپذیرد من باور ندارم. جد مادری بنده بعد از پیروزری انقلاب فوت شد، در هنگام فوت 110 سالش بود، یعنی اگر الان میبود قریب به 145-150 سال عمرش بود. ایشان تعریف میکرد. میگفت: یک بنده خدایی از همان منطقه ما به بابلسر پنبه میبرد و با لاکمه پنبه را به روسیه برده بود. یکبار از آنجا سماور نیککالا آورد که در منطقه اصلا نبود، اولین بار او آورده بود و مردم دسته دسته میرفتند منزل او به تماشای آن سماور. بار دوم رفت و برگشت و گفت که آنجا یک چیز عجیب و غریبی دیدم، به اندازه یک اتاقکه صدا میکرد و دود داشت و مردم سوار میشدند و راه میرفتند و میگفت اینهایی که برای دیدنش آمده بودند وقتی رفتند پشت سرش میگفتند مثل اینکه فلانی عقلش را از دست داده. او دیده بود ولی هنوز به اینجا نیامده بود. اگر تا همین 60 سال قبل اگرمیگفتند شما که اینجا نشستید برادرتان کربلا است و با هم صحبت میکنید یا در مکه است و با هم صحبت میکنید. مگر کسی باور میکرد/ میگفت این چه حرف غیر عاقلانه ای است. اما الان اتفاق افتاد. پیشرفت دانش و تکنولوژی بخشهای کوچکی از اصرار نهفته درعالم را شناسایی کرد. خلاصه میگفتند اگر ما به قیامت ایمان بیاوریم مثل اینکه انسانهای نادان ایمان آوردند ما هم آنطور ایمان بیاوری؟ یا میگفتند: «کیف تکفرون بالله و کنتم امواتاً فاحیاکم ثم یمیتکم ثم یحییکم ثم الیه ترجعون» چرا به اولتان فکر نمیکنید/ چرا انکار معاد میکنید؟ میآمدند و میگفتند:« من یحیی العظام و هی رمیم» استخوان پوسیده را به پیغمبر نشان میدادند و میگفتند چگونه میخواهد زنده بشود. پس در دنیا تکذیب کنندگان قیامت هستند اما وقتی آثار قیامت پیدا شد دیگر تکذیب کننده ندارد و بزرگترین دلیل بر اثبات شیء، وقوع شیء است. خود قیامت که بپا شد و همه دیدند، دیگر تکذیب کننده ای نخواهد داشت. «اذا وقعت الواقعة/لیس لوقعتها کاذبه/ خافضة الرّافعة»«خَفض» به معنای فرود آمدن و پایین آمدن. «خافضة» پایین میآورد آنهایی را که در دنیا بالانشین بودند و بالا میبرد آنهایی را که در دنیا پایین نشین بودند.«خافضة رافعة»در ارتباط با این آیه، «تخفض ناساً و ترفع ءاخرین» قیامت عدهای را پایین میآورد و عده ای را هم بالا میبرد. بله ممکن است بعضاً همانهایی که در دنیا بالا بودند در آخرت هم بالا باشند و بعضاً آنهایی ک در دنیا پایین بودند در آخرت هم پایین باشدن. اما اینطور نیست هر که در دنیا بالا بود در آخرت هم بالا باشد، خیر، عمدتاً بالا نشینان دنیا آنجا پایین نشین میشوند. حالا منظور از این پایین نشین چیست؟ «تخفضُ اقواماً ال النّار» عدهای را به آتش میافکند «و ترفعُ اقواماً الیالجنّة» عدهای را بالا میبرد و بهشت نشین میکند. از این تعبیرات پیداست که بهشت در رتبه عالی و برتر و جهنم در اسفل السافلین پایین قرار دارد. «انّها تخفضُ رجالاً کانوا فی الدنیا مرتفعین و تجعلهم اذلّة بادخالهمالنّار و ترفع رجالاً کانوا فیالدنیا اذلّة و تجعلهم اعزّة» قدرتهای استکباری مومنین را در استضعاف نگه میداشتندو ذلت مومنین را میخواستند. اما فردای قیامت صحنه عوض میشود. «خافضةٌ رافعةٌ». «اذا رُجّت الارض رجّاً» زمانی که زمین لرزش شدیدی پیدا کند، نه یک نقطه، الان گاهی زلزله میآید اما لرزش زمین محدود است، مثلاً فرض کنید که صد کیلومتر در صد کیلومتر زمین تحرک پسدا میکند و میلرزد، امام زلزله قیامت، «اذا زلزلت الارض زلزالها» کل زمین متزلزل و متلاشی میشود. «اذا رجّت الارض رجّاً» آنقدر متزلزل میشود که از مدار خود کنده میشود و خورد میشود . و گرد پراکنده میشود ولی انسان را در یک فضایی به نام محشر به امر الهی حاضر میکنند.بقیه عرائض برای هفتههای آینده بماند. در سوره «شعرا» آیه 201:«لا یؤمنون به حتی یروا العذاب الالیم» اینکه در اول آیه عرض کردم «اذا وقعت الواقعة/ لیس لوقعتها کاذبة» وقتی ببینند دیگر نکذیب نمیکنند، ندیده بودند و تکذیب میکردند. در سوره شعرا میفرماید :«لا یؤمنون به» ایمان به قیامت نمیآورند تا نشانههای عذاب را مشاهده کنند. در سوره حج آیه 52 هم :«لا یزال الذین کفروا فی مریةٍ» کفار آنهای هستند که اهل شک هستند. نعوذ بالله گاهی هم مسلمان گرفتار شک میشود. پس به کفر نزدیک شده. باید مواظب خود باشد. «حتی تأتیهم السّاعة بغتة» تا آثار قیامت ناگهان به سراغشان بیاید. آثار قیامت را که دیدند دیگر تکذیب نمیکنند. پناه بر تو ای خدای رحمان. بر درجه ایمان ما به کرمت بیافزا. ما را به وعدههای خود باورمند بگردان. مارا به زیور تقوا مزین بدار. پرهیز از گناه و انجام واجبات را موفقمان بفرما.
بسم الله الرحمن الرحیم
{{قل هو الله احد؛الله الصمد؛لم یلد و لم یولد؛و لم یکن له کفواً احد؛ صدق الله العلی العظیم}}
پایان خطبه اول//
اللهم صلّ علی محمد و آل محمد ؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الصّلاة والسلام علی سیّد النّبیین حبیب إله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد و علَی علیٍّ امیر المومنین و علی الصّدیقةِ الطّاهره سیّدةِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنةِ أجمعین و علی علی ِ بنِ الحسین و محمدِ بن علی و جعفرِ بن محمد و موسیَ بن جعفر و علیِ بن موسی و محمدِ بن علی و علیِ بن محمد و الحسنِ بن علی و الحجة القائم اَلمنتظَر . اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةِ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَویلَا.
صلوات…
بار دیگر ، تأکید به خودم و به همه ی شما برادران و خواهران نمازگزار ، رعایت تقوا بر اساس معیار دین خدا ، انجام واجبات و ترک گناه و محرّمات ، که زمینه ساز نجات و رستگاری انسان ، عزت دارَین ، هم در دنیا و هم در آخرت در سایه ی تقوای الهی فراهم میشود برای انسان . امیدوارم مورد عنایت همه ی ما و شما مومنین باشد ، معیارها و موازین تقوا و غفلت نکنیم . هفته ای را که گذشت ، همایشی ، برای مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی ، فرزند بزرگ ، یا به تعبیر دیگر حتی فرزند اول امام راحل ؛ مقام معظم رهبری در دیدار با دست اندرکاران این همایش ، در باره ی مرحوم حاج آقا مصطفی مطالبی را فرمود . فرمود : «ایشان از لحاظ استعداد و جرئت علمی ، تهذیب نفس ، شجاعت ، و منش مبارزاتی ، انسانی ممتاز بود» که خود امام راحل فرموده بود : امید آینده ی اسلام ؛ نه از باب اینکه فرزندش بود ، بلکه واقعاً یک شخصیت بزرگ علمی بود . ما که آن ایام جزو طلبه های جوان و مبتدی در بحث مرحوم امام بودیم ، گاهی واقعاً در ارتباط با مطلبی که امام راحل القا میکرد ، در کنار آن بحث یک چیزی به ذهن آدم می آمد ، منتظر بودیم که کِی حاج آقا مصطفی که سرآمد مستشکلین آن ایام بود ، لب باز میکند؛چون رشیدانه مطلب را القا میکرد و پدر هم گوش میداد . البته دیگران هم بودند ، چند نفر از مستشکلین ، در بحث مرحوم امام ، از جمله ی آنها مرحوم آقا سید عباس یزدی ، مرحوم شهید مدنی ، آقای اشرفی شاهرودی که الآن در خراسان درس خارج دارد برای طلّاب ، اینها از مستشکلین بودند و سرآمد همه ی آنها خود مرحوم حاج آقا مصطفی بود . معرفی جایگاه علمی و افکار ایشان به جامعه و نسل امروز ، کار بسیار خوب و لازمی است . با اشاره به تهذیب نفس و ساده زیستی و زهد این عزیز راحل ، مقام معظم رهبری فرمود : این مرحوم با اینکه ، فرزند شخصیت و مرجع بزرگی همچون امام راحل بود ، اما ذره ای از نشانه های آقازادگی در ایشان نبود . یعنی برای خودش امتیازی بخواهد و یک سر و گردن بخواهد از دیگران راحت تر زندگی بکند ، اینجور نبود . واقعاً می ارزید . امیدوارم خدای رحمان او را با اجداد طاهرینش محشور بگرداند . نثار روحش صلواتی هدیه بفرمایید.همین هفته ی گذشته ، مقام معظم رهبری مطالبی را در دیدار با نخست وزیر عراق داشتند ، مطالبی را هم در مراسم دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه افسری داشتند . از جمله مطالبی را که مطرح فرموده بودند با نخست وزیر عراق ، فرمودند : مراقب مکر آمریکا باشید . فریب آنها را نخورید ؛ هرگز به آنها اعتماد نکنید .انقلاب و امام و رهبری از روز اول تا به امروز ، حرفشان همین است ؛ ولی از بعضی از تحصیلکرده های غربی ، وقتی متصدی امور میشوند ، میبینید قدری شُل شده و کوتاه می آیند در برابر غرب . غربی ها به چه درجه ای قانع میشوند؟ به هیچ درجه ای کوتاه آمدن را قانع نیستند ، مگر همان روابط قبل از پیروزی انقلاب اسلامی باشد.
من یادم است و شاید خیلی از شماها هم یادتان باشد ، قدیم ، منطقه ی ما زراعت پنبه میشد ، گاوها برای افتادن به مزرعه ی پنبه خیلی علاقه داشتند . اگر یک گاوی یک بار رفته بود داخل مزرعه ی پنبه ، بعداً هرقدر بیچاره کشاورز چَپَر میکشید ، حفظ میکرد ، مراقبت میکرد ، نمیشد . آن گاو که دزد شده بود ، دست بردار نبود . گاو دزد ، حتماً به هرقیمتی شده بود خودش را داخل مزرعه ی پنبه میرسانید . علاقه هم داشت به خوردن پنبه . آمریکایی ها واقعاً اینگونه اند . ایران در اختیار آنها بود قبل از پیروزی انقلاب ؛ مستشاران آمریکایی و انگلیسی و صهیونیستی ، حضور داشتند . منافع را میبردند . ولی پول نمیدادند یا آزادی عمل نمیدادند که دولت ایران ، خود را بسازد و زیربنای خود و توسعه ی کشور را بسازد . نه . میگفتند نفت ببریم ، ولی در عوض ، شما وسائل و کالا بیاورید ، ایران بوده بازار مصرف ، و حتی برنج ؛ در ازاء نفت ، برنج میدادند به داخل ایران . که هیمشه چشم و توجه آدم به بندر باشد که گندم و برنج بیاورند .خب این را میگویند یک ملت وابسته و ذلیل.یکی از پیغمبر خدا پرسیده بود که : من میخواهم یک شغلی انتخاب کنم یا رسول الله . کدام به نظرت بهتر است؟ حضرت فرمود : در درج هی اول ، کشاورزی . این کشاورزی که پشغمبر فرمود خیلی معنا دارد . یعنی توی انسان برای ادامه ی حیات نیاز به غذا داری و باید سعی کنی خود کفا باشی ؛ نه نیاز به بیگانه داشته باشی ؛ آنوقت الان که تنها مربوط به الآن هم نمیشود ؛ بعد از پیروزی انقلاب ، مازندران را به بهانه ی اینکه قطب کشاورزی است ، صنایع بزرگ ندادند ، متأسفانه صنایع کوچک و صنایع تبدیلی هم ندادند . اینها واقعاً اشکال کار است . توسعه ی کار و صنعت کشاورزی و تهیه ی آب برای کشاورزی . برای اینکه مستقل بماند انسان . حالا مقام معظم رهبری فرمود که : مراقب باشید آمریکایی ها فریبتان ندهند . همین دیشب در خبرها بود که : مجلس نمایندگان آمریکا لایحه ی ضد موشک های بالستیک ایران را تصویب کردند . دوسال یا سه سال قبل بود که مقام معظم رهبری میفرمود : آمریکایی ها بهانه میگیرند و امروز میگویند هسته ای و اگر بحث هسته ای به یک نقطه ای برسد ، تمام بشود ، فردا میگویند چرا موشک دارید ، یا چرا با سوریه و لبنان ارتباط دارید ، و بهانه های گوناگون می آورند . ای مدیران و دولتمردان ما ؛ اگر جلو تر میگفتیم مقام معظم رهبری بهتر از شما میفهمد ، شاید باورتان نمی آمد ، ولی الآن که فهمیدید که ایشان بهتر از ما و شما میفهمید و درک میکرد. ملتی که بخواهد در سایه ی امامت زندگی بکند ، خدای رحمان ، آن امام صالح و آن عبد مومن را مؤیّد به تأییدات خود میگرداند و او را مدد میکند در هدایت جامعه و ملت.
الآن هم متأسفانه هنوز هم که هنوز است ، گاهی نسبت به برجام اظهاراتی میشود که برجام تحریم ها را برداشت ، قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل را لغو کرد ؛ موفقیت داشتیم و چه .
همین هفته ی گذشته ، سفارت ایران در هندوستان ، از شرکت تویوتا یک دستگاه وسیله خرید . شرکت را آنچنان تحت فشار قراردادند ، رسماً از دولت آمریکا عذرخواهی کرد برای اینکه شرکت از ناحیه ی آمریکا گرفتار تحریم بعدی نشود و جریمه نشود . ببینید ، حرفا این است که از چهار سال قبل ، از پنج سال قبل ، اگر میخواستیم هم که مذاکره کنیم ، باید میفهمیدیم که اصل باید بر اقتصاد مقاومتی باشد ؛ نگاه درونزا باشد ؛ با دشمن حرف بزنیم ، ولی دل به دشمن نبندیم . متأسفانه فرصت هایی از دست رفت در سایه ی دل بستن به دشمن ، و دشمن یک قدم در عمل کوتاه نیامد برای ما در حالی که ما کوتاه آمدیم . او میخواهد مثل همان گاو دزد، ما را برگرداند به قبل از 22 بهمن 1357. کدام ایرانی غیرتمند چنین چیزی را تحمل میکند؟ کدام مؤمن مسلمان به شیوه ی اباعبدالله الحسین شعار هیهات مناالذله اش را فراموش میکند؟خب اگر واقعاً کسی در یک جایگاه ، توان پیشبرد امور را در خود نمیبیند ، شهامت داشته باشد و صادق باشد ، نه اینکه ملت را گرفتار کند . هرقدر اشتیاق ما به مذاکره و برجام افزایش پیدا کرده بود ، توقع آمریکایی ها بالا رفت و افزایش پیدا کرد . همین الآن هم گاهی بعضی از مسئولین به اشتباه و غلط میگفتند دنیا آمریکا را محکوم میکند . دنیا با ما همراهی دارد ؛ آقا کجا دنیا آمریکا را محکوم کرد؟! اروپایی های بی حیا ، ضمن اینکه میگفتند ،نه ، برجام باید باشد ، میگفتند چرا آزمایش موشکی انجام داد جمهوری اسلامی؟ ؛ دنبال مذاکره و دنبال برجام دیگر ، برای موشک ها ؛ یعنی چراغ و فتیله ی دانش هسته ای را پایین کشیدن . حالا دانش موشکی جمهوری اسلامی ایران را هم محدود کنند . آنها دنبال این هدفند . آیا ملت چنین چیزی را میپذیرد که قدرت دفاعی را از خود سلب بکند؟ .اگر قدرت دفاعی نداشته باشیم ، ذلیل در برابر دشمنیم . مومن ، مسلمان ؛ «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ» ؛ باید مسلمان تلاش کند و کار کن و همت به خرج دهد در جایگاه برتر قرار بگیرد تا دشن احساس ضعف در ما نکند به ما حمله هم نمیکند . تا زمانی که احساس بکند ما از توانمندی برخورداریم ، او سر جایش مینشیند . هروقتی که احساس بکند ما از توان افتادیم ، آنگاه بر سر ما خواهد کوفت و باید دشمن آرزوی آنروز را به گور ببرد.
کارشناسان حوزه ی اقتصاد ، هشدار جدی میدهند ، از از شرایط نابسامان اشتغال و اقتصاد و افزایش مالیات و عوارض که برای کسبه ی جزء ، واقعاً آزار دهنده و خسته کننده است. اگر بنا است اداره ی کشور از وابستگی به نفت بیرون بیاید و با مالیات اداره بشود ، متقابلاً دولت و دولتمردان هم باید چند قدم نشان بدهند که دنبال صرفه جویی و پایین آوردن هزینه های جاری روزمره ی دولتی باشند ، نه اینکه اول هزینه های خودشان را جمع بزنند و اگر ببینند موجودی کم دارند ، دست به جیب مردم ببرند.اگر واقعاً موجودی ما کم است ، سعی کنیم هزینه های جاری یا به تعبیر دیگر ، هزینه های تشریفاتی را کم کنیم ؛نمیشنویم و نمونه نمیبینیم که از هزینه های تشریفاتی کم شده باشد تا بگویند این هم یکی از مصادیق اقتصاد مقاومتی است. در جریان تبلیغات انتخابات یکی از نامزدها گفته بود که ، مثلاً اگر من رأی بیاورم هرسال حداقل هزار فرصت شغلی ایجاد میکنم ؛آقای جهانگیری در پاسخ گفته بود که این آدم اصلاً اشتغال را نمیفهمد ، یا عدد را نمیفهمد ، ظرفیت ایجاد اشتغال محدود و مشخص است و او برای فریب افکار عمومی چنین ادعایی میکند . یعنی تصریح کرد که عملاً ایجاد فرصت اشتغال در طول سال برای هزار نفر مقدور نیست . خب این صحبت ها ضبط شده است و روزنامه ها هم پیاده کردند و نوشتند ؛ اما الآن خود آقای جهانگیری می آید در روز ملی استاندارد ، میگوید که در بهار امسال 702 شغل ایجاد شد . آن بنده خدا گفت در طول یک سال من 1000 شغل ایجاد میکنم ، شما گفتید دارد مردم را فریب میدهد و نمیتواند هزار تا شغل ایجاد کند . اما حالا میگویید در طول فقط فصل بهار ، 702 شغل و در تابستان هم گفت 795 شغل؛یعنی جمعاً 1497 شغل . اما در عمل میبینیم همان وضع سابق را. من روزها که داخل دفتر نشسته ام ، خدا میداند هرروز حداقل چهار پنج نفر می آیند آدم واقعاً شرمنده هم میشود ، هیچ کاری هم از دست آدم بر نمی آید . می آید میگوید جوانم ، میخواهم ازدواج کنم ، شغل ندارم ، بیکارم ، تحصیل کردم ، لیسانس و فوق لیسانس دارم .
مومنین ، نگرانی من این است که به خدا از هر زمانی امامت و ولایت ، الآن مظلوم تر است.چرا که کار در دست دیگری است و این دیگری ناتوانی در کار هرقدر داشته باشد ، آحاد جامعه به چشم او نمیبینند و میگویند : نظام آخوندی است و رهبر بالاتر است ، چرا رهبر اینگونه و آنگونه عمل نمیکند . جواب مشخص است که : اجراییات کشور ، طبق قانون اساسی ، دست رئیس جمهور و هیئت دولت است و دخل و خرج جامعه و لایحه ی بودجه و فروختن نفت و هزینه کردن هم اختیارش با دولت است و هیچ چیزی دست رهبری نیست ، اما دشمن ما را وسوسه میکند که ناکامی های مدیران دستگاه های اجرایی را به سمت نظام ببریم ؛ بله واقعاً بعضی از اندیشه ورزان معتقدند باید در بازنگری قانون اساسی در مرحله ی بعدی یک فکری بشود ؛ اینکه رهبری در تعیین رئیس جمهور و دولت نقش نداشته باشد ، ولی عدم موفقیت دستگاه ها حواله ی رهبری بشود ، یک ستم و یک مظلومیت مضاعفی است. خب چیزی که در عهده ی من نیست ، شما ناکامی دیگری را به عهده ی من بگذارید یا من به عهده ی شما بگذارم ، کاری که در اختیار شما نیست و مسئولیتی که متوجه شما نیست و دیگری باید عمل بکند ، من بیایم سر شما دعوا داشته باشم که آقا چرا چنین شده است و چرا چنان نشده است. اینها مسائلی است که متأسفانه تلخ و رنج آور وجود دارد و امیدواریم که خدای رحمان مدد کند که هم با هشیاری ملت و هم با توجه بیشتر دولتمردان و درآمدن از خواب غفلت و فراموش نکردن هدف متعالی که انقلاب و امام داشت و انسان ها مومن برای آن هدف متعالی از جانشان مایه گذاشتند .تا نظام به امروز رسیده . خدای منان عنایت کند که اوضاع بهتر از گذشته با حفظ عزت و کرامت ملت بزرگ ایران به پیش برود.
(((((((((((((به تبع هرهفته خطبه های نمازجمعه قائم شهر مزیّن به اسامی شهدای شهرستان است که هفته ی پیش رو سالگرد شهادت آنها است ))))))))))))))) نثار ارواح این عزیزان صلوات.
خب بعضی از برادران و خواهران خطبه ی اول نبودند ، الآن یک ربع مانده به دوازده اذان ظهر است ، لذا محبت کنند هفته های بعد قدری زودتر تشریف بیاورند که خطبه ی اول را هم حضور داشته باشند.
{{ بسم الله الرحمن الرحیم ؛ والعصر/ ان الانسان لفی خسر/ الا الذین ءامنوا و عملوا الصالحات/ و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر ؛ صدق الله العلی العظیم}}
پایان خطبه دوم//