خطبه اول:
سلام علیکم جمیعاًو رحمة الله و برکاته ؛ اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ؛ بسم الله الرحمن الرحیم ؛ لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم ؛ حسبنالله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر ؛ الحمد لله ربّ العالمین الصلوة و السلام علی سید النبیِین حبیب اله العالمین ابالقاسم المصطفی محمد (ص) و علی عترته و اهل بیته اجمعین ؛ قال الحکیم فی کتابه الکریم ؛ بسم الله الرحمن الرحیم ؛{{كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}} امیدواریم خدای قوی و عزیز همه اهل ایمان در اقصی نقاط عالم را در برابر دشمنان نصرت و قوت و عزت عطا بفرماید و ان شاءالله همه ما را در مسیر عبودیت و بندگی، در مسیر پیمودن راه پاکی و تقوا، پرهیز از گناه و انجام واجبات یاری بفرماید! گذشتگانمان را بیامرزد! بیماران را شفا عطا فرماید! گرفتاری از کافّه مومنین برطرف بگرداند! به برکت صلوات بر محمد و آل محمد!
«کَتبَ الله» مقرر داشت خدا، حتمی ساخت خدا، «كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي» در نهایت غلبه با خدا و تحقق اراده او خواهد بود و همچنین رسولان خدا و همچنین اهل ایمان! «ان تَنصرالله ینصُرکم و یثبُّت اقدامکُم» اگر انسان اهل ایمان باشد، اگر انسان اهل استقامت در راه بندگی خدا باشد خدای رحمان وعده نصرت و پیروزی داد که هرگز و هیچ گاه مومن نباید نا امید و مأیوس گردد، در مسیر عبودیت و بندگی خدا که مسیر مقابله با طاغوت، مقابله با باطل، مقابله با ظلم و ستم و فساد، هراسی به خود راه ندهد، بیم و ترسی نداشته باشد. خدای رحمان وعده نصرت و وعده عزت و پیروزی داد «كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي» قطعیست! دشمنان خدا و رسول در زمره ذلیل ترین انسانهای روزگارند. گذشته تاریخ را که ملاحظه کنیم میبینیم همین اتفاق افتاد. دشمنان خدا، دشمنان دین خدا در نهایت به ذلت همیشگی و ذلت ابدی مبتلا شده بودند. در شأن نزول این آیه شریفه گفتند: گروهی از مسلمانان با مشاهده فتح بعضی ازمناطق حجاز آرزو میکردند که خدا ایران و رم را هم زیر پرچم اسلام در بیاورد. بعضی از منافقان بیمار دل اهل مدینه که همواره در صدد تضعیف مؤمنین بودند به مسخره می گفتند: شما خیال کردید که ایران و رم مثل فلان روستای حجاز است؟ اینجا بود که آیه نازل شد «كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی» مقرر داشت خدا، پیروزی خود و انبیاء و رسولان خود را! چرا انبیاء و رسولان را قید کرد؟ برای اینکه بندگان مومن در پیروی از انبیاء مصمم باشند، بدانند که رسولان خدا را اگر یاری کنند در نتیجه یاری دین خدا خواهد بود و خدای قویِ عزیز مومنینی را که در مسیر بندگی او گام بردارند آنان را ذلیل نمیسازد بلکه عزت آنان را حفظ میکند. در آیه بعد «لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ» نمیابید «لَا تَجِدُ» نمیابید کسانی را که ایمان به خدا، ایمان به روز جزا آورده باشند ولی با دشمنان دین خدا طرح مودت ریخته باشند. آنهایی که با دشمنان طرح مودت میریزند؛ مومن مخلص به درگاه خدا نیستند چون دچار نفاق شدند. «لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ» هرگز چنین نخواهد بود. مومن ابراز مودت و دوستی و دست دوستی با کسانی که با خدا و دین خدا دشمنی دارند نمیگذارد! صراحت بالاتر از این؟ آن سوره مبارکه کافرون:
{{ «بسم الله الرحمن الرحیم» قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ﴿۱﴾لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿۲﴾وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۳﴾وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ ﴿۴﴾وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۵﴾لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ ﴿۶﴾}} ؛مرزبندیها مشخص است، مومنین باید صف ببندند، در کنار هم بایستند، برای رفع نیازمندیهای خود، خود بکوشند، دست نیاز و گدایی به سمت دشمنان دین خدا دراز نکنند، آنها جز ذلّت مومنین به چیز دیگری قانع نمیشوند. جمع بین محبت خدا و محبت دشمنان خدا نمیشود. در سوره مبارکه احزاب فرمود :« مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ» خداوند برای کسی در درونش دوتا دل قرار نداد. دل مرکز تعقل است، دل مرکز اعتقاد است، دل مرکز باور و اندیشه است. در اول سوره مبارکه احزاب: «بسم الله الرحمن الرحیم» «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ» ای پیغمبر، خدا را ملاحظه کن! «وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ » اطاعت دستور کفار منما! «وَالْمُنَافِقِينَ »«إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا » خدا که میگوید مرزبندی را حفظ کن، خدا یک چیزهایی را می داند، تو نمیدانی! خدا علیم است و حکیم است! «وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ » آنچه را بر تو وحی میشود همان را پیروی کن! «مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا » آنچه که شما عمل میکنید خدا می داند. « وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» توکل بر خدا! تکیه بر خدا! اعتماد بر خدا! «وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا » خداوند کفایت میکند اگر وکیل شما باشد. یعنی اگر سر سپردگی به خدا و دین خدا پیدا کنید خدا میشود وکیل شما و کفایت میکند مشکلات و مهمات شما را! در آیه بعدی فرمود: « مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ » برای کسی در درونش دوتا دل قرار ندادیم. در شأن نزول این آیه فرمودند: بعد از جنگ بدر ابوسفیان واسطه گذاشت، پیغام کرد، امان خواست بیاید مدینه صحبت کند! امان به او داده شد. ابوسفیان از مکه به اتفاق چند نفر از مشاوران خود آمدند به مدینه. حضور پیدا کرد در محضر رسول خدا، پیشنهاد داد که شما به بتهای ما کاری نداشته باشید، توهین نکنید، ماهم دینداری شما را توهین نمیکنیم، هم ما بت پرستی را داشته باشیم، هم شما خداپرستی را داشته باشید، با هم خلط و آمیزش داشته باشیم. پیشنهاد اینچنینی! خب این جاهایی که تأکید به بصیرت میشود به خاطر همین مسائل است. اگر بصیرت در کار نباشد ممکن است، یکی بگوید پیشنهاد خوبی است. خیلی خوب! ما مسلمانها کاری به آنها نداشته باشیم، آنها هم کاری به ما نداشته باشند. اما پشت این پیشنهاد چیزهایی نهفته بود! اینجا بود که این آیه نازل شد. هر کسی یک دل بیشتر ندارد! این یک دل یا خانه ایمان به خدا یا غیر این میشود خانه کفر! میشود خانه نفاق! نمیشود انسان هم موحد باشد و هم با غیر موحد مودت بریزد! یا قضیه دیگری را هم در شأن نزول این آیه نقل کردند! آن هم اینکه یک آدمی بود به نام «جمیل بن معمر» قبل از بعثت پیامبر او در مکه خودنمایی میکرد!حافظه ای قوی داشت. بواسطه داشتن حافظه قوی، هر چه را دیده و شنیده بود و یادش نمیرفت و فراموش نمیکرد بعد از بعثت پیغمبر می گفت که من از او بهتر میدانم و من از او بهتر میفهمم! این تعبیرات را داشت و بعد می گفت مردم اگر یک دل دارند من در درونم دو تا دل دارم. من بهتر و قوی تر میفهمم! لذا او معروف شده بود به ذوالقلبین! به او میگفتند صاحب دو دل! حالا همین آدم در جنگ بدر حضور داشت، وقتی که مسلمانها پیروز شدند، مشرکین و کفار مکه در حال فرار بودند، ابوسفیان این آدم را دید که یک لنگه کفش پایش هست و لنگه دیگر را هم به دست گرفته! ابوسفیان صدا زد «جمیل! جمیل!» چرا کفش را یک پا پوشیده ای؟ او برگشت و نگاه به پای خودش کرد و گفت متوجه نشده بودم! یعنی از ترس و از هراس و وحشت گفت متوجه نشده بودم که یک پا پوشیدم و یک پا کفش ندارم! بعد متوجه شد که یک لنگه دستش است! آنگاه انداخت به زمین که بپوشد، بعد ابوسفیان خودش خندید و گفت تو میگفتی من دوتا قلب دارم، حالا در یک مرحله رویارویی با پیغمبر اسلام و یاران اواینچنین وحشت زده و مضطرب گشتی که کفش را یک پا پوشیده و یک لنگه را به دست گرفته داری بی اختیار فرار میکنی. « مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ» قرار ندادیم برای احدی در درونش دوتا دل! وقتی انسان دو تا دل ندارد و یک دل دارد باید یک دله باشد! باید یکدست باشد! باید خالص باشد! «لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ» نمیابی کسانی را که ایمان درست داشته باشند به خدا و روز جزا و با دشمنان خدا و دین خدا طرح دوستی بریزند و« َلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ »اگر چه پدرانشان باشند، اگرچه فرزندانشان باشند، «أَوْ إِخْوَانَهُمْ» برادران! «أَوْ عَشِيرَتَهُمْ» فامیلهایشان! نه!حتی اتفاق افتاد در میان یاران رسول خدا در جنگ ها میدیدند نزدیکانشان، برادر، عمو، پسر عمو در دسته دشمن حضور داشتند! میجنگیدند با آنها! به این خاطر که ایمان خالص به درگاه خدا همین اقتضاء را دار. لذا حتی در رتبه های پایین تر تاکید و سفارش شده با اهل معصیت ننشینیم، با شراب خور هم سفره نشویم بر همین مبناست، بر همین اساس است، مومن باید مرزبندی را حفظ بکند. اگر یک کاسب متدین خیال میکنی که قدری گران می فروشد اما یک کاسب بهایی به ظاهر ارزان می فروشد؛ مومن! به طمع مثلاً مبلغی ارزانتر خریدن به سراغ غیر مومن نروید! و مومن هم نباید گران بفروشد. مومن هم باید رزق و روزی اش را از خدا بخواهد. اگر چنین روحیه و حالتی پیدا شود؛ آنگاه زمان برخاستن بانگ الله اکبر نماز ظهر محل کسب را تعطیل می کند و به سراغ اقامه نماز می رود. امیدواریم شرایطی فراهم بشود که وقت اذان ظهر صدای اذان حد اقل در خیابان های اصلی شهر، در میادین اصلی شهر پخش بشود. نشانه ای از بندگی خدا در زندگی روزمره اقشار مختلف نمایان بشود.
{{بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد صدق الله العلی العظیم}}
خطبه دوم:
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ ؛ الصّلاة والسلام علی رسول الله حبیب إله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد و علَی علیٍّ امیر المومنین وو علی الصّدیقةِ الطّاهره سیّدةِ نساء العالمین و علی الحسن والحسین سیّدَی الشباب أهل الجنةِ أجمعین و علی علی ِ بنِ الحسین و محمدِ بن علی و جعفرِ بن محمد و موسیَ بن جعفر و علیِ بن موسی و محمدِ بن علی و علیِ بن محمد و الحسنِ بن علی و الحجة القائم اَلمنتظَر . اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةِ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَویلَا.
صلوات…
قال الحکیم فی کتابه: {{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِإِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صبّارٍ شکور}}
امروز سالروز بزرگ بانوی اسلام ، بعد از صدیقه ی اطهر ، مادر مکرمه اش است . زینب کبری ، عقیله ی بنی هاشم سلام الله علیها است . روز ولادت زینب به عنوان روز پرستار نامیده شد ، که همه ی پرستاران با تأسی از این پرستار صبور ، این پرستار مهربان ، که بیمار کربلا را پرستاری کرده بود ؛ الله اکبر ، آن شرایط سختی که اسرای اهل بیت تحمل کرده بودند ، درخشیدن زینب و زین العابدین در کوفه و شام ، چقدر مردانه و رشید ؛ خم به ابرو نیاورد ، این همه مصائب را دید ، یزید برای سرزنش می پرسد : کار خدا را چگونه دیدی ؛ میگوید از خدا به جز نیکویی و جمال و جمیل ندیدم . به یزید ، مستکبر زمان که توقع داشت زینب و زین العابدین به عجز و لابه بیافتند و درخواست آزادی بکنند ، چگونه سخن برّنده ی خود را همچون شمشیری تیز بر فرق یزید فرود آورده بود ؛ بفرماید : یزید ، بر ما زمین آسمان را بستی و سخت گرفتی ، مارا همچون اسیران بیگانه به شام کشیدی ، خیال میکنی پیش خدا جایگاهی پیدا کردی و ما را خوار ساختی؟ منتظر باش ، به زودی میرسد . به یزید میگوید زینب سلام الله که: فراموش کردی سخن خدا را ؟ کفار نپندارند مهلتی که به آنها دادیم ، خیر است برای آنها . مهلت دادیم سنگینی بار اثم و گناه آنان افزوده شود . فراموش کردی یزید؟ شما پسر آزاد شده ی دست جدم هستید ؛ حالا همسر و فرزندان دخترت را پشت پرده پنهان کردی ، دختران رسول خدا را به اسارت آوردی؟ ؛ آن خطبه ای که خواند به بزم یزید شوم ، تا روز حشر آبروی دین و مذهب است … ؛
بار دیگر خودم و همه ی شما برادران و خواهران را به تقوای الهی ، غفلت نداشتن از یاد خدا ، انجام واجبات ، ترک گناه و محرمات ، تأکید و سفارش دارم . مومنین و دوستان ، گاهی آدم ملاحظه ی اطرافیانش را میکند ، ولی هیچکسی سزاوار تر از حق(خدا ) برای ملاحظه نیست ، باید خدا را ملاحظه کنیم .
در آستانه ی دهه ی فجر قرار داریم . هر ساله این ایام فرصتی است برای بازخوانی . بازخوانی کنیم کجا بودیم . چه اتفاقی افتاد ، این انقلاب چه هدفی داشت . رهبر انقلاب ، آن عبد صالح خدا ، آن انسان شایسته و والا ، آن نائب به حق امام زمان ، چه وصیتی گذاشت و رفت . چه خواسته ای از ملت ، دولت ، و امت داشت . ببینید ، آیا ما کجای کار هستیم . مومنین ، انقلاب مال مردم است ، مردم باید با حضورشان در صحنه ، انقلاب را از انحراف حفظ کنند . اگر مراقبت و دیدبانی نباشد ، شریعت پیغمبر را امت پیغمبر بعد از رحلت پیغمبر به انحراف کشاندند. نعوذبالله ؛ امام راحل که از پیغمبر بالاترنیست . اگر مردم خودشان را از صحنه کنار بکشند ، آدم های قدرت طلب و دنیا طلب و حقوق های نجومی بگیر وارد صحنه میشوند و این اوضاع را به بار می آورند . با حضور مومنین در صحنه ، هم خدمتگزاران متدیّن را حمایت کردن ، تقویت کردن ، و هم آنهایی که راه اشتباه میروند را تذکر و هشدار دادن و تنبیه کردن ، که واقعاً خدمت است به حال آن دسسته افراد . که از غرق شدن در مفاسد نجات پیدا کنند. و راه سعادت و کمال را گم نکنند . خوشبختانه در مراسم نمازجمعه ی امروز ، حد اقل یکی از نمایندگان محترم ما در مجلس شورای اسلامی جناب دکتر رضیان حوضر دارند.مسائلی را در ارتباط با شهر و استان عرض میکنم . و همچنین مسائلی را مربوط به کل کشور . شنیدم دیروز در خبرها آمده بود که اعضای هیئت عامل سازمان بنادر و دریا نوردی در نشست خود پیشنهاد تغییر نام بندر امیرآباد را دادند ، که البته عرض کنم که جلوتر عنوانش بندر شهید هاشمی نژاد بود . بندر در منطقه ی شهرستان بهشهر قرار دارد . بندر دریایی در منطقه ی زاغمرز قرار دارد . و درخواست عمومی بود نام این بندر به نام شهید هاشمی نژاد . حالا نمیدانم که مصوّب کرده بودند یا نکرده بودند ، یک مدتی به نام شهید هاشمی نژاد مطرح بود و بعد ، رفته رفته نام بندر امیرآباد را گذاشتند ؛ بعد اعضای هیئت عامل آمدند نشستند ، این که کجایی اند بنده نمیدانم ، ولی واقعاً مردم مازندران را تحقیر کردند . شخصیتی مثل آیت ا… هاشمی رفسنجانی ، خب بحمدالله کرمان هست و مراکز مهمی هم در کرمان دارد . کرمان مرکز تحقیقات تکنولوژی پیشرفته دارد . در ماهان کرمان . چرا آنجا به نام آقای هاشمی نباشد ؛ چرا مازندران را پیش قدم ساختند و ارزشی که برای یک شهید فاضل جوانمرد که ما مثل شهید هاشمی نژاد نداشتیم و اگر دشمن مهلت میداد ، هاشمی نژاد درخشندگی اش در جامعه اگر بیشتر از آیت الله هاشمی رفسنجانی نبود کمتر نبود . هاشمی نژاد خدمات ارزشمندی قبل از پیروزی انقلاب ، حین پیروزی انقلاب داشت . دشمن خوب شناخته بود هاشمی نژاد را ، لذا همان سه دقیقه ی اول او را هدف قرار داد. او چون در خراسان زندگی میکرد ، آنجا به شهادت رسید ، خراسانی ها این غیرت و همت را به خرج دادند ، فرودگاه بین المللی خراسان ، مشهد الرضا را به نام فرودگاه بین المللی شهید هاشمی نژاد گذاشتند ، حالا در زادگاه او در شهرستان بهشهر ، یک بندر دریایی تشکیل شده ، این بندر به نام او نام گذاری شده بود ، این نام را بردارند ، به نام دیگری ثبت کنند؟ ؛ من نمیخواهم این تحقیر به دیگری بشود ، نه . میخواهم عرض کنم که آقای هاشمی رفسنجانی را در جای خود باید احترام کرد . شهید هاشمی نژاد را در جای خود . حالا من کاری ندارم که آن عزیز بر اثر عارضه ی سکته ی قلبی فوت شد ؛ ولی این عزیز به دست منافقین کوردل و مزدوران استکبار ، با انفجار ، او را به آتش کشیده بودند . آیا سزاوار است بیایند این بندر را به نام غیر از ایشان نام گذاری کنند؟ حالا هرکسی باشد . وقعاً توهین است . من تعجب میکنم ، چرا الی الآن مسئولین ذیربط در مازندران عکس العمل نیشان ندادند . چرا مردم طومار تهیه نکنند؟ می ارزد که واقعاً به هر شکل ممکن آبرومندانه و محترمانه افراد اعتراض خودشان را نشان دهند . جناب آقای رضیان ، اگر بتوانید فرصت نطق قبل از دستور بگیری ، خیلی ممنون ، دعای این جمع ، پشتوانه ی کار و راه و حرکتتان خواهد بود . که اعتراض مردم را ابلاغ رسمی داشته باشید .
ریاست محترم جمهوری در روز فناوری فضایی از جمله مطالبی را که مطرح فرموده بود ، فرمود تحقق حقوق شهروندی با تأمین حق دسترسی آزاد مردم به اطلاعات از اهداف دولت است . حقوق شهروندی ، بخشی از آن ، اقتضا دارد که شهروندان دسترسی به اطلاعات کارهای انجام شده و کارهایی که میخواهد در دست انجام باشد داشته باشند.ولی متأسفانه گاهی آدم میشنود که در شهر ، اگر دستگاهی مشکلات پیشرفت کار خود را با شخصیت های محلی یا احیاناً با امام جمعه در میان بگذارد ، آنوقت مسئول دولتی عصبانی میشود ، گله میکند . خب همه ی دستگاه ها موقعی که مشکل پیدا کنند برای حل مشکل درخواست کمک مینمایند . نباید مورد خشم نماینده ی دولت قرار بگیرند . من ضمن تشکر از فرماندار محترم در توجه جدی به اصلاح طبخ نان که واقعاً اسراف سنگینی داشت وضعیت طبخ نان ؛ خودشان شخصاً ورود پیدا کردند ، و بحمدالله به حد نسبتاً مطلوبی رسیده وضعیت نان ، که از ایشان تشکر دارم . و ضمناً می خواهم که به شهردار جوان و پرتلاش کمک کنند . همچنین از نمایندگان محترم ، از جناب آقای رضیان ، از جناب آقای دکتر ادیانی ، اگر این نساجی داخل شهر قائم شهر ، که اسمش نساجی قائم شهر ، و بیرون نساجی مازندران بود ، این نساجی هم در معرض واگذاری بود ، اگر شهرداری ، ورود پیدا نمیکرد ، این نساجی سرنوشتی شاید بدتر از نساجی مازندران پیدا میکرد . شهردار با دست خالی ورود پیدا کرد ، اما واقعاً با همت بلند . حقیقتاً کسی جرأت نمیکرد ورود پیدا کند برای این کار . حال که وارد شده ، نیاز به کمک و حمایت دارد ؛ کارهای کوچک و بزرگی را که داخل شهر در دست اقدام یا در حال اجرا دارد ، همه جا نیاز است که واقعاً کمک بشود تا کارها پیشرفت بهتری پیدا بکند .
مشاور ترامپ ، این رئیس جمهور جدید آمریکا ، خب مستحضرید که گفته اتباع ایران و شش کشور دیگر حق ورود به آمریکا را ندارند . رئیس جمهور ما در همین صحبت روز فناوری فضایی فرمود: از کسانی که به تازگی وارد عالم سیاست شدند ، بیش از این انتظار نمیرود . رئیس جمهور ما فرمود . یعنی فرمودند که ترامپ تازه کار است و تازه وارد سیاست شد . بعد فرمود: تا خود و اطرافیانش این مسائل را درک کنند زمان زیادی طول میکشد . ولی مشاور ترامپ در سیاست خارجی گفت که : طرح ممنوعیت شهروندان ایرانی و شش کشور دیگر به آمریکا در دولت باراک اوباما ، که خیلی ها عاقل و پخته معرفی میکردند مثلاً ، در آن دولت تهیه شده و اکنون به اجرا گذاشته شده است . ببینید ، آمریکایی ها به یک اعتبار باید بگوییم این حقیقت تلخ را که آنها دودستگی دارند ، این دودستگی ها بازی است و منافع به قول خودشان ملی خودشان را هر دودسته تعقیب میکنند . اینجور نیست که سر هر چهار سال و یا هر هشت سال ، یک کسی آمد سرکار ، یک ساز نویی بخواهد بزند . همان سیاست های گذشته را حالا با یک ادبیاتی که مثلاً باراک اوباما یک ادبیات فریبنده ای به کار میبرد ، حالا این آدم آن ادبیات فریبنده را ندارد . آدم تُقصی است و زود خودش را لو میدهد و افشا میکند . اما درس همان درس و همان بحث است ، آمریکاه هم همان آمریکا است . و بسیار جای شرمساری دارد ، که بعضی از روزنامه ها با آنکه از یارانه ی دولتی برخوردارند ، بیایند بنویسند که میدانید چرا اینجور شد و چرا آمریکایی ها الآن ممنوع کردند ورود ایرانی ها را ؟ برای اینکه ما تندروی داریم و اگر ما تندروی هایمان را کنار بگذاریم آمریکا ما را می پذیرد . این حرف ممکن است بسیار آدم ساده لوحی را بفریبد ، اما این حرف میدانید معنی اش چیست؟ این است معنی اش که نعوذبالله امام اشتباه کرد که انقلاب کرد ؛ این قلم و این روزنامه ی مزدور میخواهد بگوشد: این که امام گفته بود که آمریکا شیطان بزرگ است و ام الفساد است ، همین تفکر باعث است که آنها دشمنی دارند با ما . یعنی زیر سوال بردن اصل انقلاب و امام و اهداف امام و میخواهد بگوید بیایید برگردیم به قبل از بهمن پنجاه و هفت و بشویم غلام حلقه به گوش آمریکا . آنوقت آنها ما را تحویل بگیرند . آنوقت آنها تصدق سر خودشان مشکلات ما را حل کنند . الله اکبر! چقدر بی غیرتی است واقعاً . این دیگر دین نمیخواهد . بی جهت نبود آقا اباعبدالله در روز عاشورا میفرمود : اگر دین ندارید آزاد مرد باشید. الآن هم باید گفت آقایان ، اگر دین ندارید ، لااقل یک ذره و یک مثقال غیرت به خرج بدهید . بخدا من دیدم زرتشتی را ، آتش پرست را در دوران دفاع مقدس در سوسنگرد ، داخل یک مقرّ بسیج و سپاه ؛ که خب بچه ها همه یکدست بودند .دیدم یک نفر آدم با سنی نسبتاً بالا ؛ بچه ها حداکثر سی سال داشتند . ولی او بالای پنجاه سال سنش بود . یک سبیل گنده ای هم داشت . واقعاً جای سوال بود و هر بیننده ای تعجب میکرد ، این اینجا چه کار میکند . خودش همید که نگاه من نگاه پرسشی است . آمد جلو و گفت : آقا ، من زرتشتی ام و اهل یزدم . اما ایرانی ام و در ایران به دنیا آمدم و باید رد ایران بمیرم . خاک وطن ناموس ماست. ایرانی ها انقلاب کردند یک نظامی بر اساس دلخواه خودشان داشته باشند . به کسی تعدی نکردند و به کشوری حمله نکردند . اینها که به ما تعدی کردند ، اینها متجاوزند و هر ایرانی غیرتمند باید دفاع کند . من هم آمدم به عنوان ایرانی غیرتمند دفاع کند . مسلمان نیستم اما میخواهم غیرت داشته باشم . حالا اگر واقعاً حزب اللهی نیستند . نمیدانم . متدین نیستند ، حد اقل غیرت داشته باشند. آنوقت همین حرفهای اینها دشمن را پررو میکند . فردا یک قدم دیگر ، یک محدودیت دیگر برای ایرانی ها ایجاد بکنند و بگویند خب خوب است اگر ما محدودیتی دیگر برای اینها ایجاد بکنیم حالا ایرانی ها در درون به جان هم می افتند . من تعجب میکنم ، چرا وزارت فرهنگ و ارشاد موضع نمیگیرد . نمایندگان عزیز ، فریادتان بلند بشود . ملت ، مردم ، انقلاب مال مردم است . با حضورتان در صحنه در بیست و دوی بهمن که میعاد است ، با حضور ، حضور ، پای صندوق انتخابات ، حضور ؛ میخواهند ما را مأیوس کنند ؛ اما مأیوسی نباید در قاموس مومن وجود داشته باشد . مومن به خدا تکیه داشته باشد ، خداوند هم نیرومند است ، هم قوی است و هم عزیز است ؛ عزیز یعنی شکست نا پذیر . اگر برویم به سمت خدا ، خدا یاریمان میکند . مأیوس نباشیم . حالا میفرماید که : اجلاس آستانه درباره ی حل مسائل سوریه حاصل برجام است . خب این هم واقعاً تحلیل بسیار سبک و غلط ؛ قبلاً در مذاکرات مربوط به سوریه ، ما را تحویل نمیگرفتند و ایران را دعوت نمیکردند . اما الآن که ایران رکن اصلی مذاکره است ، چرا؟ برای اینکه حلب آزاد شده است . اگر حلب آزاد نشده بود ، اعتنایی نداشتند ، حلب را که آزاد کرد ؟ حلب را مذاکره و برجام آزاد کرد ؟ آمریکایی های بی حیا میگفتند حضور سردار قاسم سلیمانی در سوریه نقض برجام است و او نباید در خارج از خاک جمهوری اسلامی حضور داشته باشد ، اما به فضل الهی ، حضور اثرگذار ، که دوست و دشمن در دنیا میفهمند که آزاد شدن حلب از دست داعش به برکت حضر رزمندگان مخلص جمهوری اسلامی ایران بوده است . دورد خدا بر شهداء ما . درود خدا بر زنده ها و آسیب دیده ها ؛ درود خدا بر زنده ها و سالم برگشته ها . رفتند ، حضور مصمم و جدی نشان دادند ، و امروزه استکبار به ناچار می پذیرد که باید جمهوری اسلامی در مذاکره حضور داشته باشد .
خدایا خودت میدانی خوشحال میشدیم ، موفقیت های یکی بعد از دیگری دولت و دولتمردان را میشنیدیم . اما توقع نداشتیم شرایط به اینجاها که بر این دریافتهای کلان ، که تازه در خبرها بوده که سقف را بیست میلیون قرار دادند ، که مازاد بر بیست میلیون را برگردانند ، بیست و سه میلیارد و سیصد میلیون تومان در گزارش و خبر آمده است که برگرداندند . راحت به شما عرض کنم ، یکی از اشکالات انتخابات است. انتخابات خوبی ها و برکات فراوانی دارد ، انتخاب برتر و افضل . واقعاً انسان آزادانه بررسی بکند و مقایسه بکند ، میان کاندیداها برای مجلس و ریاست جمهوری و خبرگان و شورای شهر و هرکجا که میخواهد رأی بدهد ، بررسی بکند و شناسایی بکند آدم برتر را . طراحی قانون اساسی ما اشکال نداشت . اما در عمل متأسفانه ما دچار مشکل میشویم . اگر کسی در انتخابات من را کمک کرد ، جزو یاران ستادی من شد ، توقع داشته باشم حالا به هرقیمتی شده باید رئیس بشود و اگر نشد ، همه چیز را به هم بریز . حالا که رئیس شده ، اگر خلافی کرده ، من هم به ناچار و خاموش لب ببندم . از آنجا که ایام انتخابات مجلس خبرگان ما هم تمام شده الآن گفتنش اشکال ندارد و خود ستایی نیست به نظرم که بگویم بعضی از دوستان که من را همراهی میکردند با هم میرفتیم اینجا و آنجا ، مومنین در محلات مشکلات و خواسته هایی داشتند ، من میگفتم خب حالا اگر من توفیق پیدا کردم ، کوشش میکنم و سعی میکنم مشکلات شما حل بشود . آنها اصرار میکردند باید به ما قول بدهی ، میگفتم نه ، من چنین قولی نمیتوانم بدهم . وقتی می آمدم بیرون ، این رفقایی که من را همراهی میکردند ، شروع میکردند به سرزنش کردن که چرا اینگونه حرف زدی؟ میخواستی بگویی آری ، من درست میکنم ! الله اکبر! یعنی من دروغ وعده بدهم؟ برای رأی گرفتن؟ بیاییم فرهنگ انتخاباتمان را پاکسازی کنیم . بیاییم فرهنگ انتخابات را شفاف سازی کنیم . افرادی که دارند زمینه سازی میکنند برای رأی آوردن یک نفر ، ببینیم دردش درد دین است یا دنیا؟ انتخاب چیز خوبی است ، نگوییم انتخابات بد است و سبب شده است این مشکلات پیش بیاید . نه . طراحی انتخابات بسیار جالب و زیبا ؛ یک قدری باید فرهنگ را تقویت کنیم ، افکار خودمان را تصمیم و اراده ی خود را . خدایا به تو پناه می آوریم .
نکته ی بعد اینکه این فاجعه است که ما برای خارجی ها ایجاد اشتغال بکنیم ، بیکاری در درون رواج پیدا بکند ؛ به کجا داریم روی می آوریم ؟
مومنین، وعده ی حضور ، یوم الله بیست و دوم بهمن ، حضور مصمم و باشکوه؛
(((به تبع هر هفته ، خطبه های حضرت آیت الله معلمی مزّین به نام شهدای شهرستان است که هفته ی ماضی ، سالگرد شهادت ایشان بوده است.))) نثار ارواح این عزیزان صلوات.
{{ باسم الله الرّحمن الرّحیم وَالْعَصْر إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ. إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ صَدَقَ اللهُ العَلیُّ العَظیم}}
پایان خطبه دوم//